یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

هذیان گویی های مرد سالخورده در بی بی سی - محمدحسین یحیایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : سخنی بایک هموطن
جناب رضا ایرانی درنظر دهی تان یک نوع عصبیت قبیلگی حاکم است که حتی به نفیر هم متوسل می شوید که در نوع خودش جالب است!. در نوشتار اینجانب هدف از آوردن دو قوم مهاجم براین سرزمین این بوده، به آنانی که زبان مادری را یک حق طبیعی می دانند نکاتی را متذکر شوم! وهمچنین در نوشتارم حق فردی هر فرد که یادگیری است، هدف نوشتار بوده . و فرد را در یک گستره به پهنای یک کشور در نظر گرفته ام نه دریک محدوهء کوچک قومی !. باید گفت:برای ساختن یک ایران قابل زیست با احترام به حق شهروندی افراد، نیاز به عبور از خصلتهای قبیلگی است!.اگر شما و امثال شما به موجودیت کشوری بنام ایران معتقد می باشیدکه درنوشتارتان چنین نمایان است قطعا" بسمتی خواهید رفت !که آن پیوند دهندگی این مردمان را مورد توجه قرار خواهید داد اگر هم به موجودیت این کشور اعتقادی ندارید آن بحث دیگری است.
۶۷٣۰٨ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۴       

    از : خواننده

عنوان : فهمیدنِ این قضیه اینقدر سخت است؟؟؟
زبان رسمی و اداری و عمومی و همگانی و ملی: فارسی
همه‍ی زبانهای دیگر هم آزاد و برسمیت شناخته شده و برابر و یکسان، با امکاناتِ برابر برای آموزش آنها.

نمونه: کانادا، سوئیس، بلژیک، و غیره.

فهم این موضوع اینقدر سخت است؟؟؟ راه دیگری می شناسید؟ بفرمائید، این گوی و این هم میدان.
۶۷۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۴       

    از : کارون اسفندیاری

عنوان : زبان مادری
اصلا بحث اینکه زبان عربی، ترکی و دیگر زبانها از کجا آمده مهم نیست۰ ملیتهای گوناگون در ایران و هر جای دیگری کاملا و بصورت طبیعی حق دارند با آن زبانی که راحتتر هستند و دوستش دارند گفتگو کرده و زندگی نمایند۰ این چه باور مسخره ایست که هم بخشی از مردم یک سرزمین را از زبان، فرهنگ ، آداب و رسومشان ممنوع ومحروم کنیم و هم در مواقع دیگرکه پیش بیاید برای دفاع و یا خدمت به همان سرزمین از آنها انتظارهمکاری و همدلی داشته باشیم
۶۷۲۶۰ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : کارون اسفندیاری

عنوان : چرا هذیان گو؟
نویسنده باید جواب دهد که بابک امیر خسروی از کی هذیان گو شده...چرا که همین جناب امیر خسروی حدود ۳۰ سال از کادرهای قدیمی و حتا عضو کمیته‍ی مرکزی "حزب توده" بوده یعنی همان حزبی که نویسنده‍ی همین مقاله شیفته‍ی آن است...یک هوادار زبان مادری، باید لااقل تربیت پدر - مادری خودش را از یاد نبرده باشد و به انسان های بزرگتر از خودش احترام بگذارد.
۶۷۲۵٣ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : رضا ایرانی

عنوان : هیهات
جناب امیر خان!با حساب آنچه مرقوم داشته اید قبول می کنید که عرب زاده هستید.چون دینتان اسلام و زبان متکلمتان آغشته به عربی است.میدانی !این همان نانی ست که شما و مثل شما به آن دیگری اما با شکل و شمایل دیگر قرض میدهی.هر چند برای فهم این موضوع یک جو منطق لازم است اما گیرم مادران ما ترک زبانان به آن گونه که شما تعارف پاره نموده ای مورد تجاوز قومی دیگر واقع شده و زبانش که هیچ، فرهنگ مششعش را هم از دست داده است! به یک کودک نابالغ این قضیه را بدهی حلش می کند که چون یک قلمی از ساکنین این آب و خاک اکثر همسایه های خود را "نجس" میپندارند،از شناختن حق طبیعی آنان روی برگردانده اند.همچون طفلکی نادان پای بر زمین میکوبد که :آن ممه مال من است!البته این ساده نگاری از جانب من برای آنست که این امیر خان نیز به لب کلام پی ببرد.وگرنه کدام شیر پاک خورده در زیر این چرخ گیتی یافت میشود که نداند فاشیسم شاخ و دم ندارد،یا ان ساکن ترکیه ترک کوهی خوانده میشود،یا آن فلسطینی قاصب سرزمین موعود،ویا این یهودی قاتل عیسی،یا آن "کاکا سیاه بوگندو" و جانش بسته به رحم صاحب و یا من ترک "مادرانم را ترک کرده" باید چشم به رویای یگانگی حق شهروندی ببندم وگرنه خرم! اگر امروز هم می بینی کسانی پیدا میشوند و طالب حق جدایی و تشکیل سرزمینی جدید می گردند ،از دولت گفتم آن نانیست که قرض می دهی.بالا بروی پایین بیایی آن "سو " به" آب" تغییر نخواهد یافت."آنای" ترکی از زبان بچه ترک قنداقی به " مادر" ( حاشا اگر منکر جلالت این کلمه باشم)نخواهد چرخید.اما آنچه مسلم است در نچندان دوری (امید است این آقای خسروی هم شاهدش بشود)شمایان شاید از شنیدن این حقیقت که در سرزمین ایران کردی،عربی،بلوچی و........ ترکی هم تراز نه یکم بیش و نه یکم کم با فارسی رسما تکلم خواهد شد ،امیدوارم نه ولی شاید دق بکنید.نگاه نکنید چند جوان تحریک شده از دست پلیدی فاشو هایی چون شما و این آقای خسروی دست به گریبان فرم دیگری از افکار ناسیونال شونیستی میشوند،اما اقوام ترک زبان پا به پای دیگران و شاید بیشتر در تشکیل و تحکیم این مرز و بوم سهم داشته اند و این "گردونه" همانگونه که در هزاره های گذشته،در پیشرو نیز به دست توانای "ما" خواهد گشت!ایستمین کور اولسون!
۶۷۲۵۰ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : زبان مادری وحق پنداشتن آن وفلسفه بافی پیرامونش
فرض می کنیم انسانهایی در سرزمینی زندگی می کنند، گروهی بیابانی با خلق و خوی ......بر آنان هجوم می برند و مردان را می کشند وزنان را به کنیزی و بچه ها را به اسارت می گیرند وخود جایگزین آن مردمان می شوندو با تجاوز به زنان وبه کنیزی گرفتن آنان بعد از مدتی زبان قوم غالب به آنان تحمیل می شود و از آن به بعد بچه هایی که متولد می شوند دیگر زبان مادریشان می شود همان زبان قوم حاکم شده، اگر به گذشته بر گردیم و وقایع رخ داده شده در سرزمین ایران را پیش روی آوریم ، می بینیم دو قوم براین سرزمین تاختند و ویران کردند و جنایات وحشتناکی از خود بجای گذاشتند که شرمندگی تاریخی را برای انسانهای انسانمدار که خواسته یا ناخواسته هویتهای آن قومها را هم بر خود دارند ، ایجاد کرده است!.این دو قوم: یکی عربها ، که با کشت و کشتار وغارتگری و چپاول توانستند در سر زمینهایی مناطق عرب زبانی ایجاد کنندودر قرن ۲۱ داعشیان به شیوهء اسلافشان عمل می کنندو قوم دیگری که چنین کردند،گروهی از ترکان بودند که آنان به منطقه آذربایجان آمدند تعداد زیادی آذری را کشتند وغارت کردند ودر محل هم اسکان یافتند! حال نوادگان مأمورمأب آنان اصلا" منکر آذری وزبان آذری هم می شوند وپلیدانه مظلوم نمایی هم می کنند،حق یادگیری وآموزش هر فرد ،که یکی از نیازهای اجتماعیش می باشد را فقط می خواهند گره بزنند به موضوعی بنام ترکیسم که شاید اگر شرایطی پیش آید که آن افراد متوجه شوند زبانی که بعنوان زبان قومش معرفی شده چگونه با نسل کشی ها برمردمان، در گذشته تحمیل شده، قطعا" از هر روش قوم و قوم بازی متنفر و به مدافعانشان خواهند خندید و....
۶۷۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : زبان مشترک : طایفه ای ، ایلی ، قومی، رسمی کشوری
درمورد مسئله مهم آموزش رسمی وزبان رسمی آموزشِ عمومی،که به سرنوشت مردمان یک کشور ربط پیدا می کند چنانچه :بدون توجه به موجودیت یک کشور وپیوندهای اجتماعی بین مردمانش و حفظ آنان درکنار هم ، اظهارات شعاری و عوام فریبانه مطرح گردد و تصمیمات احساسی گرفته شود ویا خواسته شود، نتایج وپیامد های مخربی برای کشور وروابط بین مردمان آن سرزمین ایجاد خواهد داشت!.اگر اظهار نظر کننده و یا تصمیم گیرنده اعتقادی به موجودیت کشور نداشته باشد ویا اهدافیِ خاص را با ژست های روشنفکرانه پی گیر باشد آن بحث دیگری می طلبد!. ::::هر کشوری دوره های مختلف زیست جمعی را در درون خویش تجربه می کند ، حال اگر دوران زیست جمعیِ افراد کشور ایران ، کشوری که دارای تنوع زبانی و گویش های محلی مختلفی است را درنظر بگیریم ،می توان مطالبی را آورد:فرض می کنیم، فردی ایرانی در دوره ای زندگی می کند که حیطهء ارتباطیش در محدودهء همان طایفه یا ایل و قومش باشد و نیازی به ارتباط داشتن با سایر اقوام کشورش را پیدا نکند در نتیجه، زبان مشترک زیست جمعیش همان زبان قومیش خواهد بود و چون در زیست های جمعی محدود، مناسبات اجتماعی و نهادهای اجتماعی پیچیده مطرح نیست و نمی شود ، نیاز به آموزشِ رسمی نمود پیدا نمی کند و وقتی آموزش رسمی درکار نباشد زبان رسمی آموزش را نیز نخواهیم داشت. اگر همین فرد ایرانی در یک تغییر و تحول اجتماعی از آن نظامات: طایفه ای و ایلی و قومی خارج و وارد زیست جمعی در یک محدودهء سرزمینی به گستردگی کشور شود، آنگاه ایشان نیازمندبه یک زبان مشترک برای ارتباط برقرار کردن باسایر همو طنانش خواهد بود و چون در زیست جمعی جدید که زیست جمعی شهر نشینی خواهد بود آن شخص دیگر یک شهروند محسوب می شود و چون در زیست جدید شهروندی نهادهای اجتماعی با نوع زیست قبلی متفاوت و تغییر یافته خواهد بود آن فرد برای ارتباط برقرار کردن با نهادهای جدید جامعه نیاز به اموزش های رسمی خواهد بود که می توان گفت: در نوع جدید زیست جمعی، آموزش رسمی به افراد جامعه و کشور یکی از ضروریات خواهد بودکه برای این آموزش رسمی معمولا" دو کار کرد در نظر می گیرند: ۱)توانایی افراد برای ارتباط با نهاد های اجتماعی ۲)کسب دانش های لازم برای نهادهای اجتماعی و یا انجام کارهای اجتماعی مورد نیاز جامعه.بر همین اساس در تمام کشورها و جوامع، اجبار وجود دو نیاز نام برده،تصمیم گیران جوامع را بسمت اجباری کردن آموزش برده است وچنانچه والدینی آموزش دیدن کودکانشان را نادیده بگیرند مستحق مجازات خواهند شد. با توجه به ضرورت دو نیازِ نامبرده واجبار آنان بخواهند در مورد جامعه ایران با توجه به تنوع زبانی و گویش های مختلف تصمیماتی بگیرند و اعتقاد به موجودیت کشوری بنام ایران هم باشد قطعا" ضرورت وجود زبان مشترک برهمگان آشکار می شود و چون آموزش رسمی و اجبارِ آن برای همه قابل پذیرش است و فارغ التحصیلان و دانششان مورد نیاز و مربوط به تمام کشور خواهد بود پس زبان رسمی آموزش را خواهیم داشت که با یک محاسبه ساده همان زبان رسمی مشترک ،زبان رسمی آموزشی کل کشور می شود!. باید گفت :زبان رسمی مشترک محو کنندهء زبانها و گویشهای دیگر نخواهد شد بلکه ! مادر محو کنندهءآن گویش و زبان قومی می شود اگر مادر تشخیص دهد سپهر ایجاد شده توسط گروه ها، برای اهداف خاصی است! ونه حق یادگیری فرزندان ، با برگزیدن زبان رسمی فرزندانِ خود ، بطریقی به تفکر ضد آزادی فردی ِ هر شیاد ، در رابطه با زبان مادری در نظامات طایفه ای و ایلی و قومی عکس العمل های مناسب را نشان خواهد داد!.
۶۷۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست