از : البرز
عنوان : همزیستی و اتحاد حول منشوری مشترک
"دنیز" گرامی، ضمن سپاس از لطف دوستانه شما به یادداشت نظرم، بسیار خرسندم از اینکه با یکدیگر بر سر یکی از مفاهیم اساسیِ بنیادِ ایرانی آزاد و رها از ستم، یعنی تمرکز و فعالیت برایِ اتحاد بر سر منشوری مشترک همفکر و همراهیم
در زمینه اتحاد نوشتاری مستقل ننوشته ام، اما هر آنجایی که بوی انشقاق، بی نام و نشان کردن عددی از مردم زیر لوای عددی دیگر به مشامم رسیده، یادداشتهای کوتاه و بلندی، در پای نوشتارها در ذَم محلول کردنها، و در جهتِ اتحاد، یا به بیان شما «همزیستی» نوشته ام. چرا که جز از رهِ همزیستی و اتحاد حول منشوری مشترک، امر مشارکت واقعی و عملی همه مردم کشور در اداره امورات کشور میسر نخواهد شد
و با توجه به لحاظات فوق الذکر، به یقین اتحادِ نیروهای چپ یگانه شیوه موثر، برای احیایِ مجدد و موثرِ تأثیر چپ ایران بر تحولات اجتماعی و سیاسی کشور است. و الی در پیچ و خم بحثهای صرفا روشنفکری «وحدت»، درجا زدن، به دور خود گشتن و به ضعفِ بیشتر گرائیدن، تنها نصیبِ، جنبش چپِ متفرق کشور، خواهد بود
۶٨۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : یگانگی ویا تفاهم
آیا می توان به اپوزیسیون چپی که هویت ایرانی را با خود دارد برای یگانگی ویا تفاهم حول یک محور یا چند محور از مشکلات ایران امیدوار بودآنهم:با رسوبات ویا وابستگی به ساختارهای فکری و ایده لوژیکی شان؟ در چه صورت می توان تفاهمی حول یک یا چند محور را مشاهده کرد؟ :::: چون هر واقعه ای ریشه درگذشته دارد و پذیرش خلق الساعه بودن حوادث می تواند منشاء فهم های غلطی گردد،پس برای یافتن پاسخها، چاره ای نیست ،به گذشته برگردیم آنهم ؛به دوران بعد ازجنگ اول ودوم جهانی . دورانی که فاتحان جنگ با تصمیماتشان باعث شدند؛ ترسیم های جغرافیایی جدید در بعضی از مناطق از لحاظ سرزمینی ایجاد گردد و از نظر سیاسی و ایده ای برای کل جهان، جهانی دو قطبی آنهم با دو بلوک شرق و غرب را رقم زنند و این تقسیم بندی سیاسی و ایده لوژیکی، بیش از ۷۰ یا ۸۰ سال با نظمی ساختگی ، چیرگیش رابرکره زمین تحمیل کرد . اما دردهه های اخیر وباتوجه به انباشت سرمایه درجهان،دوران جدیدی و نظمی دیگر باید شکل بگیرد و نیاز به بازیگری های دیگری است.برهمین اساس ، وجود بلوک شرق باخوانش های خاصش از مکتبی فلسفی دیگر عمرش بسر آمده بود و بایدحذف می شدکه چنین نیز شد .دردوران جدید وبا انباشت سرمایه های جدید، جهان بسمت نظمی دیگر کشیده می شود چه بخواهیم چه نخواهیم! واین نظم ها دارد براساس بلوک بندی های اقتصادی شکل می گیرد و تازمانی که این بلوک بندی ها انجام نگیرد و تثبیت نشوند نمی توان آرامش چند دهه ای ویا چند قرنی را مشاهده کرد . دراین منطقه باتوجه به درک شرایط جهانی و بقاء ،چهار کشور :۱) ایران ۲)ترکیه ۳)عربستان۴) اسرائیل ،درپی یافتن این محوریت هستند هرازچندگاهی برای بدرکردن رقبا باهم یک تفاهم های شکننده ای رانشان می دهند و درمواقعی رو در روی هم قرار می گیرند .اما نکته ای مهم که دراین مسائل وجود دارد اینست: تنها ایران است؛ که یک پیشنه ای و هویتی طولانی دارد ،این مسئله را قدرتهای جهانی درک کرده اند وبر همین اساس سه کشور دیگردر تلاشند این شرایط را از ایران به پندارشان سلب کنند.اما واقعیت اینست که این محوریت را در این منطقه کشور ایران دارا می باشد که پرداختن به آن خود بحث دیگری را می طلبد. با متذکر شدن موارد فوق، در رابطه با نیروهای چپ چه می توان گفت:بعد از پایان جهان دو قطبی ، آنان دچاریک شوک و یک سر درگمی می شوند و پرسشی برایشان پیش می آید :آیا آن قطب بندی ها که منجر به جهان دو قطبی شدناشی از ضرورت تاریخی بوده یا ناشی از یک بازی بین المللی، که گروهی دانسته و یا ندانسته مجری آن شده بودند؟ آنانی که پاسخی یافتند، قطعا"بسمت دیگری ، آنهم برای اعمالِ ایده های فکری و سیاسی خود خواهند رفت، که چیزی جزء پذیرش ایده های انسانمدارانه نخواهد بود که باید آنان را ابتدا درهمان کشوری که درآن ریشه دوانده ، به اجراء در آورند سپس بفکر چاره اندیشی برای دیگران باشند!. اگر کسی پذیرش عنوان شده را ، دارا شود ! قطعا" می تواند حول تمام مسائلی که به سرنوشت کشورش و هموطنانش مربوط می شود به تفاهم برسد وچه بسا به یگانگی نیز برسند .. در غیر این صورت آن نیروهای سیاسی چه چپ و غیر چپ ، هویتهای مبارزاتیِ کاذبی را برای خویش پی می گیرند که هیچ سودی برای کشورش وآن مردمان که در آنجا زیست جمعیِ را پی می گیرند، نخواهد داشت. باید گفت: متأسفانه بخشی از همین نیروهای چپ بدون توجه به رقبای منطقه ای این سر زمین با پذیرش اقداماتی چند ، حول محوریتهای قومی و زبانی خواسته ( مأمورانه) ویا ناخواسته در زمین های دیگران بازی می کنند حال آن زمین کشور ترکیه می خواهد باشد یا عربستان یا اسرائیل و یا.... به امید هوشیاری بیشتر در رابطه با شرایط ویرانگر منطقه و گذراز آن و یافتن ثباتی توأما" با تقویت خصلتهای انسانمدارانه و.....
۶٨۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۴
|
از : دنیز ایشچی
عنوان : پاسخ به البرز عزیز
"البرز" گرامی. از توجه شما با مقاله من سپاسگزارم. با ارزیابی شما و نکاتی که مطرح کرده اید،کاملا موافقم. نمیدانم آیا امکان آن نبود که این نکات مشترک مطرح شده توسط شما را در یک سند بصورت منشور به اجلاس دو روزه کنفرانس وحدت چپ ببرند؟ چرا باید آنها چهار منشور متفاوت را به کنفرانس وحدت می بردند؟ آیا کمیسون مربوط به "منشور" نمیتوانست از جمعبندی آنها یک منشور واحد را برای کنفرانس تنظیم بکند؟ تازه اینها فقط بخش هایی از سوالاتی هستند که در مورد منشور وحدت مطرح هستند.
من در یکی از مقاله های اخیرم تحت عنوان "همزیستی یا وحدت چپ" به این مساله که آیا امروز تمرین همزیستی بیشتر عملی تر است یا اصرار بر وحدت در شرایطی که جناح هایی از نیروهای درگیر در این پروژه آشکارا اعلام می کنند که حاضر به وحدت با بخش هایی دیکر نیستند. به موازات آن من یک مقاله دیگر با مضمون اینکه باید کار فرهنگی اجتماعی قدرتمندی به موازات پیش برد پروژه وحدت صورت بگیرد تا نیروهای درگیر از زاویه های انسانی، اجتماعی و فرهنگی با همدیگر پیوندهای قدرتمندتری بر قرار بکنند. من و شما تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که تا آنجائی که امکان دارد بر گوشهای نا شنوا فریاد بزنیم تا شاید تا اندازه ای تاثیر بخش باشد.
۶٨۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : تحلیلی همه جانبه و محتمل!
" یا باید ایشان عقب کشیده و سیاست داخلی را به دست نیروهای امنیتی سپاه، امام جمعهها و ارگانهای وابسته به ولایت فقیه بسپارند، و یا اینکه به میزان بیشتری به آنها نزدیک شده و خود را به آنها همگام بکند. آلترناتیو این مساله این میباشد که نظام جمهوری اسلامی ایران در مدت کوتاه تری به دست اصولگرایان ولایت فقیه افتاده و احمدی نژاد دیگری بر پست ریاست جمهوری تکیه بزند. "
این خطر میتواند صرف نظر از حزب حاکم در آمریکا با یک کودتای سپاه و "ولی فقیه " خیلی زودتر اتفاق بیفتد که متأسفانه در حال تشکیل است.
آلترناتیو , انسجام و همکاری اپوزیسیون با بخشی از دولت میباشد, که در برابر این حرکت مقاومت میکند.
و سوال بزرگ :" آیا موفق میشویم؟ " را میبایست با " آری "جواب دهیم !!
۶٨۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : اعتماد نسلهای جوان کشور به جبهه چپِ تعریف شده و واقعا موجود کشور
نویسنده گرامی، "آرامش قبل از طوفان" می نگارد، «...پروژه وحدت چپ پس از گذشت بیش از پنج سال تلاش حتی نتوانست به مرحله همزیستی، همگامی و همکاری مشخص هم فرا روید...» در این رابطه لازم است که بگویم، «...نه تنها ... نسل ها(ی جوان) به جبهه چپ ایران اعتماد لازم را ندارند...»، بل خودِ نیروهای چپ نیز اعتماد و حمایت لازم را به و از سخن یکدیگر ندارند، چه اگر چنین اعتماد و حمایتی موجود بود، لزوما می بایست، این به اصطلاح « پروژه وحدت چپ!!!» تاکنون انجامی یافته بود
گمانم بر این است، که اگر چپهای ایران برای این «وحدت!!!» چهل و پنج سال دیگر هم صرف کنند، این مطلوب دست نایافتنی است. چرا که این مطلوب هرگز موضوعیت نداشته است. اما برخی از دوستان با سعی و اراده خود میخواهند به آن موضوعیت ببخشند. نیروهایی به عنوان چپ که در مجموعه تعریف نشده ای به نام جبهه چپِ ایران قرار یافته اند، هر یک از همان آغاز تشکیل خود، بواسطه همگون نبودن و متضاد بودن با دیگر نیروهای چپ پا به عرصه وجود نهاده اند
اما تمام این نیروهای غیرهمگون، در بطنِ خواسته ها و آرزوهای خود برای ایران امروز و فردا نکات مشترک فراوانی دارند. نکات مشترکی چون نجات محیط زیست ایران، برقراری و حمایت از آزادی های سیاسی، اجتماعی و بخصوص آزادی بیان و نوشتار و...، که اگر موثرین جبهه تعریف نشده چپِ ایران، بتوانند حکایتِ بی سرانجام «وحدت!!!» خود را درز گرفته، و تمامی این نیروها را برای اتحاد بر سر نکاتِ مشترک فرا خوانند. این اتحاد خجسته خواهد توانست نقطه پایانی بر «مناقشات پایان ناپذیر و بی نتیجه درونی نیروهای چپ»، و نقطه آغازی برای اعتماد نیروهای چپ به یکدیگر، و نتیجتا اعتماد نسلهای جوان کشور به جبهه چپِ تعریف شده و واقعا موجود کشور گردد
۶٨۶۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۴
|