یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کم رنگ شدن حس ایرانی بودن در میان ملل غیر فارس- ستار اسلامی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : یونس تبریزی

عنوان : ترک
موافقم وجود نوعی سیاست استعماری از طرف مرکز و عدم مشارکت دادن اقوام ایرانی در تصمیم گیری های کلی و هم نبود نمادهای این اقوام در پول ملی برای مثال یک اثر باستانی از اذربایجان در پول ملی کشور موجود نیست و مسخره نمودن زبان و فرهنگ اقوام ایرانی از طرف تلوزیون بر این حس هر روز بیشتر دامن میزند
۶٨٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۴       

    از : رامین برنا

عنوان : کدام آمار
من نمی دانم نویسنده بر اساس کدام آمار به این نتیجه رسیده اند که حس ایرانی بودن در میان ایرانیان کمتر شده است. من هم بر اساس احساسم به این نتیجه رسیده ام که مردمان غیر فارس زبان ایران بیشتر به زبان فارسی صحبت می کنند واین به خاطر نفوذ اینترنت و ماهواره در میان خانواده هاست. جوانان شهرستانی که زبان مادریشان فارسی نیست در کوچه وخیابان ورستوران ومدرسه ودانشگاه با هم فارسی صحبت می کنند و از روی اجبار نیست وخیلی خوب هم است چون به انسجام ملی یاری می رساند. حالا شما به همین خیال باقی بمانید که ایرانی ها خود را انکار می کنند. مشکلی نیست برادر!
۶٨۵۴۴ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣۹۴       

    از : بهروز الف

عنوان : ایرانی یعنی
متاسفانه تفکرات عقب افتاده و ما قبل پشرفت بشری دارد کم کم توسط افراد وابسته به "اقلیت" های "ملی" و دست در دست باقی مانده گان بادیه نشینان صحرای عربستان (مسلمین ناب محمدی) بنیان فرهنگ تاریخی سرزمینی که بدرست یا غلط ایران نام گرفته را شخم میکنند. دست نشانده گان دول استثمارگر به نیابت اقلیت های ملی (بلوچ، کرد، ترک، ترکمن، عرب) شب و روز در راهرو های کنگره آمریکا کاسه گدایی و نوکر منشی بدست گرفته اند بدون اینکه حتی مردم تحت استثمار و ستم این مناطق این به اصطلاح "نماینده هایشان" را بشناسند. اکثر این سازمان های چند نفره خارج از کشور که خود را نماینده اقلیت های ملی قلمداد میکنند در حال و هوای آنند که آمریکا و اروپایی متحد به ایران همچون عراق و لیبی و افغانستان نگاه کنند و آنها چلبی های ایرانی شوند و آنقدر از حسرت قدرت چشمانشان را کور کرده که نابودی کل شهرهای عراق، سوریه، و لیبی را و استقرار وحشی ترین گروه های اسلامی در این سرزمین را نمی بینند. مثلا شخصی با تصور اینکه با گذاشتن پوشش عربی بر سر، حامی هموطنان مادام زجر کشیده عرب زبان میشود و آن میگوید و مینویسد که عقب مانده گان دوران بربریت امارات، سعودی، قطر میگویند و مینویسند. ایشان فراموش میکنند که اگر صرفن عرب زبان بودن، دمکرات منشی و ازاده گی ببار میاورد، باید پاسخگو باشند که مگر اسلام که خونخوارترین و وحشی ترین ایدئولوژی تاریخ بشریت است از دست اورد های اعراب سعودی نیست؟ ایشان و همفکران نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند که در دوران کنونی "ملی گرایی" بمعنی برتری یک نژاد و زبان تنها از آن فاشیست ها هست و بس.
دامن زدن به تفرقه بین مردم با زبان و رسوم و رنگ و نژاد متفاوت خواسته یا نا خواسته در خدمت رژیم آدامخوار اسلامی و دول استثمار گر خواهد بود و بس.
برای روشن شدن مسئله بگذارید مطلبی را مطرح کنم. در دروان جنگ جهانی دوم، وقتی خدمت سربازی در آمریکا رسمی و قانونی شد و مردان جوان مجبور به معرفی خود به پایگاه های نظامی بودند تا رهسپار جنگ شوند و ارتش آمریکا به تمامی نقاط سفر میکرد تا سربازگیری کند، متوجه شد که در برخی از مناطق مردم به زبان انگلیسی صحبت نمیکنند و اصلا زبان انگلیسی را بلد نیستند (همانند داکوتای شمالی). این مشگلی عجیب ببار آورده بود. ایا میباید سربازی گیری شامل این مناطق نشود؟ اگر چنین قراری انجام گیرد ، ایا در حق کسانی که به انگلیسی تکلم میکنند، ظلم نمیشود؟ بعد از این رخداد بود که انگلیسی تنها زبان تدریس در مدارس آن مناطق شد. این را از آن جهت گفتم که کسانی با اطلاعات اندک و تحت تاثیر احساسات بی پایه از تدریس بیک زبان در یک کشور شکوه و گلایه دارند و علیه آن داد سخن میگویند. این کار آنها مرا یاد اساسنامه یکی از سازمان های چپ میاندازد که از فرط احساسات کارگر گرایی، آنقدر زمان برای رفت و آمد، استراحت، غذا خوردن، سواد آموزی، شرکت در شورا های کارگری در نظر گرفت بود که بیش از ۸ ساعت کار در روز پیشنهادی آنها میشد. بنا بر آن اساسنامه عملا هیچ تولیدی در کار نبود و هرچه بود رفت و آمد، خوردن و سواد آموزی و غیره بود. وقتی انسان های تنها بر پایه احساسات و نه منطق مینویسند، نتیجه کار بهتر از این نمیشود.
با امید آنکه کسانی که ریگی در کفش ندارند بجای تحریک هموطنانی که بجز فارسی به زبان دیگری صحبت مبکنند و تشویق آنها برای غیر ایرانی دانستن خود، به اتحاد و همدلی تمامی هموطنان همت گمارند
۶٨۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست