از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی با یک هموطن
با پوزش از تاخیر در پاسخ،چون پاسخی به مطلب اینجانب آورده بودید،این را از ادب دیالوگی بدور دیدم که پاسخی نگویم،مطالبی که فرموده اید،یک حرافی طولانی می طلبد.چون حرافی ، حرافی می آورد.::::در رابطه با مقاله نویس وکامنت گذار می توان گفت:هردو در وظایفی مشترک در بعضی تفاوت،از هر مقاله نویس در هر حوزه ای که عمل می کندصداقتی طلبیده می شود.در غیر این صورت با روشهای جدید ارتباطی با عکس العمل روبرو می شود.ممکن است ادبیات بعضی در پاسخ گویی با یک نوع فرهیختگی باشد که نوعی در س آموزی برای مقاله نویس هم بدنبال دارد، وشاید مانند امثال اینجانب به قول شما ((بدو بیراه گو)) باشد.::::گاهی وقتها یک مطلبی مطرح،واز طرف گروهی هم با موافقت وجانبداری ،روبرو شود.اما وقتی بن مایه فکری واکاوی شود چیزی جزء ،بیراه بودن نیست.ما در طول تاریخ از این مسائل بسیار داشته ایم.حال، ممکن است آن گوینده خود را پیامبر ،فیلسوف ویا.......معرفی کرده باشد وبکند.اما با بدست آمدن داده های جدید،بشریت متوجه می شود ،آن راه یک بیراه ای وحشتناک بوده ،بعد از واکاوی ها متوجه می شود آن فرد بیان کننده بر اثر نادانی این را بیان کرده ،اما :گاهی وقتها شواهد ودلایل نشان می دهد آن فرد ،آن را بخاطر نادانی مطرح نکرده است،بلکه ناشی از نیات پلیدانه اش ،بوده است.در اینجا اگر بخواهیم ادبیات بهداشتی در مورد آن بکار ببریم چه خواهد بود؟یکی از کلمات و یا اصطلاحات بهداشتی همین ((شیادی)) است.که می توان مودبانه آنرا در مورد وی بکار برد.این کلمه ممکن است توسط انسانهای فریخته وشناخته شده بکار رود.گاهی وقته هم توسط امثال اینجانب بقول شما بد وبیراه گو، ذکر گردد .:::اتهاماتی ،در رابطه با جریانات درون کشور وارد کرده اید. در این مورد باید گفت:هر ایرانی وهر هموطن ، موظف به شناخت اولویتهای مبارزاتی در مقابله با این تفکر ویرانگر حاکم بر کشور است . تااین شرایط باکمترین هزینه از کشور به کنار زده شود.که این بحث طولانی دارد.اما بصورت مختصر می توان گفت:تفکری که ریشه در مذهبی دارد که چه بخواهیم وچه نخواهیم! بخشی از سنت این جامعه شده است ، حاکمیت سیاسی را در اختیار گرفته است .اما :جامعه بسمتی رفته ومی رود ،که این تفکر رابرای همیشه از حکومت گری کشور حذف کند. و آنرا جایی محدود کند،ومحو آن برای همیشه بستگی به شرایط فرهنگی واقدامات فرهنگی آینده خواهد داشت.:: برای تحقق آن،با توجه به تجربیات بشری،یکی از نیروهای که می تواند در این مورد به کشور کمک کند بخشی از همان افرادی است که در بوجود آوردن وتحکیم آن نقش داشتند.در شرایط فعلی به بخشی از آنان اصلاح طلب وبه دنبال آن هم جنبشی بنام سبز رخ داده است.که حاکمیت ویرانگر از آنان بیشتر هراسان است تا نیروهایی که در گذشته در یک اقدامات وحشیانه آنان را حذف کرد که بعدا" خیلی از آنان دچار شوک هویتی شدند. پس نادیده گرفتن آن پتانسیل در جریانات مبارزات ، از نظر خیلی ها قابل قبول نیست.::: به امید اینکه:هرچه مقاله نویسان صادقتر !وکامنت گذاران نیز صادقتر!
۶۵٣۶۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹٣
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : به آقای امیر ایرانی
جناب ایرانی، اولا مطالبی که خارج از چارچوب ستاندارد سایت اخبارروز باشد معمولا منتشر نمیگردد و فکر نکنم برای انتشار مطالب بی کیفیت در رودربایسی قرار گیرند همچانکه برخی از نوشتههای من در گذشته منتشر نگردیدهاست. ضمنا اکثر مقالاتی هم که در این سایت منتشر میشوند موضوعاتی مشابه متن یادشده که شما را آشفته نمودهاست. همچنانکه کامنتهای جنابعالی که بر روی بسیاری از مقالات درج میشود بغیر از حرافی چیز دیگری بدست نمیدهد. دوما جنابعالی میفرمائید که در عصر مدرن مقاله و مقاله نویس مورد نقد بی رحمانه قرار میگرند. ( نقل به مضمون ) در پاسخ به شما باید گفت کسی با نقد مشکل ندارد، اما شما خارج از نقد مطلب دارید وارد بدوبیراه گفتن به مقاله نویس هم میشوید و از واژگان شیادان و این قبیل کلمات برای برحق دانستن خود استفاده می نمائید. سوم اینکه کم نوشتهای هست که شما نظرات خود را بیان ندارید و نظر مثبت شما تنها روی مطالبیست که به ایران و طیف اصلاح طلب نظام و آنانکه جامعه ایرانی رو منزه بدانند لبیک می گوئید. چهارم اینکه مقالات من از آن دسته از مقالات است که از دید یک غیر فارس به معضلات ایران مینگرد و کمتر از نویسندگان غیر فارس با آنچه در مرکز ایران میگذرد آشنایی دارد و سالها زندگی در مناطق مرکزی ایران تجاربی برای بنده داشته که در همچون مواردی بدانها تکیه کنم. خلاصه ممکن است همچون نوشتگانی به مذاق شما خوش نیاید اما کم نیستند کسانیکه ( بقول شما هم پیالهها ) اتفاقا همین مطالب را به زبانهای انگلیسی و عربی ترجمه می کنند و اگر خواستید میتوانم لینکهایش را برایت ارسال دارم.
۶۵٣۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : مقاله نویس ومقاله خوان
مطلبی تهیه می گردد،این مطلب باید عرضه شود.وقتی به روش عرضه کردن توجه شود،در اینجا نیز یک تقسیم بندی دوره ای تاریخی وزمانی ویک سیر تکاملی (برآیشی)نیز مطرح می شود. می توان گفت :دوره ای فقط به شیوه گفتاری می شد مطلب را ارائه داد در اینجا:توان ارائه مطلب بستگی به توان بلند صحبت کردن بوده که شعاع مخاطبان وتعداد مخاطبان را تعیین می کرده است.اما:وقتی کتابت ونوشتن مطرح می شود، علاوه بر شیوه گفتاری ،شیوه نوشتاری هم ارائه می گردد وشیوه نوشتاری بر شیوه گفتاری کم کم غلبه می کند.::بموازات تکامل ابزار برای ارائه مطالب،روشهای ارتباط بر قرار کردن بین ارائه دهنده مطالب(یا مقالات)وگیرنده مطالب(خواننده)نیز به سمت تکامل می رود .تا می رسیم به دوران جدید که می توان گفت:به همان اندازه ای که ابزار ارائه مطالب(مقالات)ساده ودر دسترس همگانی قرار گرفتنشان بیشتر شده است.ابزار اظهار نظربرای شنودگان و مطالعه کنندگان مقالات و مطالب هم فراوان وقابل دسترسی تر گردید ه است. که در این دوران ، می توان ادعا کرد ،برای مقاله نویس یک دوران بی رحمی شده است.چنان،مقاله و مقاله نویس مورد نقد بی رحمانه قرار می گیرد که مقاله نویس چند انتخاب، برای ادامه کارش مطرح می گردد:۱)وی متوجه می شود ،که اصلا"نباید وارد این وادی می شد.با ادبیات عامیانه ،مال این حرفها نبوده،پس به سراغ کار دیگری می رود.۲)وی به ضعفهای خود آگاهی می یابد وبه بر طرف کردن آنها می پردازدتا بتواند از بی رحمی نقادان خود بکاهد ویا آنها را خنثی کند.۳)مقاله نویس می داند مال این حدفها نیست ویا ضعفهای زیادی دارد .اما دچار یک لجاجت کودکانه می شود ،بقول عوام مرغش یک پا داردوبر اساس رسالتی که برای خودش تعریف کرده ویا چیزی دیگری،به همان روشهای قبلی ادامه می دهد.در اینجا مقاله نویس باید بداند برای اینکه از گزند بلایای طبیعی و بلای عقل تیز بینان بدور باشد،باید برود سراغ محلی برای ارائه مقالاتش که تفکراتی مانند هم داشته باشند(بقول معروف هم پیاله باشند)که با هم بگویند وبخندند.اما در آنجا وجدانهای بیدار هم رهایش نمی کند. و.... شاعر می گوید:ما همه شیران ولی شیر علم/حمله مان از باد باشد دمبدم.به امیداینکه:شیران ،بخصوص شیران کارزارهای فرهنگی، شیران علم نباشندوعملشان بستگی به باد دیگران نباشد. ::::به امید اینکه:هرچه مقاله نویسان صادق:فزونتر ،کوشاتر ،مصممتر بادا،که جامعه ایران نیاز به روشنگر یهای انسان مدارانه بیشتر دارد. وبه امید اینکه شیادان :کمتر ومنزوی تر بادا.
۶۵٣۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹٣
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : به آقای امیر ایرانی
آقای ایرانی، لایحهای را که شما نوشتهاید نوعی حرافی است. مشکل شما این است که من برخلاف آنچه شما اعتقاد دارید مینویسم. اگر بنا به میل جنابعالی بنویسم مطمئنا نمره قبولی خواهم آورد. در یک متن ممکن است از ده مورد نیم آن صحیح و یا حداقل یک مورد آن مورد قبول باشد، اما شما چشم بسته با همه درافتادهاید. و آنچه از مرغ اوردهاید جفا در حق خروس و بلکه این مرغ شماست که یکپا دارد. دیدگاه و درک شما از این جهت ناقض است که بقول شاعر:
این یکی شیر است اندر بادیه | آن یکی شیر است اندر بادیه
این یکی آدم خورد | آن یکی آدم خورد.
۶۵٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : دم خروس (۲)
با پوزش، ادامه کامنت دم خروس (۱)جناب صوفی زاده مطلبی بصورت گلایه از مدیریت سایت راجع به مقاله ((اصفهان یا اهواز ))آورده اید:وقتی مقاله خوانده می شود اگر کسی از اهواز یا خوزستان اطلاعی نداشته باشد .خیلی از مطالب شعاری شما را ممکن است قبول کند.اما اگر کسی از خوزستان و گذشته آن و وضعیت شهرهای مختلف آن داشته باشد قطعا" به چرندیاتی که در رابطه از عریزه کردن کل آن مناطق انجام می دهد ،عکس العمل نشان می دهد و می گویند این جناب یا واقعا" نمی داند ،پس در این حالت حق اظهار نظر ندارد ویا می داند و خود را به ......زده است.در اینجا دم خروس پیدا می شود.:::آورده اید: ((جامعه مرد سالار ایرانی خود را مالک زنان ومالک مناطق اقلیتهای ملی مالک همه چیز می دانند))برای دلیل گفته خود یک تاجر را بعنوان نمونه ذکر کرده اید.که در نوع خودش جالب است!در اینجا به روش آخوندی عمل کرده اید.شایدهم باز گشت به خویش تن خویش است.وقتی آخوند در موردی گیر می کنند ودلیل از او می خواهند می گوید مرحوم فلانی نقل کرده که فلانی در خواب دید که فلان چیز !چیز شد!.و.... در اینجا دم خروس پیدا شد.البته باید گفت: همین مثل دم خروس هم ناشی از تفکرات مرد سالارانه است .وقتی حیوانی را انتخاب می کنند می روند سراغ یک نر آن هم چه نری.:::آورده اید:((بکار گیری جملات و یا شعارهایی نظیر چون ایران نباشد تن من مباد....))،((.....را ناشی از روحیه مرد سالارانه سر چشمه می گیرد نه حس میهن دوستی.))در اینجا :خیلی ها متوجه می شوند که یک زیرکی و رندی خاصی بکار رفته است.مطرح شدن ایران دوستی ناشی از روحیه مرد سالارانه است.اما میهن دوستی، که ممکن است کردستان میهن شود ویا آذربایجان میهن شود ویا ترکیه میهن شود.می تواند بر خاسته از یک نگرش عمیق عاشقانه باشد .در اینجا نیز دم خروس پیدا است.:::مطالبی در مورد جمهوری آذربایجان و کردستان آورده اید و نتیجه گرفته اید ملتهای غیر فارس مدرنتر از مرکز عمل می کنند.در مورد این قسمت می توان گفت:بدلیلی که منطقه تبریز در دوران قاجاراز آن برخوردار بود،وحرکتهای ملی ایرانی هم در آنجا مطرح بوده ، بطریقی در مسیر تحولات روشنفکری جهان هم بوده ،بجز تهران از بقیه شهر های ایران ازیک پیشتازی بر خور دار بوده است.اما در اقدامات نسنجیده و حتی خائنانه ، آن پتانسیل عظیم از روند دمکراسی خواهی ایران گرفته شد.با رنگ و بوی قومی ، بسمتی برده شد.که بازیگران آن منطقه شدن نوکر ،نوکر استالین!وزمانی بازیگران آن منطقه متوجه شدند که چه خیانتی به روند دمکراسی خواهی سر زمین اصلیشان ایران انجام دادند گه دیگر دیر شده بود .حتی! نوکر استالین با آنان درست بر خورد نکرد.و با اقدامات نابخردانه حسرت استفاده از آن پتانسیل عظیم !بر دل آزادی خواهان ایران گذاشته شد.ودر شرایط فعلی، بعضی از نوکران دیگران می خواهندبا مطرح کردن قومی بصورت کمیک!اگر بتوانند آن نیروی عظیم را از مردمان ایران برای تحقق دمکراسی در ایران بگیرند.تا به این طریق مجددا"در تاریخ خدمتی به استبداد ویرانگر ایران کرده باشند.واشاره ای هم به جمهوری مهاباد که آنرابه شیوه ......جمهوری کردستان می نامید، هم داشته اید ،که انها هم نابخردانه با بازی خاندان بارزانی آن پتانسیل را هم از کمک به تحقق دمکراسی از ایران گرفتند. وآن شد بر آنان که نمی بایست می شد! در اینجا هم دم خروس پیداشد.::::یک نظر فیلسو فانه هم مطرح نموده اید:((زن وطبیعت همزاد هم ،مرد وقدرت همزاد هم می باشند.))باید گفت، بعضی از محققین هم می گویند:دورانی هم، دوران زن سالاری بوده،وآنان همزاد قدرت می شدند.لازم است بعضی از شکافندگان مسائل اجتماعی ، سرکی به نظریات محققین دیگر هم بزنند تا دم خروس پیدا نشود. فکر می شود :نظریه فیلسفانه یا از فیلسوف بزرگ افسانه گو وبرده ساز ،اوجالان است ویا شخص ی نزدیک به او، بر اساس همین دیدگاه است که اوجالان کارخانه گریلا سازی زن خود را بصورت برده پروری مطرح می کند.::::آورده اید:((چراخون یک سبزی فروش یک جامعه را متحول کرد؟اما!چرا خون آنهمه انسان تاثیری در بیداری آنان ندارد؟))و((چرا جریانات چپ زیر چتر آن قرار گرفتند،؟و جریانات ملی(قومی)را مورد نقد قرار می دادند؟که چرا با جنبش سبز هم راهی نمی کنید؟)) دو چرا مطرح می کنیدودر چرای اول خود را در مقامی قرار می دهید،که جامعه ایران را یک جامعه بی غیرت و در مانده معرفی می کنیداما وقتی بخشی از جامعه ایران بحرکت در می آید ودیگران از امثال توی قهرمان ومبارز وشیر میدان مبارزات اجتماعی و مبارزات قومی سئوال می شود چرا همراهی نمی کنید؟فقط هنر شما اینست که ژست قهر مانانه بگیرید، مانند مبارزین ساندیس خور ایرانی در کشوری دیگر در محل امنی تظاهرات کنید وچند روز روزه بگیرد وچند پلاکارد بالا ببرید وچند تا عکس یادگاری بگیرد که سند مبارزاتی برای خود ایجاد کنید.در پاسخ، در چرای دوم ،طلبکارانه می گویی.به دیگران چه ربطی دارد که اقوام از حرکات ملی ایرانیان دفاع می کنند یا نمی کنند.البته!بعضی از امثال شما ،شیران میدان رزم،ریاکارانه مطرح می کنندچون اقوام می دانند حق آنان داده نمی شود پس این مبارزات مردم ایران به آنها مربوط نیست.اما در جواب به این نوع تفکر ، گفته می شود :مردم ایران در حرکاتی هر چند وقت یکبار ، اقداماتی برای به چالش کشیدن مستبد ویا برانداختن آن انجام می دهندپیروزی هم حاصل خواهد شد اما بدانید رو سیاهی وشرمندگیش می مانند برای امثال مبارزانی مانند جنابعالی! در صورتی که رفتار مامورانه نباشد ، بر اسا س یک تحلیل غلط عقلی باشد.
۶۵۲۹۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : شکافندهء آسیب های اجتماعی آقای صوفی زاده ، دم خروس (۱)
استبداد در یک جامعه،یکی از محسناتش اینست که مردمان را به سمت ضرب المثل وجوک سازی می برد .اگرچه در بقیه زمینه ها خلاقیتها سرکوب می شود ، اما جوک سازی و ضرب المثل سازی شکوفا می گردد.بدین طریق مردمان خیلی از مسائل را بکمک آنها مطرح می کنند. یکی از ضرب المثل ها ((دم خروس است )). جناب می دانید : خرو س حیوانی است که به تنهایی یک کرور مرغ را در اندک مدتی بارور می کند.و....بعضی وقتها نا بهنگام می خواند که برای این معضل مهم واقدام بی جای این حیوان مغرور هم ،چاره اندیشی شده است، آن هم مقدار کمی...است که باید در .......شود.::::جناب صوفی زاده، شکافنده آسیبهای اجتماعی ، آورده اید:((چریکها توسط رفتگرهای شهرها لو داده می شوند))وبلافاصله یک مسئله قومی در کردستان بعنوان یک قیام مطرح می کنید، آنهم بنام ((قیام الله قلی جهانگیری )) ولو رفتن آنرا هم بعنوان نمونه برای ارائه مطلب ذکر می کنی.باید به شکافنده آسیبهای اجتماعی سر زمین ایران گفت:مسئله ((لو دادنها))در افراد انگیزه های مختلفی دارد، یک فرد ممکن است ، اقدامات دیگران را مخرب و ویرانگر بداند.گاهی وقتها لو دادن بخاطر اینست که فرد پذیرفته مزدور باشد،بستگی دارد کی نرخ لو دادن را برای او رعایت می کند. ووقتی فرد مزدور شد ، این مزدور می تواند از طبقات، رده های ، وصنوف مختلف اجتماعی باشدویا ممکن است مقاله نویس باشد.پس در تحلیل مسائل اجتماعی در قسمت لودادن ها باید دو انگیزه بالا را در نظر داشت.اما چون شما هدفی دیگر موردنظرتان است، ومطالب رابطریقی ردیف می کنید که نتیجه مورد نظر حاصل شود.اما در این کار عجله بخرج می دهی که که همان ابتدا دم خروس خودش را نشان می دهد.جناب !وقتی اسم کسی را می آوری و می دانی اگر معرفیتی داشته باشد آنهم در قسمتی از یک منطقه است.ودیگران شناختی از آن ندارد، در پانوشته مختصر اطلاعاتی از آن می آورند تا مردم قضاوت کنند لو دهنده مزدور ویا خائن است یا به عکس.:::آورده اید:((.....پایگاه اصلی رژیم اسلامی در میان روستائیان است ،و روستا پایگاهی برای رژیم است...))اما در قسمتی از مقاله مرکز نشینان را را مقصر قلمداد می کنی.باید گفت:با توجه به وضعیت کشور مناطق حاشیه ایران بیشتر اقوام هستند ودر صد مناطق روستایی آنها بسیار زیادتر از مناطق دیگر که ترکیبی از سایر اقوام می باشند .با گفته شما !مناطق حاشیه ای ایران که اقوام در آنجا ساکن هستند پایگاه رژیم ویرانگر می شوند.اما برای اینکه پرت وپلا گویی کمتر شود،در قسمتی دیگر ، منطقه کردستان را می آوری ،سپس کمیته امدا د وسوء استفاده از فقر را دلیل مامور شدن آنان ذکر می کنید. در این مورد می توان گفت:یکی از محل های عضو گیری تشکیلات ایده لوژیکی مناطق فقیر نشین و مناطقیست که انسانها بطریقی تحقیر می شوند.اگر آن تشکیلات به قدرت برسد ودر روند حکومت گریش اصرار برهمان ایده های اولیه داشته با شد دراین قسمت بسمت جذب مزدور می رود. حال این مزدور می تواند از مناطق فقیر نشین باشد یا از روستاها باشد یا از قشر متوسط باشد یا از دانشگاهها باشد ویا حتی مقاله نویسان باشد.ویا.......در این قسمت نیز دم خروس خودش را نشان داد.::::جناب در مقاله ،ستیزه های نهادینه شده ای را برای جامعه ایران مطرح کرده اید،ودر نتیجه گیری که بر خاسته از دستگاه منطقی خودتان است آنرا ناشی از ساختار متمرکز ایران و کانون را از مرکز ایران تعیین وهدایت آنرا از همان جان می دانیدو معرفی می کنید.وبطریقی هم القا می شود یعنی محل فارس ها،و....... که در اینجا هم دم خروس خودش را نشان می دهد.::در قسمتی از مقاله مرکز نشینان را دو گروه می کنید،آنانی که ایده دینی دارند وآنانی که ایران باستان را مد نظر دارند و(( داریوش وکورش و خشایار و.... را بعنوان نماد تمدن زندگی می کنند)) . ((خون آریایی و....))) در این مورد می توان گفت:گاهی وقتها لازم نیست کسی ،کسی را لو دهد،خودش! خودش را لو می دهد،که همان حکایت دم خروس است. شمای محقق مسائل اجتماعی وتاریخی و قومی و طایفه ای و........با دو گروه زیاد مراوده داشته اید یکی گروه هایی خاصی از سلطنت طلبان و گروه دوم در جمهوری اسلامی که در دوران احمدی نژاد علنی شد وآن هم تیمی از آنان به بازیگری رحیم مشایی با بازیهای اطلاعاتی این گروه برای اهداف خاص.ودیدیم که کورش بازی وآریایی بازهای آنان چگونه بود .واین مسائل را هم به شیوه مضحک خودشان پر رنگ کردند .و این تیم با دلار های با آورده نفتی ومنابع مالی موجود در کشور که بدستشان افتاده بود در این مسائل ، سبیل بعضی ها را چرب می کردند که خط سیر ها را القا کنند .حال ممکن است طرف سبیل نداشته باشد ویا داشته باشد و پرپشت هم باشد ویا ......اما بصورت منتقد هم ظاهر شود. در این قسمت هم دم خروس خودش را نشان می دهد. در مورد مطرح کردن کورش می توان گفت:گروهی از ایرانیان که بر گرفته از هر قسمتی از سر زمین ایران می توانند باشند، بفکر استفاده از کورش برای پیش برد اهداف دمکراسی خواهی و اهداف حقوق بشری در این سرزمین افتاده بودند وآن هم بدین طریق :این گروه از مبارزین بر این پندار بودند و هستند همانطور یکه،اروپا برای عبور از شیوه های قرون وسطایی، دین کاران ،ودکانداران دینی ، به یونان باستان رجوع کردند ، ایرانیان هم از کورش و لوح منسوب به او ، در جهت اهداف دمکراسی خواهانه و حقوق بشری برای عبور از این شرایط ویرانگر حاکم بر فرهنگ کشور ، استفاده کنند،واین الگو را در همین حد برای پذیرش همزیستی هرچه بیشتر بین مردمان این سرزمین قابل پذیرش کنندو در این مورد برا ی عبور از شرایط فرهنگی حاکم جامعه ،با خلاء مواجه نشود.واین الگو بشود مقدمه ای برای وضع قوانین و حذف همان ستیزهایی که که جناب محقق نابغه بیان می کنند وبا مطرح شدن این الگو ، دکان ، دکانداران پلید و تفرقه آفکن هم بدون خریدار بماند:::جناب در ادامهء مطالب آریایی بازی را مطرح کرده اید ،همان نتیجه گیری مورد نظر که ضدیت وکینه نسبت به قوم فرضی است را القا می کنید.::: مطلبی در مورد افغان ستیزی آورده اید: باید گفت: در دوران جدید رد پای افغان ستیزی را در ادامه جنگ سرد باید دید ، چون آنان بطریقی با اردوگاه شرق در جهان دو قطبی در گیر شده بودند ،و رواج آن د رایران ناشی از القای بخش کوچکی از مبارزین با ادبیات چپ بوده است .و شمای نابغه نمی دانم چطور این را متوجه نشده اید که آن مرکز گراهای نژاد پرست،هم یک نوع توسعه طلبی را هم در ذهن دارند. افغانستان و تاجیکستان هم مورد احترام آنهاست، آنان را در حوزه تمدنی ایران محسوب می کنند .پس دراینجا هم دم خروس پیدا شد .با پوزش ادامه در کامنتی دیگر.
۶۵۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹٣
|