سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فقط کمی متانت - ایرج فرزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مسعود میرخود

عنوان : از تقدس تا متانت
از تقدس تا متانت


آقای فرزاد ملامتم کرده اند که متانتی در گفتار ندارم.افترا بسته ام،.فتوا داده ام،.متزلزلم، تزکیه نفس کرده ام،.ناشیانه وارزان نوشته ام، موهن و بی اخلاقم، ازینرو دیگر رغبتی به " روشنگری" و گفتگو با چنین پرنسیپ ابتدائی و سخنان نازلی را ندارند.

حال اگر من در برابر این همه مناعت ونزاکت سخن، و اخلاق بلند ، زبان درکشم و کوشش ٌ"متین" ایشان در چیدن این همه ملامت برای برچیدن بحث ، به استغفار من ختم شود، باید بدانند که باز راه را بر استمرار پرسش، در افکار جوان و حقیقت جو نمی توانند ببندند. زیرا این جراحت تاریخی هنوز باز است و خون چکا ن.

درست است که قرعه ی سخن با نام ایشان باز شد،اما هدف نه فرد ایشان که چرخه ی فکر یست فرو مانده در فهمی خشک. واین همه " متانت" آشکار که ایشان با من نموده اند ،جرم گزیدن همین میوه ی ممنوعه و تردید در تقدس این فکر است. فکری ربانی که هیچ "چرائی "را بر نمی تابد.از این رو ازمن حرف حساب خواسته اند.یعنی حرفی که به دامن آن تقدس دست نیازد.

مغز سخن این بود که " نفس دست بردن به اسلحه" را نباید تقدیس کرد. اگر در جائی از تاریخ یا افسانه، زور سلاح ،گرهی را گشود ،تقلید سخت سرانه ی آن در تنگنای تاریخی دیگر ،بد فهمی و فاجعه آفرین است.

باید پرسید چرا نباید در " مقاومتی"که این فکر آنرا چنین "مقدس" ،"بی چرا" ،"افتخار آمیز" و "یکتا" می داند تردید کرد؟ باید گوشی بسیار ناشنوا داشت که صدای شکستن استخوان های این " تقدس " و این "توحید و یکتا پرستی "را، هم در صفوف دین و هم در جبهه ی " غیر دین " ، نشنید. "توحیدی " که میگوید من یگانه ترین حقیقتم . حتی اگر این حقیقت به هلاکت جهان رأی دهد.

خرابی ها را که می بینیم نابودی انسانهائی راکه برای همیشه از دست رفتند شاهدیم،هزیمت و آوارگی را که داریم. با این همه خسران ،هنوز اجازه نیست که پرسیده شود پس چه چیزی بدست آمد؟

استالین در گزارشی به پلنوم حزب کمونیست میگوید از مدیر کلخوزی پرسیده است که امسال هوا چطور بود؟ مدیر میگوید خوب رفیق استالین!میپرسد بذر به موقع رسید. میگوید بله رفیق استالین ! می پرسد ماشین آلات داشتید. میگوید بله رفیق استالین!میپرسد مردم همکاری کردند. میگوید عالی رفیق استالین!می پرسد خب محصول چطور بود؟ میگوید بد رفیق استالین! که استالین در اینجا برآشفته میگوید : این یعنی خزعبلات!.(این فقط نقلی است از پلنوم آن زمان حزب کمونیست. لطفا مرا به طرفداری یا دشمنی با استالین متهم نکنید).

حکایت این "مقاومت " نیز همین است.سیل سلاح که جاری بود. همکاری مردم به قول خودشان که عالی بود.افکارشان که یگانه بود و بی همتا.جمهوری اسلامی هم در حضیض.به استناد نوشته ها و بیانات آنزمانشان ، از سی سال پیش مرگش همین امروز و فردا بود. پس "رفقا" !چرانتیجه چنین ناگوار شد؟ آیا نتیجه ای جز مرگ و ویرانی و رها کردن چکمه های فاشیسم در زندگی مردم کرد داشت؟

کسی منکر قداره بندی ها و زورگوئی های لات ولوت ها و ژنرال های نو رییش جمهوری اسلامی نیست. در برابر آنها مقاومت بوده و همیشه هم هست.حرف بر سر سطح هزینه ایست که کردستان به یمن وجودافکاری بلند پروازانه پرداخته است . حرف بر سردر و دروازه ایست که برای جولان تمام قد فاشیسم گشوده شد.

مگر فقط در کردستان جنایت شد؟ این فقط میتواند لطفی در حق شمشیر داران جمهوری اسلامی باشد اگر منکر شناعت های ایشان در سایر نقاط ایران نباشیم. حرف بر سراین است که آیا قهرمانی و روح "مقاومت برای صیانت نفس "در تمام ایران رخت بربسته است که در جایئ دیگر دست به اسلحه نمی برند؟امیدوارم از "جننبش ریگی" مثال نیاورید که آش دیگر خیلی شور می شود.




نه آقای فرزاد! مقاومت و "صیانت نفسی" که از آن سخن می گویید نه با حضور مسلح این افکار تند و تهی آغاز شد ، نه با کوچ و هزیمت آن به خارج پایان یافت. قهر مان ها هم قهرمانی هایشان را یکجادر آغوش خویش دارند وکسی سهام دار دلاوری های آنان نیست. مردم هم جانشان رااز سر راه نیاورده اند که ما با آن پز بدهیم.

چک های بی محل "دست بردن به اسلحه " را که دیگران با خون خود برای "سوابق پر افتخار ما " امضا کنند ،صادر نکنیم. نه چون نوحه خوان، خون حسین را میتوان بر قباله اعتبارخود زد نه از استخوان دیگران میتوان برای خود مدال افتخار ساخت.
زمان این محضر و منبر بسر آمد! "

مسعود میر خود"
۶٨۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : منجی

عنوان : آقای فرزاد متانت فقط برای دیگران؟
آقای فرزاد! در پاسخ آقای مرخود، ایشانرا به متانت دعوت کرده اید.کاری که خود به شدت از آن فاصله دارید.آقای مرخود مسائلی را با شما در میان نهاده اند که حق این بود با متانتی که پیشنهاد کرده اید به ایشان پاسخ می دادید.اما این کار را نکرده اید.و حتی تاریخ را هم دستکاری
نموده اید.به شعارهای آن روزگار نگاه کنید ،شما حکومت کارگری را میخواستید نه صیانت نفس.

جنگ مسلحانه را میخواستید نه اعتراضات مدنی.
بهتر بود صادقانه تر مینوشتید ونرخ نان روز را نگاه نمی کردید.
۶٨۴۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : افشاگری ناخواسته
جناب فرزاد دراین نوشتارش "ناخواسته"عملکرد گذشتگانی که،مردمانی ازغرب ایران را گروگان "اعمال" خویش درآورده بودند،به زیر سئوال می برد.آنهم اعمالی که:ناشی از برداشتهای خاص خویششان از فلسفه ها یا تئوری های اجتماعی یا مذهبی یا قومی بوده!. که می توان گفت: کارآن گذشتگان، فریبانه! به هیجان آوردن مردمانی بوده، که پذیرای هرنوع عمل احساسیِ هیجانی شده بودند. آنهم، عمل احساسیِ خطرناکِ بدست گرفتن اسلحه گرم بدون هرنوع پختگی و آمادگیِ اندیشه ای!.بایدگفت: دراین حالت یکی از خطرناکترین شرایطِ محتمل ؛ ممکن است آفریده شود.آنهم انجام اعمال و اقداماتِ کور و ناشیانه که منجر به انتحاری های ناخواسته خواهد شد!. در رابطه با عمل ناخواستهء بزیر سئوال بردن اعمال دیگران ،توسط جناب فرزاد می توان گفت: اگر این اقدامات ناشی از تغییر تحولات در احوالات فرد مبارز و تجربه دار درامورمبارزات باشد! آنرا باید میمون ومبارک دید! اگر چه درنوع نوشتار جناب فرزاد هنوز مطرح شدن مطالب شعار گونه نیز هویداست.باشد که در آینده چنین نباشد.
۶٨٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : بازتاب تعمیق نبرد طبقاتی
بحث هایی که با مقاله حمید آقایی علیه فداکاری و آرمانگرایی مبارزان و تائید ضمنی شیوه سرکوب ارتجاع حاکم علیه آنان آغاز شد، و با نوشتار پیش و اخیر ایرج فرزاد و واکنش ها به آن ادامه یافت، همزمان است با تداوم و تشدید مبارزات اعتراضی و اعتصابی معلمان، پرستاران و کارگران در سراسر ایران!
جامعه ایرانی با بحرانی عمیق روبرو و در جستجوی راه خروج از آن است. تشدید و تعمیق نبرد طبقاتی در جامعه، تظاهر عمق نارسایی و ناتوانی شرایط اقتصادی- اجتماعی تحمیل شده توسط حاکمیت سرکوبگر به مردم میهن ماست. نظام حاکم که در خدمت حفظ منافع گروه چند درصدی غارتگران و وابستگان به اقتصاد جهانی امپریالیستی عمل می کند، قادر و مایل به تامین شرایط گذران حاقل زندگی برای زحتکشان نیست.
جهت و توان مبارزاتی ی نیرویِ زحمتکشان و میهن دوستان باید در سوی حذف دیکتاتوری حاکم هدایت شود. برپایی جبهه ضد دیکتاتوری به دور محور یک برنامه اقتصادی- اجتماعی، نیاز مبرم روز است. چنین برنامه که پاسخگوی خواست های به حق و قانونی همه زحمتکشان است و نوسازی دموکراتیک و ملی جامعه ایرانی را دنبال می کند، راهگشاست.
هدف بحث های انحرافی توسط مدافعانِ رنگارنگ شرایط حاکم، ممانعت از یافتن راه خروج از بحران است!
۶٨٣۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : به جای عود دادن سانسور به بهانه های واهی
آقای فرزاد گرامی، با شما کاملا در «با کمی متانت» در گفتار موافقم. که اگر متانت در گفتار داشتیم، پس از بیش از صد سال مبارزه برای آزادی، حداقل در صفوف خود به آزادی بیان رسیده بودیم. این همه انشقاق و نبودِ هیچ منشور جدی مشترکی برای اتفاق، نشان و سند محکمی دال بر عدم وجودِ آزادی بیان در صفوف ماست

اگر مبنای مخالفتمان با استبداد محمدرضاشاهی و نیز استبداد ج.ا بر این بوده و هست، که ایشان خودرأی و خودکامه بوده و هستند، و با تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی مانع از حضور علنی تمامی مردم در صحنه اجتماع شده و میشوند.
چرا خود در جبهه خود، به جای بحث بر سر تفاهمات و اشتراکات برای رسیدن به منشور یا منشورهایی مشترک، چنان نقاط افتراق را بزرگ می کنیم، که دریایی از فاصله ایجاد شود.
چرا در اپوزیسیون به جای عود دادن سانسور به بهانه های واهی، از هر نظری به عنوان دریچه و پنجره ای تازه به محیط پیرامون استقبال نمی کنیم
۶٨٣۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : آرمان

عنوان : حقیقت
با تشکر از آقای ایرج فرزاد و نوشته روشنگر ایشان و با سپاس از زحمات آنها در دفاع از خلق قهرمان کورد در مقابله با رژیم جانیان اسلامی. دورد به خاطره جانباختگان و یادشان گرامی باد.
۶٨٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست