از : امیر ایرانی
عنوان : فرو پاشی اخلاقی ؛ گروه های ضد ایران
چنانچه فردی اندیشه های خویش را ویا القاءات مأمورانه اش را به نوشتار تبدیل کند وآنان را در معرض دید دیگران قرار دهد! دیگران بر اساس آن نوشتار ، قضاوتهایشان را نسبت به آن فرد خواهند داشت و نظراتِ خویش را هم ابراز خواهند کرد. اگر نوشتارهای جناب طاهری را از گذشته تا حال پی گیر شویم، مشاهده می شود:که در این نوشتارِ جدیدش تلاش دارد برخلاف گذشته بشیوه ای دیگر مسائل را و یا آرزوهای خویش را بیان کند. درگذشته ایشان، مسائل را ازطرف یک هویت طلب متعصب کرد! با ادبیاتی چپ ، آنهم در چار چوب منطقه ای کوچک در ایران بنام کردستان نظاره کند و حتی در دورانی که بوی کبابی ، آنهم بخاطر حمله نظامی دیگران بمشامشان رسید و امید شرایط عراق دردل بعضی ها ایجاد شده بود، ایشان آرزومندی حمله را ابراز می داشت، آنهم برای جدا کردن منطقه ء مورد نظرش، حتی با ویران شدن سایر مناطق ایران؛ حال این ابراز نظر واقعا" قلبی بوده یا بر اساس تاکتیک و پذیرش سلطه ،روح تشکیلاتی که شاید بر این نوع افراد ، اشراف کامل دارد ؟و اینان باید بر اساس آن مأموریت ها اقدامات خویش را پی بگیرند. این خود پرسشی مهم است که یافتن جوابش شاید بسیار دشوار باشد!. درشرایط حال، ایشان:مشکلات واقع در تمام ایران را تلاش دارد بیان کند اما با عناوینی فروپاشانه و تیتر « ایران و فروپاشی ازدرون».این عناوینِ فرو پاشانه ، این پرسش ها را مطرح می کند: آیا ایشان می خواهد نگرانی خود را نشان دهد؟ و یا می خواهد هشداری بدهد سپس ؛ باج خواهی ناشی از تفکر قوم اندیشی را القاء کند؟ ویا آرزوهای دیگری را تعقیب می کند؟ دقت بشیوهء نوشتار ،شاید پاسخهایی را بتوان یافت!. ایشان در قسمتی از نوشتارش، "سخن از دمکراسی و پلورالیسم و انتخابات آزاد "می کند. حال خود به این مسائل اعتقاد داردیا ندارد مشخص نیست. ودر دنباله مطلبش می گوید: آن سه « در ایران معنایی ندارند». این گفتهء وی را باید پاسخی دید ،به آنانی که اعتقاد دارندو می گویند: باید تلاش کرد این موارد و دیگر موارد موردنیاز یک جامعه مترقی را در ایران تحقق بخشید ویا چیز دیگری را می خواهد بیان کند!. اما وقتی ایشان می گوید:" در ایران معنایی ندارد" این را بذهن می آورد پس، باید همه از ایران جدا شویم و..... بایدگفت: اگر آوردن این مطلب نا خواسته باشد این د نوشتارهای دیگر قابل تصحیح است اما اگر "خواسته و هوشمندانه " باشد! این نهایت عوام فریبی و........ است!. البته اگر ایشان بیان می کرد در جمهوری اسلامی : دمکراسی و پلورالیسم و..... معنایی ندارد . اکثریتی از ایرانیان با گذشتی هموطنانه ، بصورت همدلانه و همراهانه امثال ایشان را همراهی خواهند کرد. بررسی مسائل متناقض و دو پهلوی ایشان که می خواهد هم دستی در کل ایران نشان دهد و هم رد پایی در آرزوهای خویش ، وقت گیر و شاید غیر ضرور است !. اما با آورددن یک نمونه می توان پیام را رساند: امید می رود! در نوشتار های بعدی شجاعت بیشتری در ارائه مطالبش برای نیاتش داشته باشد!. اما چیزی که ایشان و امثال ایشان باید به آن توجه داشته باشند اینست : در سرزمین ایران دمکراسی و آزادی و..... تحقق پذیر است بشرطی که پذیرفته شود ایران ملک مشاع همه است و همه شهروند ایران هستند و با مطرح کردن مسائلی آن هم ؛با برداشت های کودکانه و عوام فریبانه از مفاهیمی مانند حق تعیین سر نوشت ، آنهم بابرداشتی کودکانه که گروهی آز آن دارند که معنیش نزد آنان اینست: که ما هر کجا را خواستیم ، برداریم وبرویم پی کار خودمان و به بقیهء ایرانیان بخندیم و...... ویا مطرح شود« با در نظر گرفتن تنش های تاریخی،میزان نارضایتی ها، قوانین بشری و تسهیلات جهانی( ممکن است بکمک ما بیایند و حمله ای به ایران بکنند و...) برای اعمال حق تعیین سر نوشت و سنجش فشارهای بین المللی، حفظ تمامیت و بقای نظام با تداوم وضعیت و رویکرد کنونی به مانند رویا می ماند»
۶٨۵۵۱ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : اگر بواقع خواهانِ «... پایانی بر عصر سیاه [کشورمان]...» هستیم
آقای طاهری گرامی، جمع بستِ مختصر و مفید شرایط حاکم بر کشور را با جمله «پس از قیامی که بعدها انقلابش نامیدند...» آغازیده ای
قبل از هر مطلبی، لازم میدانم که بگویم، که قیام بزرگ و مردمی بهمن ۵۷ از همان آغاز توسط جمع کثیری از هموطنان انقلاب نام گرفت، اما به همان عللی که آغاز سخن شما را هم، در این نوشتار مزین کرده، حرکت بزرگِ مردمی بهمن ۵۷ که منجر به تعویض خودکامگانی با خودکامگانی به مراتب خشن تر و غیرانسانی تر شد، را نمیتوان انقلاب نامید
بی هیچ تردیدی، در صورتِ ادامه وضعیت استبدادی موجود در کشور، پیش بینی شما که می گوید، «... در صورت پرشدن آستانهی تحمل، آتش توده ها سرتاسر ایران را فرا خواهد گرفت...» به امری اجتناب ناپذیر بدل خواهد شد
اما امید داشتن به اینکه، «... دورهی گذار با حداقل هزینه سپری شده و بستری آرام، دموکراتیک و متمدنانه، پایانی بر عصر سیاه [کشورمان] باشد...» با توجه به مختصات حاکم بر نیروهای موجود در اپوزیسیون ج.ا، چندان محتمل به نظر نرسیده، و در صورتِ بروز قیامی، مستبدان حاکم باری دیگر با مستبدانی تازه نفس تعویض خواهند شد
انشقاق، تفرقه و عدم رسیدن به توافقی بر سر منشور و برنامه ای مشترک در اپوزیسیون ج.ا برای امروز و فردای کشور، علیرغم کوششهای سی و هفت ساله در این زمینه، حکایت از این دارد، که خودکامگی و استبداد پدیده ای خاصِ ج.ا نبوده، بل دامان نیروهای مختلفِ موجود در اپوزیسیون ج.ا را هم در یَدِ قدرت خود دارد
سخنم این است، اگر بواقع خواهانِ «... پایانی بر عصر سیاه [کشورمان]...» هستیم، لازم است، کاری برای زدودن اندیشه های خودکامانه و سانسور یا ممیزی موجود در اپوزیسیون کرده، و با دامن زدن بر بحثهایی اصولی پیرامون مشکلات کشور اعم از محیط زیستی، ورزشی، جوانان، زنان، آموزش و پرورشی، اعتیاد، بیکاری و.... شرایط را برای اتحاد حول منشور و یا منشورهایی مشترک فراهم سازیم
۶٨۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : پایانی بر عصر سیاه
آقای طاهری گرامی، جمع بستِ مختصر و مفید شرایط حاکم بر کشور را با جمله «پس از قیامی که بعدها انقلابش نامیدند...» آغازیده ای
قبل از هر مطلبی، لازم میدانم که بگویم، که قیام بزرگ و مردمی بهمن ۵۷ از همان آغاز توسط جمع کثیری از هموطنان انقلاب نام گرفت، اما به همان عللی که آغاز سخن شما را هم، در این نوشتار مزین کرده، حرکت بزرگِ مردمی بهمن ۵۷ که منجر به تعویض خودکامگانی با خودکامگانی به مراتب خشن تر و غیرانسانی تر شد، را نمیتوان انقلاب نامید
بی هیچ تردیدی، در صورتِ ادامه وضعیت استبدادی موجود در کشور، پیش بینی شما که می گوید، «... در صورت پرشدن آستانهی تحمل، آتش توده ها سرتاسر ایران را فرا خواهد گرفت...» به امری اجتناب ناپذیر بدل خواهد شد
اما امید داشتن به اینکه، «... دورهی گذار با حداقل هزینه سپری شده و بستری آرام، دموکراتیک و متمدنانه، پایانی بر عصر سیاه [کشورمان] باشد...» با توجه به مختصات حاکم بر نیروهای موجود در اپوزیسیون ج.ا، چندان محتمل به نظر نرسیده، و در صورتِ بروز قیامی، مستبدان حاکم باری دیگر با مستبدانی تازه نفس تعویض خواهند شد
انشقاق، تفرقه و عدم رسیدن به توافقی بر سر منشور و برنامه ای مشترک در اپوزیسیون ج.ا برای امروز و فردای کشور، علیرغم کوششهای سی و هفت ساله در این زمینه، حکایت از این دارد، که خودکامگی و استبداد پدیده ای خاصِ ج.ا نبوده، بل دامان نیروهای مختلفِ موجود در اپوزیسیون ج.ا را هم در یَدِ قدرت خود دارد
سخنم این است، اگر بواقع خواهانِ «... پایانی بر عصر سیاه [کشورمان]...» هستیم، لازم است، کاری برای زدودن اندیشه های خودکامانه و سانسور یا ممیزی موجود در اپوزیسیون کرده، و با دامن زدن بر بحثهایی اصولی پیرامون مشکلات کشور اعم از محیط زیستی، ورزشی، جوانان، زنان، آموزش و پرورشی، اعتیاد، بیکاری و.... شرایط را برای اتحاد حول منشور و یا منشورهایی مشترک فراهم سازیم
۶٨۵٣۰ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : مقالهای واقع بینانه و بدون تعارف !
شرایط کنونی منطقه شباهت بی نظیری با شرایط پس از جنگ جهانی اول دارد.
در آن زمان خبر نگاری نچندان معروف "لنین" امپریالیسم را تعریف کرد و پیشبینی نمود که میتوان با یک حزب انقلابی سوسیالیسم را بوجود آورد.
این حالت برای خاور میانه امروز که قدرتهای منطقه یی در تقسیم منافع منطقهای در گیر هستند میتواند صادق باشد .
حال فقط حزب انقلابی کسترده را احتیاج داریم.
۶٨۵۱۹ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣۹۴
|