یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بیژن جزنی و روحانیت در ایران

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : انسان فرا زمانی و مکانی
حکایت بر خورد با اندیشه و رفتار شخصیتهای شاخص در یک جامعه ،گاها" همانند حکایت فیل مولوی است که هر کس به پندار خویش ،تصوری را از اجزاء آن برای خویش متصور می شود. باید گفت:هر کس کردار و پندارش حاصل زمان و مکان خاصی است که درآن زندگی کرده و یا می کند! اعتقاد به انسان فرا زمانی و مکانی می تواند بسیار گمراه کننده باشد و معتقدین رااز شناخت واقعی و ارائه تحلیل درست از اوضاع جاری ، دور کند! و نهایتا":فردگمراه و به بیراهه رفته، ناتوان دربرنامه ریزی درست برای حرکت به جلو خواهد بود
۶٨۲۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : کیا

عنوان : شاید این بزرگترین درسی‌ است
جوابی !

به نظر من ، وجود بیژن صرف نظر از اینکه چه موضعی می‌گرفت در نتایج به دست آمده تاثیر چندانی نمیداشت ، چونکه حرکت جامعه و تاریخ را فرد تعیین نمیکند بلکه توده‌ تعیین می‌کند.


اما اگر چپ یکدست بنی صدر را در برابر خمینی حمایت میکرد و مجاهدین هم دست به ترور نمیزدند به نتایج بهتری میرسیدیم ،که متأسفانه اینطور نشد .

شاید این بزرگترین درسی‌ است ، که اکنون هم مصرف دارد!
۶٨۲۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : پرویز مرزبان

عنوان : یاد و نام بیژن همیشه جاودان می ماند.
بادروهای دوستانه،
نویسنده ی محترم در پایان این سخنرانی نقل قولی از زنده یاد بیژن جزنی که در سال ۵۰ یا ۵۱ در زندان نوشته شده آورده است و بلافاصله نظرات شادروان بیژن جزنی را کلیشه وار به انقلاب ۵۷ می چسباند:
" این بود درک بیژن جزنی : دستگاه روحانیت دیر یا زود در مقابل انقلاب قرار خواهند گرفت و ما کمونیستها نباید ولو بعنوان تاکتیک به آنان کمک کنیم . با این تفاصیل روشن است که آندسته از کادرها ئی که به اعتراف خود ، به این مقا له دسترسی داشتند ، اما باز خط اتحاد استراتژیک با رزیم اسلامی را در پیش گرفته ودر مقابله با جنبشهای ملّی و اجتماعی در کنار رژیم خمینی ایستادند، از هر تباری باشند از تبار بیژن نیستند."

بنظر بنده این نظر آقای بهزادفراهانی برخوردی آیه وار و غیر منطقی به نظرات بیژن می باشد زیرا؛
ـ منظور بیژن از «انقلاب» در سال ۵۱ و در مورد کمک تاکتیکی ما به دستگاه روحانیت در پروسه ی انقلاب ، بصورت بحثی کلی و «مجرد» و غیر قابل پیش بنی و تحقق نیافته بوده است. معلوم نیست اگر بیژن زنده می ماند در سال ۵۷ در باره ی انقلاب بهمن چگونه می نوشت . تغییرات زیادی در جهان ، منطقه و ایران صورت گرفته بود.
البته ما می توانستیم از دیدگاه های بیژن برای بهتر برخورد کردن با شرائط بحرانی دقیق تر بهره گیریم. باید دید در آستانه ی انقلاب با توجه به قوانین عام و دیدگاه های بیژن و مهمتر از همه خلاقیت های لازم برای تحلیل شرائطی کاملا نو و پیچیده چه باید می کردیم ، نه اینکه بیژن در سال ۵۱ چه گفت ، ضمنا باید نشان دهیم در ۲۲ بهمن چه اشتباه بزرگی صورت گرفت و چه دسته گلی به آب دادیم؟ سئولات زیاد است .لطفا دقیق و روشن نکات مبهم و انحرافات را یکی یکی نشان دهید و کلی گوئی خطرناک و غیر منقی است.:
ـ آیا باید به جنبش توده ای ضد سلطنتی برهبری آیت الله خمینی می پیوستیم ؟
ـ آیا باید بی توجه به جنبش توده ها برهبری خمینی و روحانیت، در بسیج جنبش مستقل کارگری در اعتصابات کارگری و تحصن ها شرکت می کردیم؟ ( اشاره به همفکران آقای بهزاد فراهانی می کنم که در اوج روزهای انقلاب ـ حتی ۲۲ بهمن ـ در کارخانه جنرال صنعتی در تحصن کارگری شرکت کرده بوده اند و سایر نیروهای چپ نیز گفتند انقلاب مرد ، انقلاب دگری باید کرد)
ـ یا تاکتیک ها و رویکرد های دیگری برای فروپاشی حکومت پادشاهی لازم بود؟
ـ در باره مواضع و سیاست های چپ بطور عام و جنبش فدائی بطور خاص باید به نقد نشست .از لحظه سقوط حکومت پادشاهی تا امروز، ضروری است که بطور دقیق و مشخص، ـ نه کلی و مجرد ـ بازنگری کنیم که ما چه کردیم و چه باید می کردیم؟
ـ پای بندی به نظرات بیژن به معنی توجیه «چپ روی» ها و «راست روی» ها و انحرافات سیاسی هیچ نیروئی درون و بیرون جنبش فدائی نمی باشد.
۶٨۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : زمینه ها، دلایل و شرایط لازم برای اتحادی فراگیر همواره وجود داشته و دارد
آقای معمار گرامی، از جایی که به مطلب بسیار مهمی اشاره کرده ای، لازم دیدم چند سطری در این زمینه بنویسم

به استناد نوشته های بر جای مانده از زنده یاد بیژن جزنی، ایشان نمیتوانست برای نیروهای مذهبی سنتی در دورنمای آینده کشور نقشی مثبت قائل باشد، چه ایشان آقایان کاشانی و نواب صفوی و نیروهای پیرامونی ایشان و نقششان در سرکوبی جنبش ملی دهه سی کشور را تجربه کرده بود

اینکه در توضیح حوادث سال ۴۲، به «...هماهنگی با آنها...در مقابله با دستگاه حاکمه...» اشاره کرده است، میتواند حاکی از این باشد، که زنده یاد جزنی به نوعی از حرکاتِ مشترک در جهتِ اهداف مشترک معتقد بوده است

لازم است که بگویم، سخن از تشکیل جبهه مشترک همواره در بین نیروهای مختلف اپوزیسیون در سده حاضر مطرح، اما متأسفانه در تمامی ادوار بواسطه خود محورهای شدید نیروهای مختلف اپوزیسیون، تشکیل جبهه مشترک هرگز به واقعیت نپیوسته است. در مراحلی حاد چون روزهای بهمن ۵۷، چنان به نظر می رسد، که اتحادی واقعی بوقوع پیوسته، اما واقعیت این است، که در آن روزها گونه های مختلف مردم برحسب تصادف در یک مسیر قرار داشتند

زمینه ها، دلایل و شرایط لازم برای اتحادی فراگیر همواره وجود داشته و دارد، اما تمامی این امکانات مناسب برای اتحاد، تحت الشعاع خودمحوری ها و خود بزرگ بینی های همه و یک یک نیروهای مختلف اپوزیسیون در هر دوره ای از جمله دوره حاضر قرار داشته و دارد
۶٨۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : جواد معمار

عنوان : یک سوال
ولی مادام که این مراجع در مقابل دستگاه حاکمه قرار دارند و علیه ما وارد عمل نشده اند از هماهنگی با آنها ابائی نخواهیم داشت." (ص ۱۵)
با دورود به آقای فراهانی و زحمتاتی که می کشند تا مواضع آقای جزنی را توضیح دهند.سوال من از ایشان بدین قرار است
چرا نیروهای ترقی خواه در زمان حکومت پهلوی می بایستی با نیروی های مرتجعتر از آنان (پهلوی ها)هماهنگی کند. به خصوص که همگی به این جمله اشراف داشته اند که گاهند نیروهای علیه امپریالیست به مبارزه بر می خیزند که به مراتب مرتجعتر از امپریالیستها هستند و برای نیروهای مولده بسی بسیار مضرتر هستند امیدوارم سوالم از ایشان به اندازه کافی روشن باید
با تشکر
۶٨۱۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست