خرم آباد، و حق پایکوبی - بهنام چنگائی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : بهنام چنگائی
عنوان : شکنجه ی شادمانی
جناب البرز ارجمند سلام؛
اقرار می کنم که حق با سبک ظریف و منطقی شما و همچنین چگونگی پیشبرد نگاه و شیوه سازنده ی تان(مان) است. چرا که من هم خود با این نوشته کوتاه کم و بیش در پی چنان اثر و نتایجی می گردم. و از گذشته تا بحال با تنوع مقاله هایم هدفی هم جز نشان دادن تکرار بیهودگی "شکنجه شادمانی" و به تبع آن تشدید برافروختگی وجدان آزاد و طغیان طبیعی هرچه بیشتر مردم علیه بنیان ها و سازمان های یکسویه مذهبی شکنجه گران شادی و شور نداشته و ندارم. زندگی با زور سازگاری ندارد!
و در کنار آنها البته باورم نیز بر این است که هرگز با تندی و تحقیر و تنبیه و ریاکاری های معمول چنین رژیم هائی نمی شود و نمی توان امیال سرزنده و شوق جوشان انسانِ نوعی و مردمان رنگین فرهنگ را دچار نسیان های زورکی، دلبخواهی و یا فراموشی های دائمی و بلند ساخت. مگر که نه دیالکتیک، در پی سوگواری حضور شادمانی را معنی می کند!؟
زیراکه ذات انسان پدیده ای تاریخی، فرامسلکی و زیبائی شناسانه و کاملا بی قرار است و موجودیت حال و بودگی آنرا هیچکس در هیچ شرایطی برای همیشه نمی تواند توسط یک خط و ربط مطلوب و حتی ایده آل در قالبی طلائی و شکیل متوقف، مسکون و مسکوت بدارد؛ حال چه با دعاوی ( زمینی و آسمانی) باشد و چه با تطمیع و باجدهی؛ اراده ی خلاقش مطیع شیرینی و شلاق نشده و نمی شود و انتظار سازگاری از او جز سرخوردگی نخواهدداشت.
پس، در هیچگاهِ دور و نزدیک و آتی، و در توان هیچیک از ساختارها و نظام های عملا موجود و حتی مقتدرترین های شان استعداد و یارائی تغییر طبیعت شکل گرفته ی انسانِ پیچیده و چندبعدی نیست و آنها قادر نیستند ویژگی تاریخمند انسان را به میل فردی و فرقه ای و ایدئولوژیک خود دستخوش دگرگونی کنند و همچنین نمی تواند دخل و تصرفی پایه ای در این ویژگی های بلند تاریخی فرهنگی کرده و یا در آنها جابجائی های حتی اندکِ نه ارگانیک و بیولوژیک، بلکه سلیقه ای و صوری هم ایجاد کند. اشکال استبدادهای تاریخی و تاکنونی به سان رژیم خودکامه ی ولائی می بینیم که عملا این واقعیت آشکار را با همه ی برجستگی اش شگفتا که نپذیرفته است، اند!
و یقینا هم جاهلیت استبداد مذهبی اهرم و ابزار پایداری برای این سان اراده گرائیِ های واپسگرا و اصولا ذهن پردازی و خیال پروازی های غیرممکن ضدبشری خود نخواهد یافت. و اگر هم اینگونه خواسته هائی نادرست، نابجا و تحمیل سنت های ضدمردمی در مقطعی همچون ۵۷ ممکن و موفق شود که در مورد رژیم شیعی میسر شده است؛ با سرکوب و تهدید برای خفه کردن آمال و آرزوهای همیشه زنده و شادمانه زیستن توده ها نمی شود و نمی توانند آنها با زور و ستم مقطعی متقاعد کرده و خواست شادی و شیدائی شان را با سرکوب پوشیده و پنهان بماند؛ و نخواهد نگهدارند. همانگونه که در خرم آباد چربش پایکوبی و شادمانی بر چماق و چُدنِ عاطفه ستیزی یکباره فرصت یافت و پیروز شد. از پانویس باارزش تان قدردانی می کنم.
۶٨۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : زندگی یعنی شادی، شادی یعنی زندگی
آقای چنگائی گرامی، ضمن استقبال از نوشتار گزارش گونه شما، از مراسم پایکوبی و شادمانی بخشی از هموطنانمان، در اینکه حاکمان وقت ایران، بر مبنای باورهای مبتنی بر شیون و زاری مستمر، از مخالفان شادی و شادمانی هستند، با شما موافقم
اما گمانم بر این است، که از شادی و شادمانی نباید نتیجه، «...دشمنان شادی و شادمانی را به با ضرب آهنگ رقص پای خود به ترس و لرز مرگ می اندازد.» را گرفت
گرچه آنان (پشتیبانان ولایت فقیه) همواره نوشته اند، «... که در جریان برگزاری "رقص های مختلط زن و مرد" (ترویج بیحیائی) روی داده و " اقدامات خلاف عرف جامعه" مشاهده شده است...»
برای بسط فرهنگِ شادی و شادمانی که ریشه در باورهای مردم کشورمان دارد، به جای اندیشیدن به ایجادِ «...ترس و لرز مرگ...»، باید به خودِ شادمانیها پرداخته و گزارشات تفصیلی در باره چگونگی انجام این جشنها و شادمانی ها نوشت، و از این راه دشمنان شادی و شادمانی را در طرح و کارشان برای غمگین و محزون ساختن مردم ناموفق کرد
زندگی یعنی شادی،
شادی یعنی زندگی
۶٨۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۴
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|