سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پیآمدهای آشکار و پنهان
سفر رئیس مجلس ایران به اقلیم کردستان (عراق)
- ع. شریف زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : کردها و ناتوانی از درک شرایطِ منطقه و اتخاذ سیاستهای غلط و توقعات بی جا از هم!
گروهی برمبنای رویاء پردازی،آرزوهایی را،آرزومندمیشوندبراساس این آرزومندی،رفتار دیگران راتحلیل می کنندوآنان رانیز موردِ مواخذه قرارمی دهند.گروهی ازکردهای ایرانی توقعاتی از عملکردو رفتارِبازیگرانِ کردی عراقی دارند.سئوالی که مطرح است اینست: آیا توقعات بجامیباشندیابی مورد؟ برای رسیدن به پاسخ مطالبی آورده میشود:بعد از فرو پاشی عثمانی کردهایی که واقع درقلمرو عثمانی بودند،ازنظربازیگران بین المللیِ وقت آنهم به دلایل خاص خودشان درتقسیم بندی وهویت بخشی به منطقه بحساب نیامدند و بازیگرانِ بین المللی؛دومنطقه باهویت ترکی وعربی ایجادکردندوکردهای زیر نفوذِ عثمانی درنتیجه درسه منطقه قرارگرفتند:ترکیه،عراق،سوریه!.ازاین سه منطقه دو منطقه باهویت عربی و یکی باهویت ترکی،بعدازآن تقسیم بندیها،کردهای آن مناطق بخود آمدند و این نوع تقسیم بندی رانوعی تحقیرشدن دیدند و بسمت ابرازِ وجود و حق خواهی پرداختند و برای هرمنطقه هم تشکیلاتی بارهبری خاص خود ایجاد کردند و اقداماتی را هم پی گیر می شدند . در ایران ،در بازی جنگ سرد گروهی اندک از کردها در منطقه مهاباد بسمت ایجادِ تشکلی و رهبری خاص برای خود رفتند و ماجراهایی را نیز آفریدند ودر دورانِ جدید وراثی نیز برای خود ایجاد کرده اند و در شرایطِ فعلی نیز شانیتی مبارزاتی برای خود بوجود آورده اند .میتوان گفت: در شرایطِ فعلی تمام مناطق کردنشین هر کدام برای خودشان تشکیلات با رهبری خاص خویش را ایجاد کرده اند [چقدرازکردها راپوشش می دهند مورد بحث نیست] وقتی مبنای تشکیل هرتشکیلات را بررسی کنیم ؛هیچ نوع وحدتی بجزء مسئله نژادی که آنهم کردی نامیده می شود [که موضوع نژاد چقدر صحت دارد؟] چیز مشترکی نخواهیم یافت حتی در مورد زبان نیز یک توافق کلی بر قرار نخواهد شد بجزء اینکه یکی از آنان بر دیگران غلبه کند.اگر چه در رابطه با : زبان و نژاد ، افسانه سرایی هایی انجام شده وخواهد شد!.:::اما تشکیلاتِ سیاسی با توجه به مبنای تشکلشان که ؛یا ناشی از وجود طایفه است و یا ناشی از یک ایده لوژیِ خاص است!برای خود یک نوع استقلالِ رهبری و تشکیلاتی قائل هستند وشاید درهیچ شرایطی حاضر به کنارگذاشتن آن استقلال نشوند چون هر کدام دلایلی را ارائه میدهندکه برای خودشان توجیه پذیر است.اگربه نوع رفتارِآنان درشرایط بحرانی جدیدِ منطقه توجه شود ،در رابطه با استقلال، صحت گفته ، مشهود است.:: به یکی ازتشکیلات که به وضوعِ مقاله نیز مربوط است،پرداخته میشود:بعد از پایان جنگِ سرد و حشیگری هایی که صدام انجام دادشرایطی رابرعراق تحمیل کرد که در گیری مستقیمِ امریکا را در پی داشت وامریکا توسط برنامه های تاکتیکی خودمنطقه کردنشین عراق و بازیگرانِ قدیمی آن یعنی گروه بارزانی وطالبانی که هرازچندگاهی کشتاری راازهم می کردند،بکارگرفت.بدنبال توجه به منطقه کردنشینِ عراق واستفاده ازبازیگران!سئوالی که ذهن خیلی ها رابخود مشغول کرده است، اینست:آیا این توجه ناشی از استفادهِ تاکتیکیِ امریکا از آنان است یا خیر ناشی ازمبارزاتِ خودمردمانِ آن منطقه است؟پاسخ دادن به سئوال می تواند درک شرایطِ بعدی ویافهمیدن خیلی مسائل راسهل تر کند .در همین سایت بسیار مقالات ونوحه سرایی هادر رابطه بامسائل کرد وکردی مطرح گردید که نوعی آرزوهایی که ناشی از رویا پردازی بوده!خواستار می شدویا تبلیغ می گردید، که بسیاری ازآنان بدون درنظرگرفتنِ واقعیاتِ منطقه بوده است.::::دررابطه بافعال شدنِ تشکیلاتِ کردیِ عراقی در منطقه کردستان عراق می توان گفت:گروه بارزانی توانست منطقهء خویشِ یعنی اربیل رانسبت به سلیمانیه بر تر ی ببخشد وبه آن مرکزیتی بدهد و این گروه با توجه به داشتن گنجی به زیر پایشان،دچارِیک نوع توهم قدرت شدند ویک شانیتِ بازیگریِ منطقه ای را برای خود تصور کردند و چنان پیش رفتند که از پدیده ای خطرناک بنام داعش بصورتِ فرصت طلبانه بفکر بهره بردن ازآن شدند،امادریک محاسبهء غلط میرفت که اربیل سقوط کندوبساط ودفترودستک گروه بارزانی برچیده شودوبا توجه به ناامیدشدن از متحدی که بارزانی برای خود تصور می کردن یعنی دولتِ ترکیه، مجبور به پذیرش کمک ازجمهوری اسلامی گردندکه این امردرحقیقت نجات گروه بارزانی بوده است!. این نجات یافتگی هم حکایتِ داستانِ عبید ذاکانی را به یاد می آورد که آنهم موضوعِ شیخ ومغول بود که آنگاه شیخ ۲۰ سال به سلامت بزیست .که شرایط جدید حکایت ِ بارزانی و جمهوری اسلامی می شود؛بارزانی ها ۲۰ سال بسلامت حکومت کردند. وقتی شرایط برای اقلمیان چنین رقم خورد ، تعظیم کردنِ دولت اقلیم در مقابلِ نجات دهنده اش یک امر بسیار کوچکی محسوب می شود!حال در آینده نجات یافتگان چکار می کنند بماند!.پس توقعِ کردهای ایرانی از دولت اقلیم در یک بازیِ سیاسی (نه اخلاقی)غیرِ معقول و بی جایی ارزیابی میشود .البته !آن نوع رفتار کردها و تشکیلات کردی عراقی و غیر عراقی به کردهای ایرانی و گروهای وتشکیلات کردی ِایرانی نیز یک پیام مهمی هم می دهند ! وآن هم اینست: هر کدام از ما بر اساس منافع خویش باید عمل کنیم و رویاء پردازی های کودکانه را باید کنار بگذاریم!. وچون شرایط کردهای ایرانی و تشکیلات آنان با آنان قابل قیاس نیست ! پس هر گروه از کردهای ایرانی و تشکیلات آنان ویا رهبریت آنان اقداماتی جدا از سر نوشت سایر مردمان سر زمینشان ایران مطرح وپی گیر ی کنند ، اقداماتِ آنان منجر به شکست است وهرز دادنِ توان مبارزاتی مردمان سر زمین ایران در مقابل مستبدین است!.باید گفت: تشکیلات کردی مناطق غیر از ایران ، امثال دکتر قاسملو را رقیب می دانند، هر کس این تصور را داشته باشد که برای آنان قاسملو یک متحد بوده دچار یک خام اندیشی شده است وقتی قاسملو برای آنان رقیب بوده ، کشندگان رقیب نمی توانند مورد نکوش قرار گیرند چه بسا شریک هم بوده اند!.
۶۵۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹٣       

    از : بهروز الف

عنوان : اقای شریف راده تقصیر از آن کیست؟
آقای شریف زاده نکات مهمی را در این مقاله بمیان آورده و بدرستی از ضدیت "اقلیم کردستان" با مردم سرکوب شده از جانب هر چهار کشور دیکتاتوری-فاشیستی (ترکیه - ایران-عراق-سوریه) اشاره کرده اند ولی ابدا نمگویند که مشگل آیا از "ذات بد" این باصطلاح رهبران کرد هست یا نشان از منافع طبقاتی این افراد. نظر ایشان درست همانند هورا کشان نلسون مندلا و تعویض شدن سرکوبگران سفید پوست با سیاه پوست در آفریقای جنوبی بود. ایشان نمگویند که چه فرقی میکند که رژیم اسلامی به سرکوب اکثریت مردم کرد دست بزند، همچنین صدام حسین و اسد و اردوغان یا جلال طالبانی یا مسعود بارزانی؟ آیا سرکوب شدن توسط افراد قبیله -نژاد خود بدون اشکال هست ولی توسط غیر خودی نا بجا و محکوم؟ مگر نه این هست که طالبانی و بارزانی هر که به آنها پول میداد، نوکر جان نثار آنها میشد؟ قبل از سقوط شوروی جان نثار آنها بعد از سقوط جان نثار آمریکا و اروپا. همین امر توسط حزب دمکرات دنبال میشود و. آنها کاسه بدست در دالان ها و راهرو های کنگره آمریکا مشغول التماس هستند و چیزی که برای آنها ابدا اهمیت ندارد مردم کردستان و سرکوب و اعدامی که هر روزه بر آنها روا میشود. مگر قاسملو نمیدانست که این آدم خوار های اسلامی امکان ندارد ذره ای حق و حقوق مردم کردستان را قبول کند؟ اگر میدانست که قاعدتا باید میدانست پس چرا در نا آگاهی و نادانی محض بدیدار آنها رفت؟ مگر نه اینکه میخواست با آنها وارد زد و بند شود و سرکوب و چپاول مردم کردستان توسط خودی ها انجام گیرد و نفوذ نیروهای چپ کرد را سد کند.
امروز شاهدیم که در اقلیم کردستان هم همانند حکومت های دیکتاتوری محص (کره شمالی، عراق، ایران،سوریه، مصر، لیبی و .....) فرزندان مسئولین مورثی وار صاحب مقام و پول و قدرت میشوند. هم اینک نحست وزیر و غیره میشوند و دهن کجی به هر چه شعور و مبارزه هست میکنند.
آیا باید هنوز آقای شریف زاده از عملکرد بارزانی ها و جلال طالبانی ها متعجب باشد؟ تا کی باید تجربه کرد و این ضد مردم کردستان را قبول کرد و به آنها توهم داشت؟
۶۵۹۷۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست