سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

زمینه عینی اتحادهای اجتماعی! - فرهاد عاصمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سعید-کاشان

عنوان : جناب آقای عاصمی عزیز
اولا از تاخیر در پاسخ متاسفم!
اما در جواب به دغدغه کاملاٌ بجای جنابعالی، دوست دارم کمی روی سوسیالیسم مدل چینی تاملی داشته باشم .... بنظر بنده، اگر قرار بود چین پس از مائو نیز طبق همان سیستم قبلی ادامه حیات می داد(یعنی با "اراده گرایی صرف"، سوسیالیسم را به جامعه تزریق می کرد) یقینا جامعه چین آنرا تن می زد چون علیرغم دستاوردهای عظیم دوران مائو، در آن برهه تاریخی مشخص، جامعه چین دیگر میل و کشش به سوسیالیسم را نداشت. دلیل آن هم آشکار است که در میان بسیاری دلایل، اهم آنها شرح ذیل است :

طبق اتفاق نظر تمامی اندیسمندان، دهه ۱۹۷۰ دوران اوج شکوفائی لیبرالیسم کینزی در اروپا و امریکا بود و وجود کلی آزادی های مدنی و اشرافیت کارگری و ... در جوامع غربی (و البته جهان سوم) بود اما از طرفی دیگر، دوران بحرانها و افول سوسیالیسم شورایی در هر دو عرصه داخلی و خارجی آغاز شده بود.

فلذا این برهه خاص تاریخی، چه از بعد داخلی و چه خارجی، حزب کمونیست چین را "وادار کرد تا از نیروهای دیگر اجتماعی" استفاده کند. پس با ادامه "سیاست حمایت گرایی دوران مائو" طبق برنامه ای متمرکز و البته کنترل کننده (از جمله در بخشهایی چون زمین، سیستم بانکداری و ... که هرگز خصوصی نشدند)، به نوسازی صنایع خود پرداخت و علیرغم وجود کارگاههای عرق ریزی، توانست اما بدون "دنباله روی از نئولیبرالیسم هار" نوعی سرمایه داری "ملی" را در کشور خود پیاده کرده، بطوریکه با هوشمندی تمام، و با استفاده از ضعف امریکای درگیر در جنگهای عراق و افغانستان، امروزه توانسته خود را از اقتصاد رده دهمی در جهان به "اقتصاد رده دوم" برساند و این میسر نبود جز با درک درست "مرحله خاص تاریخی چین" که نه با دنباله روی مکانیکی از حزب انقلابی پیشرو، که با فراست تمام، توانست از تمامی ظرفیت های جامعه چین بهره ببرد.

امروز سطح زندگی مردمانی که با "مورچگان آبی" تحقیرشان می کردند بکلی، با دوران قبل متفاوت است. چین امروز از لحاظ پزشکی پیشرفتهای غیرقابل انکاری داشته، بطوریکه آمارها حکایت از رشد و بهبود ظاهری مردمان چین دارد (مثلا از نظر قدی و یا شفافیت چهره). از نظر پیشرفت های صنعتی و تکنولوژیک، چین امروز به یک کشور اصطلاحاٌ "هم چهت با حرکت تاریخ" در سطح جهانی شناخته می شود بطوریکی با گسترش تکنولوژی خود به سایر نقاط جهان (مثل قطارهای فوق سریع) توانسته کلی مشاغل هم راستا با حفظ محیط زیست بوجود آورد

برآیند تمامی این موارد می شود : "حفظ استقلال جانبدارانه از منافع طبقه کارگر" که دغدغه بجای جنابعالی است.

البته انتقادات بسیار و بجایی هم بر این مدل وارد است که حقیقتاٌ "سمیر امین" بدرستی، نقاط قوت و ضعف سیستم چینی را در مقالات و کتابهای خود برشته تحریر درآورده است.

موفق باشید!
۶٨۱۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : دوست گرامی سعید- کاشان
با تشکر برای ابرازنظر کنونی و پیش تر که به طور مجزا به نگرانی و نکته های دیگر طرح شده در آن ها پرداخته خواهد شد.
لطفا نظر در باره "مرحله دمکراتیک" انقلاب در ایران، با تعریف این مقوله- تز تدقیق و اگر ممکن است، همچنین برای اثبات درستی این تز، استدلال ذکر شود.
کدام تضاد در تعریف "مرحله ملی- دموکراتیک فرازمندی جامعه ایران" وجود دارد؟
«دست یاری و اتحاد» که «ما» باید دراز کنیم، به مفهوم دنباله روی از «...» است و یا با حفظ استقلالِ جانبدارانه از منافع طبقه کارگر؟
۶۷۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : سعید-کاشان

عنوان : پاسخی به دوست عزیز آقای فرهاد عاصمی
جناب عاصمی عزیز؛ ضمن خسته نباشید؛ در مقاله " چه گرایشی به چپ و عدالت خواهی در ایران پذیرش اجتماعی می دهد؟ از آقای حمید آصفی" ضمن تایید برخی ابهامات این مقاله (که بنده آنها را بنفع نقاط قوتش، نادیده گرفتم) باید بعرض برساند که تمام سعی من در آن پاسخ، این بوده که یادآور شوم که مرحله تاریخی کنونی انقلاب در ایران، "مرحله دمکراتیک" است و چپ سنتی با تمام زحمات و دستاوردهای نظری که برای نسل بعدی داشته اما باشتباه بدنبال انقلاب سوسیالیستی بوده و هست که این می تواند به فاجعه در ایران منجر شود. بنظر حقیر، ما باید طی یک برنامه مشخص و با زمانبندی(و نه الی ماشاء الله) با هر نیروی ترقی خواه در ایران (از جمله ملی- مذهبی ها، بورژوازی تولید کننده ملی، طرفداران نظریه کینز و ...) که هدف آن بسط آزادی های مدنی، مقابله با نئولیبرالیسم متوحش ایرانی و جهانی و نیز رشد نیروهای مولده ایران است دست یاری و اتحاد دراز کنیم چون جامعه به یکباره و بطور پیش رس و با صرف تکیه بر "اراده گرایی" وارد دوره سوسیالیسم نخواهد شد. در این راستا؛ می توان از کشورهای عضر بریکس و بویژه "چین" بعنوان یک نمونه موفق "سرمایه داری ملی" نام برد که ضمن تمام معایب وارده(همچون ایجاد کارگاههای عرق ریزی، فضای بسته سیاسی، حرکت بسمت نابودی محیط زیست و ... )، اگر به سمت نوعی لیبرالیسم ملی گرایانه متمرکز و با حفظ اصول اولیه خود (مانند کنترل متمرکز بر زمین و جلوگیری از خصوصی سازی آن، کنترل متمرکز سیستم اعتبارات و بانکداری و ...) حرکت نمی کرد فاتحه سوسیالیسم چینی خوانده شده بود.

با تشکر
سعید-کاشان
۶۷۹۱٣ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست