عنوان : ترتسکیسم ، ضد انقلاب در پوشش نوشته: م. ج. اولژین
"...آنچه که از این تحلیل نتیجه میشود این است که یک اقتصاد سیستم امپریالیستی جهانی وجود داشته که نشان دهندهٔ یک واحد پیوسته بوده؛ و این خود توسط تضادهای درونی آن از هم پاشیده و منفجر می گردد و انقلاب پرولتری همه جا، حتی در کشور های تقریباً عقب مانده نیز رشد میکند، زیرا که سیستم به طور کلی آمادگی آن را داشته و ممکن است زنجیر جهان امپریالیسم را در ضعیف ترین نقطه از هم بگسلد.
این نظریه که امپریالیسم را به مٽابه یک واحد پیوسته می بیند و پیروزی انقلاب پرولتری را در ضعیف ترین نقطه این پدیده نوید میدهد، اساس درک انقلاب پرولتری می باشد. بدین معنی که انقلاب پرولتری ابتدا ناچاراً در یک کشور انجام خواهد گرفت. کشورهای دیگر هم به نوبه خود انقلاب خود را به سرانجام خواهند رساند. ولی اساس امر این است که انقلاب در کشوری که امپریالیسم بدلایل گوناگون تاب مقاومت نیروهای انقلابی را ندارد، انجام خواهد پذیرفت.
اینها همه الفبا بود و هر کسی که با اساس لنینیسم آشنائی داشته باشد، باید آن
را بداند، ولی این خود به وسیله ترتسکیسم نفی میشود.

ترتسکی مبارزهٔ خود را علیه تئوری لنینیستی در مورد "رشد ناموزون سرمایه داری" جهت داد. لنین "رشد ناموزون سرمایه داری" را در مرحله امپریالیسم اجتناب ناپذیر دانست، و ترتسکی دقیقاً همین جمع بندی لنین را نفی می کرد و بر علیه آن به مبارزه برخاسته بود.
رشد ناموزون سرمایه داری چیست؟

رشد ناموزون سرمایه داری در این نیست که بعضی کشورها از نظر اقتصادی پیشرفته تر از دیگرانند، رشد ناموزون به معنی درجه‍ی متفاوت رشد کشورهای سرمایه داری نیز نمی باشد، چرا که این درجه‍ی تفاوت رشد، در عصر کنونی رو به کاهش است. هم سطح شدن اختلاف درجه پیشرفت اقتصادی کشورهای مختلف پروسه ای است که همیشه در جریان است، زیرا کشورهای سرمایه داری عقب مانده تا به منظور رسیدن و سبقت از سطح کشورهای پیشرفته در حال تلاش و تقلا می باشند. هم چنین رشد ناموزون سرمایه داری بدین معنی نیست که کشورهائی از طرق به راه انداختن اصلاًحاتی بتوانند به سطح کشورهای دیگر رسیده و بر آنها پیشی گیرند. امکان چنین جهشی در زمان ما قبل امپریالیسم می توانسته وجود داشته باشد، ولی در عصر امپریالیسم چنین امکانی موجود نیست.
پس رشد ناموزون در مرحله امپریالیسم چیست؟

" قانون رشد ناموزون در مرحله امپریالیسم به معنی رشد مرحله ای بعضی از کشورها در رابطه با دیگران، خارج کردن سریع بعضی از کشورها توسط دیگران از بازارهای جهان، تقسیم دوبارهٔ جهان که قبلاً تقسیم شده به وسیله تصادمات و حوادٽ نظامی، عمیق تر و حادتر شدن تصادفات در جبهه امپریالیسم، تضعیف جبهه جهان سرمایه داری،امکان شکست این جبهه توسط پرولتاریای کشورهای جداگانه، امکان پیروزی سوسیالیسم در کشورهای جداگانه".
۶۶۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹٣       

عنوان : لنین به پیروزی سوسیالیسم در یک کشور اعتقاد نداشت...!
"...لنین حتما و حتما از نظر من در دیدگاهاش این نظر وجود داشت که سوسیالیسم بدون عملکرد جهانی در یک کشور پیروز نمی شود . من از میان کسانی‌ هستم که معتقدم لنین به پیروزی سوسیالیسم در یک کشور اعتقاد نداشت..."


"نفی امکان سوسیالیسم در یک کشور اساس و سیاستهای ترتسکیسم می‌باشد.
این افکار خود از دو شرط اصلی تشکیل شده است.
۱- ردّ امکان پیروزی انقلاب پرولتری در یک کشور ، مادامیکه انقلاب در یک یا چند کشور دیگر نضج نگرفته باشد
۲- ردّ امکان ساختمان سوسیالیسم ، در کشوری که انقلاب پرولتری در آنجا انجام گرفته - زمانیکه انقلاب در چند کشور دیگر پیروز نشده باشد.

این بر خلاف حقایق تاریخی‌ و مخالف تمام اساس درک لنینیستی از انقلاب پرولتری می‌‌باشد . از دومی‌ شروع کنیم.
درک لنینیستی انقلاب پرولتری از تحلیل مرحله کنونی‌ سرمایه داری یعنی‌ امپریالیسم، مرحله زوال و ""نابودی سرمایه داری" سرچشمه می‌گیرد.صفات مشخصه مرحله امپریالیستی سرمایه داری از دید لنینیسم چنین است:

(۱) تسلط سرمایه مالی در کشورهای سرمایه داری پیشرفته، صدور سرمایه به کشورهای عقب مانده که منبع مواد خام را تشکیل میدهند و فشار مطلق الیگارشی مالی.
(۲) رشد "حوزه نفوذ" سرمایه مالی و تعدی مستعمراتی تا حد "پیدایش سیستم وابستگی مالی جهانی به ستم مستعمراتی اکثریت مردم به وسیله مشتی کشورهای پیشرفته"
(۳) اجتناب ناپذیری مبارزه سرسخت بین کشورهایی که نواحی جهان را در دست داشته و آنانیکه در صدد گرفتن "سهم" خود میباشند ؛ مبارزه برای تقسیم مجدد جهان.

اولین مشخصه ذکر شده امپریالیسم باعث" شدت یافتن بحران مبارزه انقلابی در کشور های سرمایه داری و تشدید پایه‌های داخلی‌ ،یعنی‌ نیروی پرولتاریا در کشورهای "مادر" میگردد" .
مشخصه دوم به تشدید بحران انقلابی در کشورهای مستعمراتی و فزونی عناصر ضدّ امپریالیست در جبهه‌ مستعمراتی می‌‌انجامد.
مشخصه سوم شامل درک"اجتناب ناپذیری جنگ تحت سیستم امپریالیسم و ناگزیری وحدت میان انقلاب پرولتری در اروپا و انقلاب مستعمراتی در شرق ، و نتیجتا ایجاد جبهه متحد انقلاب بر علیه جبهه‌ امپریالیسم جهانی می‌‌باشد." ادامه
۶۶۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹٣       

عنوان : ارائه برنامه مشخص سیاسی
حال از مقوله نظریه پردازی خرد و کلان که بگذریم ٬ نزاع بر سر دو مقوله سیاسی تعیین کننده در روند اجتماعی است ۱. ایران در چه مرحله تاریخی قرار دارد ٬ گذار به جامعه سوسیالیستی؟ جمهوری ؟ یا ...؟ ۲. وظیفه سوسیالیستها در مرحله کنونی چیست و متحدین آن کدام طبقات اجتماعی است ؟ روشن نشدن این دو ضرورت برای فعالیت سیاسی ٬ میتواند به غرزدن یا برهم زدن کورکورنه بستر سیاسی روز یا سیاه لشکری بنفع جریانات واپسگرا نیز بیانجامد مانند ۵۷ .
۶۶۹۰۶ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹٣       

عنوان : در گودال بزرگی‌ که همه درنگان جنگل در آن افتاده بودند...
...و آنگاه روباه شروع به خواندن "خوب باشان" و "بد باشان" نمود :
"شیر شیر اسم خوبیه ! پلنگ پلنگ اسم خوبیه ! ‌خرس ‌خرس اسم خوبیه ! گرگ گرگ اسم خوبیه....شغال شغال اسم خوبیه ! "افغانستان" اسم بدی هست !...
عالیجناب شیر ، امپراطور بزرگ که در کرسی قضاوت جلوس فرموده و جریان را رهبری می‌‌نمودند ، از حاضرین سئوال فرمودند : اعتراضی هست ...؟
گروهی که خود را "بیطرف" نامیده و در پشت عالیجناب شیر جای گرفته بودند ، شعار" نه‌ غزّه نه‌ لبنان ، جانم فدای ایران" را سردادند...
و آنگاه ، شیر امپراتور بزرگ بخاطر حفظ دموکراسی و ریشه کن کردن "بدباشان" فرمان حمله به افغانستان را صادر فرمودند ....
پیکره خشگ و استخونی افغانستان جوابگوی سیری انبوه گرسنگان جنگل را نداد . بدینجهت ، امپراتور ، روباه را فرمودند : "کری آن‌" یعنی‌ ادامه... . روباه دوباره فهرست اسامی "خوب باشان" و "بدباشان" را با صدای بلند قرائت کرد : " شیر ، شیر اسم خوبیه ! پلنگ ، پلنگ خوبیه ! ‌خرس ، ‌خرس اسم خوبیه ! گرگ ، گرگ اسم خوبیه ، شغال ، شغال اسم خوبیه ! "عراق ، عراق" اسم بدی هست !
امپراتور دوباره سئوال فرمودند : اعتراضی هم هست...؟ باز هم شعار " نه‌ غزّه نه‌ لبنان ، جانم فدای ایران" بیطرفان از پشت شیر طنین انداز معرکه شد !
و آنگاه شیر دستور حمله و تکه پاره کردن "عراق" را که از "بد شده گان" شده بود صادر نمودند... درندگان همه ریختند و عراق را زنده زنده تکه پاره کردند...
عراق طعمه چاق و چله خوبی‌ بود و شکم گرسنه چاله افتادگان را برای مدت سیر کرد.... ولی‌ سیری ناپذیری و ولع گرسنگان به چاله افتاده از بحرانها را پایانی نبود . نزد روباه رفته و از او خواستند که لیست خوب و بد باشان را ادامه و با صدای بلندتری بخواند . عالیجناب روباه که چشمانش را از شیر مهربان و عدالت خواه دور نمیداشت شروع به خواندن اسامی حاضر در گودال جنگل نمود .
"شیر ، شیر اسم خوبی‌ هست...و ...و ...شغال شغال که البته اسم خوبی‌ است. " لیبی‌ ، لیبی‌ " اسم بدی است ! شاه شیر جوان بخاطر حفظ آزادی و دموکراسی و سپردن "بد باشان" به دادگاه عدل و عدالت ، "بد بودن" لیبی‌ را صحه گذارده ، از جمع حاضرین سئوال فرمودند : آیا ، کسی‌ ، اعتراضی ، هم دارد ؟...
فقط شعار " نه‌ غزّه نه‌ لبنان جانم فدای ایران" بیطرفان پشت شیر ایستاده شنیده شد و دیگر هیچ...لیبی‌ هم بخاطر حفظ و گسترش صلح و آزادی و نابودی بدباشان تکه پاره شد....
قرائت لیست اسامی بدباشان از طرف روباه و تایید آنها از طرف امپراطور ، شیر عدالت گستر همچنان ادامه یافت و از غزّه ، لبنان ، و چند جای دیگر هم گذشت تا به سوریه رسید . سوریه "زوریه" شده در اثر مقاومت زخمهای عمیقی برداشت و تکه هایی از پیکره خود را نیز از دست داد بود ولی‌ باز هم مقاومت می‌‌کرد ... همه نظاره گر‌ بودند و می‌‌دانستند که نوبت تکه پاره شدن و خوردن خود آنها هم فردا روزی فرا خواهد رسید... تا آنکه روباه پس از خواندن لیست همه "خوب باشان" فریاد زد : "ایرن ، ایران" اسم بدی است ! سکوت همه جا را فرا گرفت . دیگر نه‌ از شعار بیطرفان خبری بود و نه‌ از خود آنها اثری... ناتمام !
(اقتباس از یکی‌ از داستانهای هانس کریستین اندرسون)
۶۶۹۰٣ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹٣