یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مالکیت عرب ها بر محله به محله و کوی به کوی اهواز - یوسف عزیزی بنی طرف

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : کلان شهر اهواز و شیادان (۱)
افرادی تلاشگر ،حوادث و وقایعی را جهت ثبت در تاریخ و مطلع شدنِ آیندگان به رشته تحریر در می آورند .این انسانها ی تلاشگر مستحق قدر دانی و سپاسگزاریند، اما گاهی وقتها افرادی بعنوانِ مقاله نویس مطرح می شوند و مطالبی را ارائه می دهند ومطالب آنان وقتی با دقت بررسی می شوند ،مشاهده می گردد هدف از ارائه مطالب ،آکاهی بخشی صادقانه و راستگویانه نیست !بلکه روش کار و هدف نوعی: عوام فریبی، مطرح کردن خود،آدرس غلط دادن، کینه افکنی ، ایجاد مرز های مصنوعی ، جهت در گیر یهای کودکانه است که ممکن است رخ دهد ،وادعاهای طلبکارانه ی غیر واقعی ( طلبکاری که خود بدهکار است)، که در اقدام آنان نوعی شیادی و شارلاتانیسم هم مشاهده می شود .سئوالی که مطرح است ،اینست :آیا باید عملکرد این افراد به نقد کشیده شود وحتی بسمت افشاگری اعمال آنان رفت؟::::::گروهی براین عقیده اند و میگویند :این نوع افراد، هر نیتی که داشته باشند !دنبال نوعی مطرح شدن وایجاد یک شانیت مبارزاتی برای خود هستند این نوع افراد می دانند :در یک میدانِ مبارزاتی وسیع ملی ، اگر بخواهند وارد شوند ، چنانچه جویای نام باشند هر چقدر تلاش کنند ،حتی در رده های چندم هم قرار نمی گیرند .اما متوجه شده اند با مطرح کردن یک سری مسائل سخیف قومی شاید !برای خود محوریتی را بوجود خواهند آورد،واین ، تنها راهِ مطرح شدنشان ومورد توجه دیگران قرار گرفتن است. چنانچه این افراد مورد بی توجه ای قرار گیرند خود متوجه می شوند ،که این دکانشان بی مشتری است ،و چاره ای نمی بینند که بخود آیند و کار دگری که کار اصلیشان بوده بر خواهند گزید!وبه سمت آن خواهند رفت ازاین مقاله نویسی ومحققی به وادی دگری خواهند رفت ،که محلی است بنام شیادستان!:::اما گروهی دیگر ،علاوه بر تایید نظر گروه اول، بر این عقیده نیز می باشند ؛مطالبی که این نوع مقاله نویسان مطرح می کنند و وقتی مالکیت شهروندی را بسمت مالکیت ِسازی قومی می برند .این اشخاص بازیگری کثیفی را دارند دنبال می کنند!که این بازی ممکن است در یک شرایط بحرانی منجر به وقایعه ای وحشتناک شود!که دود آن به چشم همان افرادی برود ،و خواهد رفت!که مقاله نویس ویا نویسان خود را حامی آنان نشان می دهند .پس اینجا لازم به عکس العمل است!وهر کس در حد توانِ خویش بایدبا این کوته فکران بر خورد لازم را داشته باشد و به آنان در حد توان بفهمانند ،مبارزات مردم این سرزمین این نیست که شما قسمتهایی را مالکیت سازی کنید وشروع به تاریخ سازی های دلخواهانه کنید،و تاریخ را از هر کجا که خود دوست دارید آغاز کنید و به امید این بنشینید که این تاریخ سازی کودکانه موجب در گیری های محدود ِ کودکانه هم بشود که شاید از این آب گل آلود بتوان ماهی هم گرفت.این نوع مقاله نویسان باید متوجه شوند مبارزات مردمان این سر زمین برای چیزهای دیگر است که آنان را نیز بدست خواهند آورد فقط رو سیاهی آن می ماند برای امثالِ این نوع مقاله نویسانِ سقوط کرده به ورطه طایفه گری.::: برخورد کنندگان به این مقالات را می توان در گروه هایی دانست ،مانند: ۱)افرادی که در همان مناطق هستند و شاید چندین نسل در همان مناطق زیست کرده اند و اطلاعات لازم را نسبت به تنوع جمعیتی و مراحل رشد شهر ها و نوع آمیختگی قومی و در کنار هم زندگی کردن افراد انسانی را نظاره گر بوده اند و هستند.آنان می دانند مرزبندی وجود ندارد واگر هم وجود داشته باشد مربوط به سرزمین نیست بلکه مربوط به نوع شرایط و مناسبات اجتماعی است و یا ممکن است یک مرزبندی بین خود طایفه های یک قوم باشد مثلا" بین طایفه بنی طرف با دیگر طایفه های عرب زبان آن هم بخاطر شانیتی که اینان برای خودشان در نظر گرفته اند ایجاد شود ویا بین طوایفی از بختیاری ها و یا بین شوشتری ها ودزفولی ها مرزبندی های مصنوعی ایجاد شده باشد! این گروه از افراد وقتی این نوع آگاهی رسانی و این نوع تاریخ سازی ها ومالکیت سازی قومی را می بینند ،این مطلب را یک نوع جوک گفتن می دانند!و به دیده تمسخر به این مطالب می نگرند.اما می گویند این شخصی که خود و طایفه اش که در بخشی کوچک از مناطق عرب ویا عرب زبان نشینِ خوزستان سکنا گزیده اند،دقیقا"از شرایط حاکم بر مناطق عرب ویا عرب زبان نشینِ خوزستان و تا حدودی از مناطق دیگر خوزستان که بخش اعظم خوزستان را تشکیل می دهند ،آگاهی دارد!چرا !این مطالب سخیف را به عنوان اسناد تاریخی برای مالکیت سازی قومی می خواهد بخورد دیگران بدهد؟برای آن افراد خوزستانی این سئوال ِمهمی است ،که هوشیاری لازم را می طلبد!.:::::۲)افرادی که با آن مناطق اشنایی ندارند و فکر می کنند خوزستان تمام عرب ویا عرب زبان هستند.وقتی به این نوع مقالات بر خورد می کنند به دیده شک به آنان می نگرند.وقتی اطلاعاتی نسبت به خوزستان کسب می کنند متوجه می شوند در بعضی ازشهر های کوچک، اکثریتی عرب ویا عرب زبان وجود دارد و در بعضی از شهر های خوزستان اصلا" عربی نیست و یا در شهر های دیگری آمیختگی چنان زیاد شده است که قومیت مطرح نیست !این نوع مطالعه کنندگان این نوع مقالات ، بسمت به چالش کشیدن ،مقاله نویسان این چنینی خواهند رفت! وبه آنان خواهند گفت :«شرم!» هم چیز خوبی است. چگونه از نا آگاهی دیگران برای پیش برد اهدافی قوم اندیشی می خواهی استفاده کنید؟:::: اما سئوالی که مطرح است ،اینست :چرا !این مقاله نویس تلاش دارد که کلان شهر اهواز را به صورت تمسخره آمیز و جوک وار یک مالکیت عربی به قامت آن بپوشاند وچه هدفی را تعقیب می کند.که در نوشتار دیگر به آن پرداخته می شود.
۶۵۶۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱٣۹٣       

    از : سهراب ایرانی

عنوان : نرود میخ آهنین بر سنگ
نرود میخ آهنین بر سنگ. کاشکی این جناب تاریخ خوزستان را که مدعی مالکیت آن قسمت از خاک ایران بنا بدستور خلیفه حجاز دارد مقداری مطالعه میکرد و بعد در مورد آن انشائ نگاری میکرد! این جناب فکر میکند که هر کسی عربی سخن گفت «عرب» است همانگونه که هر آنکس بانگلیسی محاوره نماید طبعآ و بنا بنحوه استدلال ایشان انگلیسی و از نژاد انگلیسیها است. شهرها و مکانها و دریاچه ها که بعد از مستعمره شدن و اشغالگری نام انگلیسی گرفته اند بنا بدرک این نویسنده صاحب قلم در اساس منشاء انگلیسی داشته است. خلیفه حجاز مخدوم بهتری برای تعویض نام قدیمی خوزستان به عربستان(!؟؟؟)گیر نیآورده؟. امروزه کسی نیست که نداند که زمانیکه کلمه عرب هنوز وجود خارجی نداشته بود، سرزمین خوزستان با تاریخ گرانبهایش مرکزیت ایرانیان دوران هخامنشیان را دارا بوده است. این شخص از ترس تاثیر واقعیات تاریخی، بخود جرئت نمیدهد که تاریخ ایران کهن را فراتر از قادصیه مطالعه نماید. تاریخ بما آمو خت که مالکیت عربها در حیطه حجاز با همان فرهنگ بدوی بدون کلنل لورنس امکان پذیر نبود و امروزه هم بر همان محور از نظر عقب ماندگی میچرخد.
۶۵۶۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : چه کمکی به این مقصد مشترک می کند
آقای بنی طرف گرامی، ضمن قدردانی و تشکر از شما که قبول زحمت کرده، و اسناد و مدارک ملکی شهروندان اهوازی را بررسی کرده، و از این همه به عنوان مطلبت، « مالکیت عربها بر محله به محله و کوی به کوی اهواز » رسیده ای

‫شرمنده و خجلم از اینکه بگویم، استان خوزستان کشورمان را از نزدیک ندیده ام. اما از طریق خواندن متون مختلف و مشاهدات شخصی، میتوانم به جرعت بگویم، پس از حمله ارتش صدام به کشور، عدد کثیری‫ از هموطنان خوزستانی و از جمله اهوازی مان‫ مجبور به مهاجرت به سایر نقاط کشور شده اند. و از جایی که هموطنان خوزستانی از جمله سخت کوش ترین مردمان کشورمان بشمار می آیند، امروز در اقصی نقاط کشور هم صاحب ملک و املاکی شده، و بعضا کوی و محله ای از یک شهر از هموطنان خوزستانی تشکیل شده است

اما واقع مطلب اینکه، ‫از نوشته های شما، شمایی که گویا عضو کانون نویسندگان کشور هم‫ هستی، حیرانم و متعجب، که‫ مقصد نوشته های شما، از این همه کوشش برای‫ کشیدن سیمهای خاردار مرزی بین مردمان کشورمان ایران چیست

‫اگر هدف شما هم مانند بسیاری از اعضای کانون نویسندگان ایران کمک به رشد مردمسالارانه فرهنگ در کشورمان ایران است، مانده ام حیران، کشیدن سیمهای خاردار مرزی بین مردمان کشورمان چه کمکی به این مقصد مشترک می کند
۶۵۶۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست