از : masoud memar
عنوان : حضور برزویه طبیب
جناب برزویه طبیب دقیقأ حق با شماست هر حزبی دارای ایدئولژی است و بدون آرمان و ایدئولژی یک حزب مثل یک جسم بیجان است . تأکید من به سیاستورزی ایدئولژی محور است فقط به دو موردش بسنده میکنم ۱. دگراندیشان را برسمیت نمیشناسد و در جایگاه قدرت پتانسیل حذف و سانسورشان را دارد ۲. اتخاذ برنامه سیاسی بر مبنای باورهای خود نه بر مبنای واقعیت های اجتماعی . متآسفانه احزاب کلاسیک ایران همگی ایدئولژی محور بودند یعنی نسبت خود با دموکراسی و آزادی کاملأ بیگانه و صرفأ یکجانبه بوده است .
۶۷۲۵۶ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : چرا منافع ملی، علیرغم اعلام وفاداری همه به آن، به تاراج می رود
طبیب گرامی، مینویسی، «...به نظر میرسد که تعریف من با شما همخوانی ندارد....... به همین جهت در مباحثه اقای اصفی و اقای اذرنگ در باب مترقی بودن بورژوازی ملی ، من به موضع اقای اذرنگ نزدیکتر هستم....» شاید بنا به گفتِ شما عصر مترقی بودن جنبش های ملی به سر آمده باشد. اما اگر رجوعی مجدد به یادداشت قبلیم کنی، به عینه شاهد خواهی بود، که دنبال رسیدن به تعریفی مشترک، از واژه ملی یا جنبش ملی نبوده و نیستم.
اگر به گفتِ شاهِ پهلوی توجه کنیم، سخن از منافع ملی گفته است. آقای خمینی و خامنه ای هم، با اینکه واژه ملی را دوست ندارند، با این همه از منافع ملی سخن گفته اند.
همه احزاب، سازمانها، گروهها و جمعیتهای مختلف کشور از منافع ملی سخن می گویند. شما و من هم، اگر گاهی چند کلمه ای می نویسیم، قصدمان حراست از منافع ملی است، که چپاول میشود.
طی یادداشت قبلیم کوشیده ام، که نشان دهم، چرا منافع ملی، علیرغم اعلام وفاداری همه به آن، به تاراج می رود
۶۷۲۵۱ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴
|
از : برزویه طبیب
عنوان : اقایان البرز و معمار
اقای البرز اینکه تعریف از نیروی سیاسی ملی چیست، به نظر میرسد که تعریف من با شما همخوانی ندارد. از نظر من نیروی ملی، نیرویی است که در پی منافع بخشی از بورژوازی است، و برای تامین این منافع، گروهی از انسانها را که منافع عینی طبقاتی ناهمگون و گاه متضاد دارند، تحت لوای مثلا ملت ترک، یا ملت ایران، یا امت مسلمان، یا نژاد ژرمن، یا دنیای ازاد غرب، یا حتی اروذوگاه سوسیالیسم،بسیج کرده و در تقابل با با گروه دیگری از انسانهایی از طبقات گوناگون مثل کشور های امپریالیستی، کشور های بلوک شرق، نژاد های غیر ژرمن، کافران، دشمنان ایران؛ فارس های برتری طلب و غیره قرار میدهد. بنابر این من جنبش خزب فقط حزب اله را هم که امت مسلمان شیعه را در تقابل با با شیطان بزرگ و عوامل شرق و غرب قرار داد، جنبشی ملی ارزیابی میکنم، تبدیل این جنبش به یک جنبش ارتجاعی، ناشی از سپری شدن تمام عصر مترقی بودن جنبش های ملی از تمام انواع و اقسام ان است، به همین جهت در مباحثه اقای اصفی و اقای اذرنگ در باب مترقی بودن بورژوازی ملی ، من به موضع اقای اذرنگ نزدیکتر هستم
اقای معمار، حزب بدون ایدهیولوژی نداریم از غیر ایده یولوژیک تذین حزب بپرسید که ایا زن و مرد برابرند؟ اگر جواب مثبت بود بپرسید چرا؟ و انگاه انها وارد عرصه ایدیولوژی شده و مثلا خواهند گفت انسانها با هم برابرند برزویه طبیب
۶۷۲۴۹ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : مختصری توضیح
جناب برزویه طبیب من قصد رد یا نقد نوشته شما را ندارم چون مسائل مختلفی در نوشته شما و آذرنگ مطرح شده است که امکان بررسی تک تک آنها امکانپذیر نیست از انترناسیولیسم تا ملی گرائی از ضدامپریالیسم تا مردمی بودن از جاسوسی حزب توده تا نقش معنوی در انقلاب از اشتباه کردن در محاسبه تا موکول کردن مسائل به بعد از پهلوی ووو ... .
تیتروار شناخت و نگرش خود را بیان میکنم . ا. حکومت مردمی یعنی حکومت باید رأی اکثریت جامعه را داشته باشد حتی اگر جامعه عقب مانده باشد و امثال طالبان را برگزیند آنگاه میتوان از کم دانشی یا متحجر یا عقب مانده ووو حرف زد ولی نمیتوان واقعیت مردمی بودنش را کتمان کرد. ۲. من ترجیح میدهم بجای استفاده از مفاهیم ملی گرائی و دموکراسی که کدامیک در انقلاب قربانی دیگری شد و نگاهی دور از حقیقت است از قربانی شدن ذره بسیار ناچیز دموکراسی خواهی پای سیاست ایدئولژیک محور سخن بگویم ٬ من سازمان یا حزبی را در مقطع ۵۷ سراغ ندارم که میخواست بر پایه خواست مردم حکومت کند و رأی مردم را برسمیت بشناسد ٬ حتی حزب توده نیز با نگرش ایدئولژی محور دولت بازرگان را به سلاخی توسط حزب الله میسر کرد .
۳. وجود یک حزب سیاسی که خود توانائی بدست گرفتن سکان در ساختار قدرت را ندارد بمعنی سبک یا سنگین کردن کفه ترازو برای قدرتهای دیگر است حتی اگر در تحولاتی کاملأ سکوت کند و موضع بیطرفی اتخاذ کند یعنی با اتخاذ سیاستی میتوانست تأثیر بگذارد ولی نکرد این یعنی موجب شکست یا پیروزی دیگری شدن است ٬ حزب توده در ۲۸ مرداد تاوان موجودیت خود را میدهد که به نظر من اگر مدتها قبل از کودتا خود را منحل میکرد تاریخ ایران میتوانست بنحو دیگری تجربه شود ٬ البته که چنین نمیتوانست بکند چون نگرش و ماهیتش چنین اجازه ای نمیداد.
۴. دموکراسی یا مراجعه به آرا مردمی تاکتیک نیست که توسط آن بقدرت رسید و برنامه های خود را از روی سر مردم پیاده کرد و به استراتژی خود دست یافت کاری که خمینی کرد پا میداد رجوی هم میکرد پا میداد حزب توده هم به حکومت تکحزبی آرمانی عمل میکرد اگر غیر از خمینی کسی جیگر نخورد چون بدستش نرسید تا بخورد . دموکراسی تا خود استراتژی نباشد ٬ آش همان آش است اما شاید کاسه اش فرق کند .
۵. تحلیل و بررسی احزاب و تحولات تاریخی بطور مجرد میتواند نشان از وقایع مفید و مضر باشد . مثل این میماند که کسی کاملأ بیراهه رود اما در همین بیراهه موجودی که در حال غرق شدن است بیابد و نجاتش دهد مانند انقلاب اکتبر که بعد از ۸ دهه فروپاشید اما وقوعش در ۱۹۱۷ باعث عدم تجزیه ایران شد . حکومتهای تکحزبی راهی جز شکست ندارند یعنی دگراندیشان واقعی وجود دارند اما ما با ایمان به آرمانهای خود نمیخواهیم بررسمیت بشناسیم و بنوعی به بهشت زورکی معتقدیم احزاب معتقد به حکومت تکحزبی هم قادر نیستند جامعه محور سیاستورزی کنند ٬ حال اسمش را جاسوسی گذاشت یا نقش معنوی یا همسو و برادر و خواهر .
۶۷۲٣۵ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : گمان کردند دربِ سبز علی، راه ورود ایران به سرافرازی و پیشرفت است
طبیب گرامی، ضمن شادباش نوروز، جشن باستانی آغاز سال به شما و تمامی متعلقین و معتقدین به نوروز، باید هم اول بگویم، با مضمون کلی نوشتارت موافقم، بخصوص آنجا که می نویسی، «... به هنگامی که تمام مردم اروپا حاضر بودند جان خود را در راه میهن در جنگ اول جهانی ایثار کنند، رزالوکزامبورک به امید افزایش نفوذ معنوی چپ در کنار این مردم باقی ماند؟...» همه میدانیم که نماند، و کاش همه نخبگان آلمانی به فکر ایشان گرویده بودند
و کاش نخبگان پر نفوذ کشور در قیام بزرگ و مردمی بهمن ۵۷، پی جُوی «...ملی بودن این مبارزه...» بودند، که نبودند. آنان مسحور، توده های مسحور بازگشت به خویشتن مرحومان علی شریعتی و جلال آل احمد شده، و گمان کردند دربِ سبز علی، راه ورود ایران به سرافرازی و پیشرفت است
گرچه شیعه گری کم یا بیش جزعی از ملیت ایرانی تلقی میشود، ولی همه امروز بخوبی می دانیم، آقایان خمینی، مطهری، بهشتی، رفسنجانی و... هیچ نوع سنخیتی با ملی و ملی گرایی نداشته و ندارند و به اقتضای زاویه دیدِ متعصبانه مذهبی خود همواره، علیرغم گفتِ خود، که دین برای رفاه و صلح مردم است، مردم و منافع ملی کشور را فدای آرمانهای متعصبانه دینی خود کرده و می کنند
بنابراین اولین گام اشتباه زمانی برداشته شد، که ملیون کشور چشم بسته خود را در دامان خمینی قرار دادند و ساده انگارانه پنداشتند، نویسنده کتاب ولایت فقیه و پشتیبان مرحوم نواب صفوی به حرفهای زیر درخت سیبش پایبند خواهد ماند.
اصلا مجالی برای پرسش از آقای خمینی به خود و دیگران ندادند. و همه چیز و مطلب را واگذار به بعد از پهلویها کردند. پهلویها از خود چیزی نداشتند، این استبداد و قراردادهای استبدادی نهادینه شده در جامعه بود، که به پهلویها امکان میداد تا جولانهای خودکامه اشان را در کشور سامان دهند
امروز هم، با اینکه آقایان کروبی، موسوی، خاتمی و خانم رهنورد با وضوح تمام از دلبستگیشان به اصل ولایت فقیه و ج.ا سخن گفته و می گویند، ملیون و برخی چپهای پیرامون ایشان، با گفتن انشاالله گربه است، سد راه پرسش می شوند.
نباید فراموش کنیم، آقای خامنه ای، احمدی نژاد، احمد خاتمی و... به لحاظ اینکه مجریان سرسپرده اصول استبدادی ج.ا و ولایت فقیهند، برای منافع ملی کشور خطر آفرینند
۶۷۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹٣
|
از : برزویه طبیب
عنوان : صحیح
جنگ جهانی اول صحیح است
۶۷۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹٣
|