سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یک پرسش اساسی - عباس سماکار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی ستار

عنوان : آش شله قلمکاره سماکار
جمهوری اسلامی و سرمایه داری جهانی اگر چهار تا دشمن مانند آقای سماکار داشته باشند دیگر احتیاج به هیچ دوستی ندارند! کسی که از درک پیش بردن خط سرمایه داری جهانی در ایران و منطقه به وسیله جمهوری اسلامی نه تنها غافل است بلکه آن را به نوعی در تقابل با آن می بیند از این نوع دشمنان است
۶۷۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : عربستان و یمن(۳)
درنوشتار(۱)و(۲) مطلب به اینجا رسانده شد؛که عربستان باتوجه به تغییر تحولات منطقه ای و پیامدهای احتمالی این تغییر وتحولات ،دریک حالت انفعالی، خودرا ناچاربه حمله می بیند. دراین نوشتار تلاش می شود به روشهای توجیه گرایانهءدلایل حمله پرداخته شود.عربستان وقتی خود رابازنده منطقه می بیند وباتوجه به شرایط ایجاد شده برهمسایه زیر نفوذش، به این نتیجه می رسد ،که دارد بازی راهم دراین قسمت می بازد آنهم به یک همسایه فقیرو زیر نفوذش.که باحیله گری واقدامات مظلوم نمایانه آنهم: بخاطر پرونده هسته ای ایران، اجازه حمله رااز امریکا ومتحدینش می گیرد وبا تلاشی اعلام حمایت آشکار آنان رااز اقدام تجاوزکارانه اش بدست می آورد. ودر تلاشی مذبو حانه !درگیری خود رابا یک همسایه فقیر و دارای مشکلات فروان را یک درگیری منطقه ای و جهانی بنمایاند،که ابزاراین کار درشرایط فعلی مسئله شیعه و سنی است.و عربستان امیدوارانه منتظر اقدامات چندنابخرد درایران است تابه بهانه اقدامات آنان، اقدامات تجاوزگرانه خود را توجیه گرانه بپیش ببرد.اما باتوجه به شرایط جدیدبر دیپلماسی کشور ایران ، چنانچه پرت و پلا گویی هایی هم رخ دهد مصرف داخلی دارد، توان اجرائی و عملیاتی بسیارکم رنگ است واگر دراین مورد هم بهانه ای ایجاد شود ،در مقابل عمل تجاوزکارانهء آشکار و ویرانگر عربستان ناچیز خواهدبود و تفکر منطقه ای و جهانی کردن مسئله یمن بسمت شکست خوردن خواهد رفت! و تبدیل می شود به جنگ بین دوکشور :یکی تجاوزگر بنام عربستان و دیگری مظلوم بنام یمن! که درنهایت بازنده عربستان خواهد بود :چون یمن فقیر چیزی نداردکه از دست بدهد اما عیاشان حاکم برعربستان توان شرایط جنگی دراز مدت را نخواهند داشت!.:::: بایدگفت: عربستان توانست در ابتدای تجاوز، متحدینی برای خویش فراهم کند و ایدهء منطقه ای وجهانی رابدین طریق محقق شده بپندارد!اما هرکدام ازمتحدین می توانند دلایل خاص خویش رابرای پیوستن داشته باشند! وزمان پیوستگیشان هم محدود یا طولانی باشد مثلا" :۱) شیخ نشینان خلیج فارس،باتوجه به داشتن اختلافات شدید باهم و اختلافات مرزی با عربستان خواهان چیرگی کامل عربستان نخواهند بود بصورت نمادین همراهی می کنند و چنانچه آثار شکست را درعربستان ببینند روش خاص خود راپی می گیرند وآنها درمعادلات نظامی چندان وزنه مفیدی برای عربستان نیستند چون عربستان به نیروی زمینی نیاز دارد یعنی گوشت دم توپ که این شیوخ نه دارای این نیرو ها هستند و نه توان بسیج را دارند پس این گروه ازمتحدین ،اتحاد نمادین دارند نه عملیاتی!.۲)مصر: یکی از کشورهای عربیست که به عربستان پیوسته و نیرو های خاصی را اعزام کرده است، این اعلام حمایت نمی تواند درراستای مسئله شیعه وسنی باشدبلکه انگیزه ،منافع ملی سرزمین مصراست! آنهم بدلیل:درآمدزایی کانل سوئز که اهمیت آن بستگی به امنیت تنگه باب المندب دارد!چنانچه در این تنگه مسئله ای بوجود آید موقعیت کانال سوئز به خطرخواهد افتاد، حتی در دوره ای ،مصر و عربستان دریمن رودرروی هم قرارگرفتند چون هردو خواهان این نبودند که نیروهای وفادار به آنان برتنگه تسلط پیدا کنند ! دراین پیوستگی مصر تاجایی پیش می رود، منافعش درتنگه بخطر نیفتد وحتی حاضر نخواهد بود عربستان برآن تنگه تسلط کامل پیداکند! این پیوستگی هم بسیار شکننده است اگرچه قلک بودن عربستان برای نظامیان حاکم برمصر اهمیت دارد اما اهمیت تنگه بسیار مهمتر است!.۳)پاکستان: با توجه به شرایط داخلیش توان وارد شدنِ بسیار فعال دربازی بنام شیعه و سنی را نخواهد داشت چون قلک بودن عربستان برای نظامیان پاکستانی اهمیت دارد اگر اقدامات حمایتی هم انجام گیرد بیشتر جنبه شعاری و نمایشی دارد که می توان گفت: عربستان درمورد همراهی پاکستان یک بازنده خواهد بود!.۴)افغانستان:حمایت افغانستان بصورت یک طنزاست ،حمایت فقط حمایتی تبلیغاتی است آنهم بخاطر قلک بودن عربستان است !. وقتی کشوری توان حل مسائل خودرا ندارد وهنوزپادر هواست کمک نظامی کردن به دیگری بصورت یک جوک خود رانشان می دهد!.۵)امریکا:با تغییر سیاستهای منطقه ایش درآینده حضوری پررنگ دراین منطقه نخواهد داشت ، و باتوجه به مظلوم نمایی های عربستان،امریکا برای نشان دادن این موضوع که همراهان قدیمیش را فراموش نخواهدکرد وبتواند مسئله هسته ای ایران را که، بطریقی برتری آن هم درمنطقه افزوده می شود راحل کند ، اجازه حملهء عربستان به یمن را می دهد و همراهی با اورا هم به نمایش می گذارد تا عربستان درصورت موفقیت، تسلط برتنگه باب المندب رابه کمک نیروهای مورد حمایتش دریمن بدست آورد تابدین طریق یک راه گریزی ،از اقدامات ایذایی ایران درآینده برای خود داشته باشد. عربستان برای مشروعیت بخشی به اقداماتش و همچنین موجه نشان دادن حمایت امریکا از خود، تأکید روی تقابل شیعه و سنی می کند و بطریقی خودرا مقابل بانیروهای یمنی تعریف نمی کند بلکه تلاش دارد خود را درمقابل ایران تعریف کند !و اما بایدگفت: شرایط یمن مانند سوریه نیست که امریکا و متحدینش بامطرح کردن یک بشاراسد ،اقدامات خود را توجیه کنند. دریمن ، حوثی ها خود یمنی هستند و خودرا درتقابل باالقاعده که مورد حمایت عربستان است می بینند!حمایت درازمدت امریکا ازعربستان دریمن می تواند برایش مشکل آفرین شود به همین دلیل امریکا برای خلاص کردن خود از گرفتاری آیندهء یمن،" اوباما" به شیوخ خلیج فارس گفته: درتجاوزات خارجی به شماکمک و در کنار شما هستیم اما مسائل داخلیتان به مردمان خود شما مربوط است حال اگر مسئله یمن به مرحله ای برسد که عربستان متجاوز مطرح شود حمایت امریکا می تواند یک رسوائی ببارآورد و عربستان با توجه به شرایط !که مسئلهء شیعه وسنی نمی تواند جدی شود و براحتی هم نمی تواند حضور پررنگ ایران رادر آنجاثابت کند در طولانی شدن مسئله یمن ، روی همراهی متحدینش نمی تواند حساب زیادی باز کند !وکه بایدگفت:عربستان با طولانی شدن این بازی، بازنده خواهد بود !برای خلاصی ناچار به پذیرش حوثی ها !و کم شدن قدرتش را ،در یمن باید بپذیرد!.
۶۷۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : عربستان و یمن(۲)
درنوشتارقبلی به مأیوس شدن عربستان دربرنامه های ابرقدرتیش درمنطقه اشاره شد موارد دیگری آورده می شود! تاشاید بتوان انگیزهء اقدامات عربستان راآ شکار تر کردو در پایان نتیجه شود آیااین عربستانی ها می توانند تأثیرات دربازیهای منطقه بگذارند یا خیر؟ وقتی عربستان احساس کرد در بازیهای منطقه ای یک بازنده است واین باختن ممکن است : یکی از پیامد هایش اقداماتی شودکه منجر به تجزیه کشور گردد و محدودهء حکومت سعودیان همان کلید داری کعبه گردد ،و یا با توجه به اینکه وضعیت جغرافیایش بگونه ایست، برای دسترسی به آبهای آزاد باید از سه گذرگاه عبور کند(۱-تنگه هرمز۲- کانال سوئز۳-تنگه باب المندب) چنانچه بر هر سه این گذرگاه ها شرایطی ایجاد شود آنان یکی ازمتضررین اصلی خواهند بود برای فرار ازاین شرایط محتمل، درعملی شتاب آلودبه کشورفقیر یمن حمله ور می شودو درسکوت و حمایت آشکار اقدامات جنایت آمیزی را انجام می دهدکه شاید از حاصل این اقدامات جنایت کارانشان شرایط دیگری رابرای خویش رقم زند.::: دررابطه به سه گذرگاه و شرایط عربستان می توان گفت: وقتی کشوری به دریای آزادراه ندارد ازاهمیت آن درمعادلات منطقه ای و جهانی کاسته می شود و عربستان کشوریست که ظاهرا" به دریای آزاد راه دارد اما باگذر ازسه گذرگاه:۱)کانال سوئز:که مصر برآن حاکم است۲) تنگهء هرمز: که چیرگی یکی از رقبایش بنام ایران برآن پیداست وفقط باحضور قدرتهای دیگر جهان این چیرگی ایران کم رنگ می شود و چنانچه یک نوع تعاملی بین ایران و قدرتهای جهانی انجام گیرد ،عربستان چاره ای جزء کوتاه آمدن در مقابل ایران رانخواهد داشت و درصورتی توان مانور درمقابل ایران رادارد که خیالش حداقل ازیکی ازدو گذرگاه دیگر آسوده باشد!.۳) تنگه باب المندب: با توجه به ضعیف بودن حاکمیت بریمن ،حاکمان عربستان از موضع قدرت باآنان برخورد می کنند و کرده اند! وجوداین شرایط دریمن ، یک آسودگی خیال به عربستانی ها می دهد واین آسودگی خیال، آنان رابسمت موضع گیری درمقابل اعمال دو رقیبشان یعنی مصر و ایران خواهد بردو نگرانیشان از ایجاد مانع در ارتباط بادریای آزاد کم می شود . بایدگفت:عربستان برای نگهداشت تسلط خویش بریمن ،باسیاست ضعیف نگهداشتن حکومت یمن به اهدافش می رسد یکی ازروشهای ضعیف نگهداشتن حاکمیت یمن چنین بوده،که تلاش می کردو می کند یک توازنی بین نیروهای آن کشور ایجادکند که هیچ کدام بربقیه تسلط پیدا نکندکه باحمایتهای کشورثالثی، یمنی هابسمت حق برابرباعربستان بروند.اما جالب است بدانیم : وجود القاعدهء حمایتِ شده توسط عربستان دریمن ،باعث ضعیف شدن بعضی از نیروهاگردید امابطریقی باعث سازماندهی بیشترحوثی ها که درتضادو کینه ای دیرینه با عربستان هستند،گردید. این گروه بسمت برتری نسبت به سایر گروه ها رفت و با پیوستن بخشی دیگر از نیروها ، یعنی بخشی ازارتش ، توازن قوا طوری بهم می خورد که نیروهای مخالف عربستان دریمن بسمت قدرت گرفتن می روند واین گروه ها چیرگیشان دارد بسمت جنوب و تسلط برتنگه باب المندب گسترش پیدامی کند که اقدام آنان نوعی غرور ملی رابرای یمنی ها ایجاد می کند ونوعی برتری توازن قوا بنفع نیرو ضدعربستانی را شاهد خواهیم شد که درنهایت عربستان چاره ای نمی بیند جزء تنش زدائی بایمن و مجبور خواهد شد با حفظ احترام متقابل بایمن بر خوردکند که این مطلوب نظر عربستان نخواهد بود وخودرا ناچار به حمله می بیند شاید راه گریزی بیابد اما خواسته های یمنی ها بر عربستان تحمیل خواهدشد!. پرداختن به شیوه عمل عربستان،در نوشتار دیگر ،با پوزش از بزرگان
۶۷۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : عربستان ویمن(۱)
آیاحرکت عربستان یک حرکت تجاوزکارانه به سرزمینی است که آنرا جزئی از سیاستهای بازیگری منطقه ای خویش می داند یاخیر یک جنگ با هویت شیعه وسنی است؟ بایدگفت: عربستان با توجه به دلارهای نفتی وقلک شدن دیگران، دارای دو توهم می شود این دو توهم اورا دچار یک توهم بزرگتر می کند،اقدامات ناشی ازاین توهمات، بازخوردی جزء ویرانی نخواهد داشت!. توهم اول چیست؟می توان گفت:با ضعیف شدن مجموعه ای ازکشورهای عربی ازجمله:سوریه ، عراق ، لیبی،، مصر که تأثیرگذاران ، دربازیهای سران عرب بودند! عربستان سعودی رادچار یک نوع توهمابر قدرتی دربین عربها می کند. توهم دوم چیست؟می توان گفت: گروهی ازحاکمان فعلیِ کشورایران ، بادرگیر شدن به مسائلی چند وبا حرکتهای نابخردانهء گروهی از بازیگران حاکمیت،که نوع اقداماتشان؛سوزاندن برگه های توانمندی سرزمین ایران را در منطقه نشان می دهد آنهم اقداماتی ؛که نوعی جاسوسی رابا خودحمل می کند، که اگر بخواهیم ازاین بازیگران نام ببریم،می شود:تیمی بنام تیم احمدی نژادی !که بر کشیدهء آقای خامنه ای بودند واین برکشیدن آنان توسط خامنه ای، اتهام جاسوسی را متوجه خودش نیزکرده است ، اقداماتی چند ازاین تیم: یکی فروپاشی وضعیت اقتصادی و دیگری بردن کشور بسمت تقابل نظامی با قدرتهای جهانی ، که پیامد در گیریِ نظامی ، چیزی جزء فرو پاشی سرزمینی نخواهد بود آنهم ؛ بخاطر وجود رقبای کینه ای نسبت به سرزمین ایران!.این شرایط حاکم بر ایران ، عربستان رابسمتی می برد؛که دچار توهم ابرقدرتی دربین غیرعربهای منطقه نیز می شود!که دراین ابرقدرتی منطقه ای، پاکستان را جیره خوار می داند و ترکیه را هم رقیبی مطیع می پندارد، این دو توهم عربستان را بسمت توهم اصلی می برد که آنهم؛ابرقدرتی منطقه ای است.:::::: اما شرایط بگونه ای دیگر می شود بطوریکه، توهم اول:با تغییرشرایط بر روند حاکم برماجرای سوریه و عراق! عربستان متوجه می شود؛ که از آن خاکسترها چیزی می روید که مطیع او نخواهدبود بلکه !در آینده بلای جانش خواهد شد چون اتهام ویرانی کشورشان را می توانند براحتی متوجه عربستان کنند،و همچنین لبنان را نخواهد داشت و درمصر ، وقتی درحرکتهای داخلی آن ،درکنار نظامیان قرارگرفت در این اقدام خود را درمقابل مسلمانانی ازآنجا قرارداد و یکی ازتشکلهای ریشه دارد مصر را رودرروی خود قرار داد وکینه آنان را خرید و نظامیان هم ،اورا بصورت یک قلک می پندارند نه چیز دیگری! این ناکامیهای عربستان ،درکشورهای عربی آن توهم ابر قدرتی دربین عربها به یأس تبدیل شده و خودرا دراین قسمت بازنده می بینند و شده است!. اما توهم دوم:در کشور ایران وقتی دررقابتهای پشت پرده ای ، اتهامات جاسوسی وویران کنندگی اقتصادی و.... تیم برکشیدهء خامنه ای پررنگ می گردد و اتهام هم متوجه رهبری می شود ،سیاست بطریق ریگر رقم می خورد و تصمیمات بگونه ای می شود که ویرانگری برایران کم و تقابل نظامی هم کم رنگ می گردد و سنگینی توازن بنفع ایران در منطقه خودش را نشان می دهد و چون در آینده، امریکا تمرکزش را بسمت آسیای شرقی خواهد برد یعنی جایی که انباشت سرمایه در آنجاست، این احساس حضور کم رنگ امریکا درمنطقه ،وحشتی را برای حاکمان عربستان سعودی بوجود آورده است و چون می دانند دراین بازی جدید حتی روی پاکستان هم نمی توانند حساب باز کنند وترکیه که خود بازندهء بازیهای منطقه ایست، دیگر نمی تواند متحدی قابل اعتنا برای عربستان باشد این شواهد! عربستان رابسمتی می برد که توهم دوم یعنی ؛ابرقدرتی درمنطقه دربین غیر عربها برایش به یأس تبدیل می شود ، این دویأس و افسردگی از دو توهم و فوت پادشاه و تغییر تیم ابرقدرتی ، شرایط بر عربستان بگونه ای می شود که خودرا مأیوسانه ،ناچار حمله به یمن می بیند. دنباله درنوشتار ی دیگر ارائه می گردد با پوزش از بزرگان
۶۷۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۴       

    از : نصرت ف

عنوان : پاسیفیک
پاسخ بسیاری از سوال ها را استراتژی نظامی آمریکا داده است. استراتژی اعلام شده توسط اوباما واگذاری خاور میانه به قدرت های منطقه ای و انتقال پروژه های نظامی به منطقه پاسیفیک است.
مقالات متعددی در این زمینه در نشریات چپ نوشته شده است.
۶۷۶۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تفکر ام القرائی
بایدگفت:تفکر ام القرائی،با ادبیات دیگردر روحیه مردمان این سرزمین بوده ،آنهم؛با وجه غالب الگویی مثبت آن!.که این روحیه نمی تواند ناپسندباشد!بلکه می تواند یک عامل مثبت در جهت روش رقابتی درجامعه ومنطقه ارزیابی شود.وقتی حاکمیت جدید چیرگی خویش را تثبیت می کند با ادبیات خاص خویش، ام القراء را بیان می کند و تمام بازیگران نظام به این امرمعتقد بودند وهستند ،اما درهمان ابتدا برسر اجرای آن اختلاف درعمل به آن خودش رانشان می دهد که آنها را می توان دردو گروه تقسیم بندی کرد :۱) گروهی تحقق آنرابا روش الگویی مثبت می بینند ومی خواهند ۲)گروهی آنرا باشیوه های گردن کلفتی و باج گیری و ....بازی را پی گیر می شوند!. در مورد دو گروه می توان گفت: گروهی که بدنبال الگویی مثبت بودند از رقابتها دربازیها و انتخابات درون نظام دربیشتر مواقع درتقابل بارقیبش، پشتوانهء اکثریت مردم رابا خود می بینند، اما توان استفاده از این پتانسیل را ؛یا نمی دانستند ویا به دلایلی نمی خواستند!. و می توان گفت: دراین پروندهء هسته ای تقابل این دو دیدگاه نیز مشهود بوده،که خامنه ای خود محوریت گروه ظاهرا"گردن کلفت و باج گیر و.... را بعهده داشت که ادر دل همین گروه ،نوعی تفکر ویرانگری هم وجود داشت که تحقق اهداف آنان علاوه بر ؛غارت عریانِ مملکت، جنگ و خون ریزی و متلاشی کردن کشور نیز بوده! واز طرف دیگر ، خامنه ای این پرونده هسته ای را وسیله ای کرده بود برای به زانو درآوردن تمام رقبای داخلیش حتی به اتهام جاسوسی، اما شرایط بگونه ای می شود؛ که اتهام جاسوسی متوجه نیرو های مجری سیاستهای خامنه ای مبیشود که درنبردی پشت پرده ای نوک پیکانِ اتهام جاسوسی متوجه خود خامنه ای نیز نشانه گیری میشود که نهایتا" وی تن به روشی دیگر می دهد وشرایط برکشور بگونه ای دیگر می گردد.::: بایدگفت:بسیارانی ازفعالین سیاسی کشور شرایط ویرانگرو خطرناک واعمال برباد ده همه چیز ایران را ،بسیار جدی می بینند و خواهان این حوادث و رخدادها هم نیستند وشرایط جدید درکشور را بسیار خوشحال کننده و نوعی پیروزی برای مردمان کشور محسوب می کنند و این آرامش را مقدمه اقدامات مبارزاتی بعدی به شیوهء مدنی می دانند و ازآن استقبال می کنند. حال اگرگروهی، روی ویرانگری حساب بازکرده بودند که نتایج ویرانگر ی، تحقق اهدافشان را ،به پندارشان سهلتر می کرد ،می توان به دید دیگری به آنان نگریست ؛و آنهم دید ی نخواهد بود جزء.....!که آن خود بحث دیگری می طلبد. ویا ممکن است:گروهی بر اساس دیدگاه منزه طلبی و ترس از اتهامِ طرفداری از نظام فعلی، دیدگاهی مخالف را ابراتز کنند.::: درپایان بایدگفت:دیدن مسائل کلان کشور، فقط با ادبیاتی که ریشه درجهان دوقطبی دارد، نمی تواند! پیام دهندهء واقعیات سرزمین ایران باشد، نیاز به دیدن مسائل ،با دیدِ دیگری است !. به امید این تحول در فعالان سیاسی کشور!.
۶۷۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۴       

    از : بهمن پارسا

عنوان : تجاهل العارف!!!
روزگار اشفته تر؟یازلف تو،یا کار من؟
ذره کمتر؟یا دهانت؟یا دل غمخوار مو؟
این رامیگویند "تجاهل العارف" . نوعی صنعت رایج در بدیع. فارسی اش هم میشود "نادان نمایی" که قصد انست که گوینده برساند از بدیهیات سخن میگوید. در شعر و شاعری و امور مجرد از ایندست شاید پسندیده است و بعضا هم وارد و بجا. ولی زمانی که کسی در پی تحلیل یک وضعیت سیاسی-اجتماعی است، وازموضوعی که نسبت به ان اشراف دارد سخن میگوید، شایسته ان است که به طرح موقع،و موضع پرداخته و سبب روشن و یا روشن تر شدن وضعیت مورد تحلیل گردد. در غیر اینصورت ناچار باید گفت: چون دانی و پرسی سوءالت خطاست. میشد بجای طرح این پرسشها نویسنده ارجمند دریافت خویش از وضع حاضر ارایه نمایند که مسلما راه گشا تر و اگاه کننده تر میبود.
۶۷۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست