از : رسول خلیلی
عنوان : حقانیت نویسنده
این مطلب از آقا یا خانم ی.د گواهی است بر دغدغه مند بودن و به دنبال طرح بحث های جدی بودن ایشان و پوچی تهمت هایی که در کامنت های مطلب قبلی اش به وی زدند
من اما به زعم خودم معتقدم به طبقه متوسط و اصلاح طلبان در ایران حتی برای خواست هاب حداقلی دموکراتیک نمی شود اعتماد کرد د لذا بهتر است چپ و طبقه کارگر روی توانمند کردن خویش سرمایه گذاری کنند
۶۶۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹٣
|
از : مهرگان البرز
عنوان : اصلاحات یا انقلاب
مبارزات مردم به دو شیوه مسالمت آمیز و قهرآمیز تقسیم می شوند. مبارزه مسالمت آمیز از چهارچوب نظام حاکم فراتر نمی رود و محدود کردنِ یک جانبه همه مبارزات مردم به شیوه مسالمت آمیز بناگزیر به سازش با طبقه حاکم منجر شده و نمی تواند زمینه سرنگونی حکومت را فراهم آورد. ادعایِ سرنگونی حکومت بدون مبارزه قهرآمیز، با هر توجیحی به مبارزه مسالمت آمیز می انجامد که بناگزیر در راستای اصلاح و فشار گذاردن بر ولایت فقیه و نه سرنگونی آن است. در واقع بدون مبارزه قهرآمیز، منطقِ سرنگونی حکومت استبدادی نیز فرو می ریزد.
انقلابیون ایران در دهه ۴۰ بدرستی با نفیِ شیوه مبارزه مسالمت آمیزِ حزب توده، جبهه ملی، نهضت آزادی و ... شیوه مبارزه قهرآمیز را برگزیدند. مشکل آنان، ایجاد پیوند ارگانیک با اقشار و طبقات مردم، بویژه با زحمتکشانِ پیشرو، توده ای کردن این شیوه مبارزه و برپاییِ یک جنبش انقلابی سراسری بود. علیرغم حل این مشکل، چون مبارزات قهرآمیز آنان منطبق بر خواسته مردم در جهتِ سرنگونی رژیم سلطنتی بود در تعمیق جنبش مردم که به انقلاب انجامید تاثیر بسزایی داشت. بی تردید، انقلاب ۱۳۵۷ بدون مبارزات قهرآمیز مردم که به قیام مسلحانه بهمن تکامل یافت نمی توانست طرح "گذار مسالمت آمیز" را بهم ریزد، حکومت سلطنتی را سرنگون کند و تا سال ۱۳۶۰ تداوم یابد.
متفکرین حکومت جمهوری اسلامی و امپریالیستها از نبودِ یک جناح اصلاح طلب در رژیم سلطنتی و نقش مبارزات قهرآمیز در تعمیق و تداوم انقلاب مردم جمعبندی کردند و از آغاز دهه ۱۳۷۰ پایه های یک جناح اصلاح طلب در حکومت را ریختند. این جناح بعدا شکل گرفت و در غیاب یک بدیلِ انقلابی در میان مردم با تظاهر به مخالفت با استبداد، بکارگیری ابزار انتخابات، میدان دادن به سازشکاران و سمبُل کردنِ «گاندی» و «ماندلا» قادر شد بخشهای بزرگی از مردم را بدنبال ایده اصلاح پذیر بودنِ نظام ولایت فقیه و حرکت مسالمت آمیز بکشاند. از طرف دیگر، اشاعه تزهای مبارزه بی خشونتِ «جین شارپ» و «آنا هارنت» در میان روشنفکران، به تکامل این روند کمک شایانی نمود.
در دیماه ۱۳۸۸، باند خامنه ای از بیرون و باند اصلاح طلب از درون جنبش مردم، بخش میانی را خنثی و بخش پیشرو را منفرد و داغان کردند و کُل جنبش را درهم کوبیدند. این شکست، محدودیت و عواقب وخیمِ غلبه شیوه مبارزه مسالمت آمیز بر جنبش مردم را نشان داد. حال با تجربهی غلبه دو شیوه مبارزه در جنبش مردم روبرئیم: انقلاب ۱۳۵۷ که با غلبه شیوه قهرآمیز، حکومت سلطنتی را سرنگون کرد و خیزشهای ۱۳۸۸ که بخاطر غلبه شیوه مسالمت آمیز قادر نشد حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون کند. درسهای مهمی که هرگز نباید فراموش کرد. اما هنوز بسیاری به کشتار بی وقفه مردم و اِعمال قهر ارتجاعیِ حکومت، با شعار "نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم" پاسخ می دهند.
در حالیکه این شعار واقعا روشن نمی کند که با آمران و عاملان کشتار مردم چه باید کرد. آیا نفیِ مبارزه قهرآمیز بطور اعم و یا موکول کردن تکلیفِ آمران و عاملان کشتار مردم به پس از سرنگونی، چیزی جز تحکیم وحشت، ناتوانی و یاس ببار آورده است؟ آیا در تقابل با دشمنانِ درّنده مردم فقط باید کشته داد و مسالمت کرد؟! عدم پاسخ صحیح به این سئوالات، گره کوری است که معتقدین به سرنگونی استبداد و رهایی مردم را در چهارچوب اعتراض مسالمت آمیز به وضعیت موجود محصور نموده و از سازماندهی مردم برای انقلاب دور کرده است.*
* بخشی از مقاله "انقلاب ۱۳۵۷ با سلاح نقد-۲" در اخبار روز
۶۶۲۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹٣
|
از : سعید
عنوان : منصور حکمت
منصور حکمت نیز یک کتاب داشت بنام "اسطوره بورژوازی ملی و ..." اما نمی دانم چرا این مقاله به من ارتباط نویسنده را با حکمتیست ها یادآوری می کند. باور کنید نمی دانم...
۶۶۲۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹٣
|
از : فریدا آفاری
عنوان : حداقل ها برای تشکیل یک ائتلاف دمکراتیک فراگیر
از نویسنده ی این مقاله متشکرم چون نکات و سوالات مهمی را مطرح کرده. سه رویکردی که در این مطلب معرفی شده هر یک عناصری از واقعیت را مطرح می کردند و محدودیت های بسیاری نیز داشتند. در مجموع دفاع از یک کاندید انتخاباتی در هر کشوری بستگی به امکانات موجود و پلاتفرم آن نامزد انتخاباتی دارد. در پاسخ به سوال نویسنده در مورد حداقل ها برای یک تشکیل یک ائتلاف دمکراتیک فراگیر به نظرم چنین پلاتفرمی می تواند شامل شرط های ذیل باشد: آزادی بیان، قلم، اجتماعات و مذهب، جدایی دین از دولت ، حقوق برابر زن و مرد (از جمله حق طلاق، حضانت، حق انتخاب پوشش و ممنوعیت چند همسری)، حق ایجاد تشکلات مستقل کارگری و حق اعتصاب، نوعی از فدرالیسم که حق خود مختاری اقلیت های ملی و زبان های مادری آنها را به رسمیت بشناسد.
۶۶۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹٣
|
از : م. ارشک
عنوان : پاسخی به سئوال کیا
هموطن گرامی کیا،
به عنوان یک ایرانی خواستار آزادی و عدالت اجتماعی براین باورم که هر مبارزه ای در حال حاضر باید معطوف به برچیدن دیکتاتوری مذهبی و نهادینه کردن آزادی های فردی باشد. بدون نهادینه شدن دموکراسی نه چپ امکان تشکل در سازمان فراگیر خواهد داشت، نه لیبرال، نه طیفهای سیاسی دیگر. فقط نظامی کثرت گرا می تواند ما را از دور و تسلسل کور دیکتاتوری ها برهاند.
به امیدآنروز
۶۶۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹٣
|
از : کیا
عنوان : تلاشی برای جواب به سوالات !
سوالات نویسنده محترم را نه به عنوان جنبش ،بلکه به عنوان یک شخص با اجازه پیشکسوتان دوست دارم جواب دهم.
"۱- ما نیازمند یک مبارزه ی دموکراسی خواهانه ی فراطبقاتی هستیم، اما چپ و طبقه ی کارگر چگونه می تواند با طبقه ی متوسط و خرده بورژوای تا حد زیادی خودبین ایران بر سر حداقلهای دموکراتیک ائتلاف کند؟ دیوار بیاعتمادی کنونی چگونه باید از میان برود؟ "
جواب: در عمل ، همانطوری که اکنون صورت میگیرد ولی متاسفانه پراکنده و با تشکل ضعیف .
"۲- در وضعیت فقدان احزاب فراگیر و تأثیرگذار چپ در داخل، پراکندگی و غیر متشکل بودن اعتراضات کارگری و نیز مسأله ی اهمیت نقش دولت در اثرگذاری بر ساختارهای کشور و زندگی مردم، آیا با وجود کارنامه ی نامناسب اصلاح طلبان در خصوص توجه به عدالت اجتماعی، باز هم باید انتخابات را جدی گرفت و به ایشان رأی داد؟ "
جواب: تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که مردم ایران روزنه تنگ انتخابات را ترجیح میدهند و به احتمال بالا در انتخابات شرکت میکنند ، حال چپ با حفظ پرچم خود به شرکت ،یا عدم شرکت در انتخابات با تحلیل روز خود عمل خواهد کرد.
"۳- آیا می شود گفت تا زمان به درآمدن از بن بست کنونی، میان تلاش برای ایجاد حزب فراگیر چپ، سازمان یابی طبقه ی کارگر و شرکت در انتخابات و رأی دادن به اصلاح طلبان تناقضی وجود ندارد، و این یک تاکتیک موقتی است تا چپ و طبقه ی کارگر به حداقلی از اثرگذاری برسد؟ آیا چپ در حالی که برای سازمان یابی خود و طبقه ی کارگر می کوشد، شرکت کردنش در انتخابات نافی تلاشاش نخواهد بود؟ چه اینکه با توجه به علاقه مندی اصلاح طلبان به ایده ی تعدیل ساختاری و در دستور کار قرار گرفتن آن از سوی ایشان پس از به قدرت رسیدن، عملاً وضعیت طبقه ی کارگر را بدتر خواهد کرد. آیا می شود به اندک گشایش سیاسی در جامعه ی مدنی که ممکن است با روی کار آمدن اصلاح طلبان به وجود آید، امید به مهار ایدههای اقتصادی نولیبرالیسم در عرصه ی اجرا به اعتبار اعتراضات کارگری و چپ داشت؟ از آن بیشتر، آیا می توان به قدرت رسیدن اصلاح طلبان را به چشم فرصتی برای پی ریزی یک انقلاب سوسیالیستی از نوع اکثریت آگاه آن نگریست؟ "
جواب:این سوال که جواب سوال قبلی به نظر میرسد را میتوان با بله جواب داد.
"۴- آیا انتخابات برای چپ صرفاً باید عرصهای برای تبلیغات کمونیستی باشد یا اینکه نفس انتخاب کردن میان بد و بدتر اهمیتی سیاسی دارد؟ "
نه ، نه.
"۵- مولفههای یک فعالیت اثربخش و فراگیر چپ در داخل ایران چیست؟ "
جواب: فعالیتهایی که مسیر تغییر و تحول جامعه را سرعت ببخشد.
---------------------------------------------------------------------------------------
درضمن دسته بندی هنری چپ به "سبز" ، "رمانتیک" و "انقلابی" کمی قلقلک میده ،گر چه میتوان چپ را هل محورهای خنثی تری دسته بندی کرد.
مثلا: برای چپ "درحال حاضر" مبارزه علیه امپریالیسم مهمتر است و یا مبارزه علیه دیکتاتوری مذهبی؟
اگر جوابی به این سوال داده شود ،میمانیم در دور انتخاب بد و بدتر تا زمانی که شرایط تغییر کند. .
اگر جواب ،هر دو باشد میبایست امکانات و توان و شانس خود را دقیق و واقعی ارزیابی کنیم و بیگدار به آب نزنیم.
۶۶۱٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹٣
|