از : م. ارشک
عنوان : اطلاعات نادرست
اطلاعاتی که نویسنده در تایید مواضع خود ارائه می کند صحیح نیست، از جمله این ادعای مبالغه آمیز که دولت یونان در سالهای اخیر "مو به مو نسخه ای را که ایدئولوگ های اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول و بانک مرکزی اروپا برای این کشور پیچیدند اجرا کرد". این واقعیت که ساختارهای اقتصادی یونان از نورم اقتصاد کشورهای عضو منطقه یورو پایین تر، فساد مالی وسیعتر و سنتهای ریخت و پاش هم در بین عوام رایج است، همه این عوامل باعث شد که دولت یونان نتواند به تعهدات خود عمل کند و اتحادیه اروپا سه بار وامهای صد میلیارد یورویی برای جلوگیری از ورشکستگی کامل اقتصاد یونان به کمک اینکشور آمد. روشن است که اتحادیه نمی تواند تا ابد با دادن وامهای کلان ادامه حیات اقتصاد یونان را تضمین کند. آنچه را هم که اتحادیه از یونان می خواهد اینست که هرحکومتی که در این کشور سرکار بیآید باید به تعهدات خودش نسبت به اتحادیه عمل کند.
حرفی نیست که مردم یونان حق دارند هر دولتی را که می خواهند انتخاب کنند، لکن انتخاب این یا آن حزب به تنهایی مشکل گشا نخواهد بود. اگر یونانی ها می خواهند در اتحادیه بمانند باید مقداری همت از خودشان نشان بدهند و تلاش بیشتری بکنند. بدون جنین همت و تلاشی احتمال موفقیت هردولتی که جانشین دولت فعلی شود اندک خواهد بود.
۶۶۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : یونان وآرمانگرایی
وقتی اتحادیه ای از کشورهایی بنا به ضروریاتی تشکیل و سطحی از استاندارد های زیست جمعی را هم برای خود تعریف می کنند قطعا" برای رسیدن به آن استانداردها، عواملی نقش آفرین میشوند.که میتوان بعضی ازآنان راچنین برشمرد:۱)میزان فعالیت و فداکاریِ مردمانِ کشور۲)شرایطِ جذبِ سرمایه وگردش آن وبکاگیریِ آن درراستای همان اهدافِ استانداردهای تعریف شده۳)نظامِ سیاسی که همهء مردمان رابه رسیدن به آن سطح ازاستانداردها تشویق وامیدوارکند۴)پایبندی احزاب وفعالین به منافع ملی و اولویتِ منافع ملی نسبت به ایده های آرمانیِ خویش.:::دراین اتحادیه ها معمولا" وجودِ سه گروه از کشورها را می توان حدس زد:۱) گروهی که از استانداردها عبور کرده اند۲)گروهی که در سطح همان استانداردها قرار گرفته اند۳)گروهی که زیر آن استانداردها قراردارند.:::کشور یونان رامیتوان درگروه ۳ دیدو قطعا" مردمان این کشورخودخواسته اند به اتحادیه بپیوندند! حال انگیزه چه بوده است؟ شاید:۱)وقتی متوجه شدند یک عقب ماندگی نسبت به سایرِاعضادارند!بایداز امکانات و توانایی های کوشندگانِ دیگرِ اتحادیه استفاده کنندوباسخت کوشی واندکی فداکاری خودرا ارتقاء دهند.و قطعا"از همیاریهای لازم ِ سایر اعضانیز برخوردار خواهندشد،چون سایراعضا میخواهند سطح استانداردها را دررقابت باسایرِاتحادیه هابالا ببرند.۲)یونانیان متوجه شده اند ازدیگران درسطح پایین تری تعریف می شوند وچون اعضا نمی خواهند سطح استانداردهای اتحادیه پایین بیاید ودر یک رقابت با بقیه اتحادیه ها ی جهانی در سطح پایین تر قرار گیرند، پس حتما" به آنان(یونانیان)کمک های لازم را میکنندپس آنان نیازی به زحمت و تلاش درخود احساس نمی کنند و می توانند؛ به شیوه ای انگلی و سرباری گذر روزگار کنند وبهره های لازم راهم ببرند.اما دراینجا قطعا"سایراعضایِ اتحادیه که شرایطِ بدست آمده درکشورشان را ناشی ازفداکاریهای طولانیِ خویش میدانندخواهندگفت:مانبایدبرای همیشه جور ، سهل انگاری ،سهل انگاران را بکشیم،پس آنان به راه خودبروند بهتراست.:::باتوجه به مطالب بالا،بازیگرانِ سیاسیِ یونانی؛چه از چپ و چه ازراست !اگراولویتهای آرمانیشان مقدم بر منافعِ ملیِ یونانی قرار گیرد و دراین شرایط رسالتی رابرای خود تعریف کنند که آنهم:روی رقیب راکم کردن باشدو بانشان دادنِ ضعفهای دیگری و یاصفاتی به دیگران بستن ! وبرای خویش مشروعیتی خریدن شود،این روشِ احزابِ آرمانگرا که ؛معتقد به دمو کراسی هم نباشند قطعا" یک نوع تمامیت خواهی هم در آنان وجود خواهد داشت ،یک بازی دو سر باخت برای خود ویونانیان را دنبال می کنند . و مقاله نویسانِ با دیدگاهِ جانبدارانه نیز ، یک هورا کنندگانِ احساسی بیش نخواهند بود و نخواهند شد!.
۶۵۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹٣
|
از : علی
عنوان : چپ بودن
اقای مبشری
تمامیت خواهی چپ تمامی عرصهای زندگی رادر بر میگیرد نه فقط اقتصاد.(بهتر بود اول شما می فرمودید که شما از کدام طیف چپ هستید و به ازادی فرد و کنترل قدرت سیاسی چه نگاهی دارید) .اگر در یونان احزاب چپ امکان حضور در قدرت را دارند در نظامهای تجربه شده چپ٬ مردم از امکان حق انتخاب ازادنه محروم هستند.اینروزها چپ بودن (مثل شما)
هزینه ای ندارد٬کافیست چند تا بد و بیراه نثار سرمایداری کرد ودلت خوش باشد که چپ هستید.
۶۵۹۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹٣
|
از : خ. ث.
عنوان : قدرت، بدون مکانیزم های کنترل، ذاتاً تمامیت خواه است.
هر چیزی که اسم و معنای «ایدئولوژی» بر و در آن باشد، تمامیت خواه است. تاریخ پُر است از اشکالِ مذهبی، سوسیالیستی، لامذهبی، و کاپیتالیستیِ آن. چون قدرت در ذاتِ خود، بدونِ مکانیزم های کنترل، تمامیت خواه است. و این، باز چون طبع و نهادِ انسان در حالتِ مهار نشده، قدرت خواه و تمامیت خواه است.
با احترام
خ. ث.
۶۵۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹٣
|