از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام. به نظرم این وحدت به دلایل فراوانی شدنی نیست؛ اگر شد، مکانیکی و مصلحتی است؛ و در نتیجه بعد از مدتی
بی تنیجه از هم می پاشد؛ و بدی بزرگی که دارد این است که جنبش های وحدت طلبانه ی بعدی را که در جای خود و زمان خود باید انجام گیرد را نیز از امید خالی می کند.
و بدی دیگری هم که دارد به ابهت بزرگترین سازمان چپ ایرانی یعنی فداییان اکثریت لطمه ای جبران ناپذیر می زند. اکثریت فقط یک اسم نیست؛ اکثریت یک ابهت تاریخی ایران زمین است که در لحظه ای تاریخی با منطقی لنینی زاده شده؛ انفجار این باشگاه بزرگ مردمی یک خرابکاری بی سابقه و نابخشودنی است. تاریخ ایران فردا شما را نخواهد بخشید؛ باشید تا ببینید.
من برای این سخنان خود حرف برای زدن دارم فراوان؛ بگذار فعلن بمانَد تا اگر وحدتی می خواهد صورت پذیرد، نوشته های انتقادی من نقشی در سست کردن آن نداشته باشد. ولی دوست داشتم به جلسات شما می آمدم و از نزدیک شاهد گفتگو ها می بودم؛ چنانکه جلسه ی اول را آمدم و هیچ نگفتم تا در جلسات بعدی سخن را پخته تر به میدان آورم مفید. ولی دیرتر دیدم، که هَراس از اعتراض بعضی از دوستان در جلسه، شما را مخفی کرد. این مخفی بازی شما، هر ویژگی ای که داشته باشد، لنینی نیست؛ و چون لنینی نیست، به چپ بودن اش نیز می توان با تردید تام نگاه کرد.
اگر تا به حال سکوت کرده ام، این سکوت من احترام است به حرمت یک تلاش؛ تلاشی که من فکر می کنم نتیجه اش بسیار زیانبار خواهد بود. من بعد ها که آب ها از آسیاب افتاد، نظرات خود را مفصل و همه جانبه نگرانه و با ارائه ی فاکت های کافی می نویسم.
در ضمن اعتراض ویدای عزیز را من نیز دارم. ای کاش شما - مدافعان حقوق زن - حد اقل این جلسه ی نابِ مردانه را در روز زن به نمایش نمی گذاشتید اینگونه زشت؛ آنگونه نادلپذیر، در زمانه ای که زن برای حقوق خود با چنگ و دندان در جنگی بیرحم و کاملن نابرابر می جنگد زیبا، دلیر و دلپذیر.
۶۷۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹٣
|
از : الف باران
عنوان : سوسیالیسم واقعا موجود...
"...مبانی نظری منشور "۶ نفره" می گوید از نظر ما هم سوسیالیسم واقعا موجود و هم سوسیال دمکراسی شکست خورده اند."
پس شما به دنبال چه نوع سوسیالیسمی میگردید ؟ اگر قدرت سیاسی در یک کشور سرمایه داری بدست کمونیستها بیفتد نظام آن کشور به سوسیالیستی تبدیل خواهد شد و برعکس ! یعنی اگر در یک کشور سوسیالیستی قدرت سیاسی بدست سرمایه دران بیفتد مسلما نظام آن کشور تدریجا بطرف سرمایه داری خواهد رفت.وقتی "تضاد طبقاتی" جای خود را به "آشتی طبقاتی" و یا "همزیستی مسالمت آمیز" بدهد ، بطور مسلم کمال همنشینی "سرمایه داری" در سوسیالیسم اثر خواهد کرد و فاتحه سوسیالیسم خوانده خواهد شد. هر نظام هر پدیده و یا هر ایدئولژی برای حفظ بقا خود نیازمند نیروی تدافعی یا حفاظتی خود باید باشد.تضعیف و یا عدم وجود این نیرو به مرگ آن منتهی میشود. سرمایه داری دیکتاتوری خود را دارد ، سوسیالیسم هم باید دیکتاتوری خود را داشته باشد . اگر گفته شود در فلان کشور ۹۹ درصدیها به خیابانها ریخته اند از این نظام چنین نتیجه میشود که ۹۹ درصد جامعه تحت کنترل یک درصد از آن جامعه قرار گرفته اند که به آن "دموکراسی" میگویند(!) حال اگر گفته شود که آن یک در صدیها باید تحت کنترل ۹۹ درصدیها قرار گیرند ، بلندگوهای آنها خود را پاره می نمایند که این نوع کنترل دموکراسی نیست "دیکتاتوری" مطلق است !
نظام سرمایه داری اگر ارتش پلیس و هزاران سازمانهای آشکار و نهان را نداشته باشد قدرتی در مقابل ۹۹،۹۰...۷۰ها ندارد و بهمین ترتیب اگر سوسیالیسم نیرویی برای حفظ بقا خود نداشته باشد از یک درصدیهای تا بدندان مسلح شکست خواهد خورد . شما چگونه میتوانید با این "دموکراسی مشارکتی" ، "سوسیالیسم" ایدهآلیستی خود را بسازید !؟ سوسیالیسم واقعا موجود...
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۹۰۲۴
۶۷۰۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹٣
|
از : ویدا فرهودی
عنوان : زن
ببخشید
خارج از نتایج نسبتا منفی این نشست می خواهم بپرسم
خانم ها کجایند
چرا تصویری از آن ها نیست
آیا نبودند یا طبق معمول ندیده به نظر می رسیدند
چرا در هیئت رئیسه نیستند
جرا انعکاسی از حضورشان نیست و ...
۶۷۰٨۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹٣
|
از : داریوش لعل ریاحی
عنوان : پیشنهاد
در جمع بندی گفتار های این نشست دو روزه ، بعد از گذشت این همه زمان که در انتظار ، سپری گردید ، آنچه را می شود یک کاسه کرد ، هیچ و هیچ است .
اگر شمایان به راستی خود را از تبار آن فرهیختگان و بنیان گذارانی ، چونان ظریفی ها ، پویان ها و دیگران می دانید ، تا بیشتر از این استخوان های این عزیزان را در خاک جابجا نکرده اید . به خود بیایید و انحلال سازمان های خود را با شهامت ، اعلام نمایید .
بیاییم ، منصفانه به عملکرد و کارنامه این هر سه سازمان چپ در یک سال اخیر ، نظری بیاندازیم . خوشبختانه ، تعداد آنهایی که دلی در گرو خلق دارند و صادقانه و بی مزد و مواجب ، هریک بارِ سازمان خویش را بر دوش گرفته و چه بسیار روشن اندیش ، اخبار و آن چه را که در بستر جامعه در جریان است را پوشش خبری می دهند و در گفتار های هفتگی ، یا رادیویی ، گسترش می بخشند ، کم نیستند و کیفییت کارشان نیز هیچ کمبودی ندارد .
این عزیزان آن چنان در کلافی از به اصطلاح ِ عامیانه آن ( گاف ) ندادن ، پاورچین پاورچین ، گام بر می دارند که اگر به کل نشریات چپ ، نگاهی بیاندازیم ، می بینیم همه در یک چهارچوب ، مشترک هستند . من به عنوان مثال شگفت زده شدم که در جریان اعتراضات ، معلمان ( کارگران غیر یدی ) با تمامی دارا بودن آن مولفه ای که در مرحله اول چپ را می بایست ، متوجه پویایی و اثر بخش بودن ،خود کند . مورد بی مهر ی تمامی ِ این رسانه قرار گرفت . اگر عکسی و خبری هم بود ، دم خروس مخالفت با این اعتراضات را می شد ، در خبر پیک ایران ، نشریه پدر خوانده چپ . در زیر عکس معلمان کرمانشاه دید که تعداد معلمان استان را در چندین هزار و شرکت کنندگان را بسیار کمتر ، مورد تأکید قرار داده بود .
دریغ از یک مقاله ، یک برداشت ، یا اندکی چرخاندن نوک خامه ای بر حقوق پایمال گردیده این محروم قشر ِ جامعه ما .
چرایی چنین برداشتی ، آن قدر ها هم بیگانه نیست . چرا که ترس از برداشتن یک قدم ، تعریف نشده در ساختار سوسیالیزم همان و بر چسب رویونیسم خوردن نیز همان ، خواهد بود . این نگاه به دست پدر خوانده کردن ، و رونوشت را برابر اصل دانستن ، فقط یک چیز را ایجاب می نماید .
شمایانی که هنوز نه ایده ای در مخیله هایتان در گردش ا ست که حرفی نو به میان بیاورید و از کنش های جهانی به دریچه ای نو در دیدگاه هایتان برسید و ملت خود را راه گشا باشید .
همان طور که یکی از سران حزب توده یاد آور شده بود بیایید و خود را در پیکره این حزب تعریف کنید . یا این که اگر خودی را در خویشتن خویش سراغ دارید ضمن انحلال این سازمان ها حزب فراگیر تازه ای به نام ( حزب توده مستقل ایران ) تشکیل دهید که با احترام بر تمامی بنیان های مارکسیستی ، استقلال ملی را نیز ، در مقاطع حساس از تاریخ ، فدای انترناسیو نالیسم ننماید .
۶۷۰٨۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹٣
|
از : بهمن پارسا
عنوان : اندر خم یک کوچه!
در تمام طول لحظاتی که این متن متین و مفصل را میخواندم اخرین سالهای دبیرستان در خیالم میگذشت. چهل سالی از ان روزگاران سپری گردیده، اما این ادبیات کلیشه وار گویی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی سیاسی نسلی است که با تکیه بر ان و محتوای نا مفهوم و سر درگمش، هنوز ناتوان از ایجاد و برقراری ارتباط با امروز و اینک است. نسلی که من وهم ریشهای من از متاثرین و متعلقان ان هستند. به وضوح میتوان دریافت که در این متون و اینگونه ادبیات و برخورد ها انچه محل اعتنا و ملاحظه نیست ونبوده واقعیت های ملموس وموجود حاکم بر جامعه ایران است، که از دور دستی بر اتش ان داریم ودر عمل درهای تفکر و تعقل خویش را بر همان پاشنه ی کهنه ، نو نما می چرخانیم.
۶۷۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹٣
|
از : رباب دلی
عنوان : یک سوال
لطفا یکی برای من توضیح می دهد که چرا این پروژه "چپ" نامیده شده؟
۶۷۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹٣
|
از : آرمان شیرازی
عنوان : "اختلاف" یا مکانیزم پیشرفت؟
اگر پنج سال برای نوشتن منشور (چند ساعته) لازم بود تا کارش افراشتن پرچمی باشد تا دسته ای مستقل در پس آن براه افتد, برای تلاشی وحدت آفرین آیا "هزار عمر دگر باید انتظار کشید؟"
اگر در "دوسال گذشته ... نتوانستیم در عمل اقدام سیاسی مشترکی انجام دهیم" آیا اشکالات عمده تری از منشورهای ناهمخوان در میان نیست؟
همراهان گرامی, بجای ناراحتی از گزش این سخنان, براستی بهتر نیست که اندیشه و رفتار دگرگونه ای در پیش بگیریم و خود را, برای گذر از موانع, سخت به چالش بکشیم؟ اگر کارها را با همان شیوه ی همیشگی انجام دهیم, آیا نتیجه ی متفاوتی از آنچه تا کنون گرفته ایم بدست می آید؟ چه گرمایی از این تلاش پنج ساله برای میهن زمستان زده ی خود پدید آورده ایم؟
اختلاف نظر در سازمان سیاسی را می توان به امواجی مانند کرد که خروش و پویش رودخانه ها را معنا می بخشند. در نبود این امواج دیگر از رود هم سخن نمی توان گفت. اختلاف نظر, یاری رسان هر سازمان خرد گرا و دورنگر در بررسی همه سویه ی پدیده ها ست. تصمیمات درست و کارا در رفتار و کردار سیاسی بیشتر ازین رهگذر بیرون می آیند تا از نبوغ این یا آن رهبر. همین مکانیزم بود که موضع درست سازمان فدایی در برخورد به رفراندم جمهوری اسلامی را پدید آورد. آیا واژگونه اندیشی نیست که اختلاف نظر را منفی بیانگاریم و از پس این انگارش هر کس راه خود را برود؟ گفتن اینکه "ما براساس رفع اختلافات (همیشه موجود) وحدت خواهیم کرد" مانند آن نیست که بگوییم ما رود را بی خروش و پویش می خواهیم؟
اگر بجای آنکه "سازمان ها به سمت انحلال پیش بروند... تلاش بر این است که (آنها) را (با) خط مشی ای .. که داشتند حفظ کنند" چرا از اتحاد جبهه ای سخن نمی گوییم؟
پایدار و پیروز باشید.
۶۷۰۷۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹٣
|
از : منصور بهمنی
عنوان : آسمانی
باسلام وعرض ارادت
"صاحبان این منشور در مبارزه علیه نظام، هرگونه اتحاد و ائتلاف با جناح هایی از حکومت را منتفی می دانند"
کسانی که به دنبال سر نگونگی نطام کنونی و استقرار نظام جدید هستند(با کدام لشکر آرایش داده شده؟خدا پدر دن کیشوت را بیامرزد) ،کمی هم باید با مسئولیت ،سعه صدر و واقعگرایانه به مسائل نگاه کنند.وقتی من به جمله بالا برمیخورم به کلی از این افراد نا امید میشوم.بهتر است آقایان از آسمان پائین بیایند و پا بر زمین بگذارند .
در همان آمریکای لاتین مورد ادعا،کشیش ها و کلیسا ها یکی از متحدین پر و پا قرص جنبش هستند.
۶۷۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹٣
|