از : برزویه طبیب
عنوان : رفیق ایکاروس
قبضه قدرت از طرف مردم یعنی اعمال دیکتاتوری از طرف مردم، این جرم نیست ولی دیکتاتوری حاصله از نوع بوروکراتیک و بورژوایی خواهد بود و ادعای دموکراسی مستقیم بیمورد است، ما دیکتاتوری پرولتاریا داریم و نه دیکتاتوری از طرف پرولتاریا. انتخابات یونان و ترکیه و انتخابات هیتلر و امریکا همه انتخابات بورژوایی هستند و از این نظر مضحک و به خودی خود نتیحه ای برای طبقه کارگر ندارند ،مگر اینکه طبقه کارگر فشار از پایین را همچنان ادامه دهد. لنین هم در تمام مدتی که شرایط اعتلای انقلابی وجود نداشت طرفدار شرکت در انتخابات بود. مثلا به مقاله وی درباره بایکوت مراجعه کنید. در انتخابات ۱۲ فروردین هم میشد شرکت کرد و رای منفی داد، از شرکت نکردن چه سودی بردیم که از رای منفی نمیبردیم؟اگر روزی به این نتیجه برسم که نباید در انتخابات شرکت کرد ، ان روزی است که باید در قیام شرکت کرد، نه اینکه اعتاض را تعطیل کنیم، برزویه طبیب
۶٨۹۱۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۴
|
از : ایکاروس
عنوان : ابهام و سردرگمی در مواضع
از دو راهی هایی که برزویه در بررسی نکات مقاله شیدان بر سر راه مخاطبان می گذارد چنین بر می آید که او خود دچار ابهام و سرگردانی بر سر این نکات است. دو راهی های او بر سرتصرف قدرت توسط چپ ، انتخابات، رفرمیسم و انقلاب ، با توجه به روشن نبودن مواضع اوو یا ترس ازموضع گیری (این روزها نیروهای چپ بر خلاف قول مانیفست، از بیان مواضع شفاف خود ترس دارند) صریح نشان از ابهام و سرگردانی او در این موارد دارد. "مخالفت با شیدان نشان از تمایل به وزیر و وکیل شدن است" به چه معنی است ؟ ایا وقتی سیریزا در یونان و یا هر حزب سیاسی دیگری از طرف مردم قدرت را تصرف می کند جرم است؟ باید از پذیرفتن آن اجتناب کرده و به دیگری بسپارد؟ یا به مقایسه مع الفارق ایشان بین انتخابات در جمهوری اسلامی و اعتراضات و اعتصابات کارگری نگاه کنید آیا اصولا" قابل مقایسه هستند؟ معنی آن، این است که اگر روزی ایشان به نتیجه تحریم انتخابات رسیدند بطور اتوماتیک از شرکت در هرگونه اعتصاب و اعتراض کارگری نیز خودداری می کنند چرا که با این نتیجه رسیده اند که حاکمیت اصلاح ناپذیر است ونباید دست به اعتراض و اعتصاب زد. یا نقد نظر شیدان که انتخابات در جمهوری اسلامی را مضحکه می داند و مقایسه آن با انتخابات بورژوازی در غرب، بله وقتی رئیس کمیسیون اروپا در پاسخ به حزب سیریزا یونان که متعهد به وعده های انتخاباتی خود به مردم یونان است می گوید "آن وعده ها فقط برای انتخابات بود و شما باید "سیلست اصلی" را پیش ببرید" معلوم است که انتخابات در غرب مضحکه است ولی حداقل احزاب مخالف همچون حزب سیریزا می توانند به قدرت می رسد و کجای این با انتخابات در ایران یکسان است؟ که از هردو قصد یک نتیجه را دارید؟می توان حتی به همین انتخابات گذشته ترکیه بنگرید. یا موضع گیری کلیشه ای او در مورد سطح رشد نیروهای مادی و ذهنی توده ها و شرایط اعتلای انقلابی برای توجیه شرکت در انتخابات ، مثلا" آیا در تمام مدتی که شرایط اعتلای انقلابی در روسیه نبود لنین موافق شرکت در همه انتخابات بود؟ یا می توانید بگویید آیا نیروی چپ باید در انتخابات ۱۲ فروردین رای به جمهوری اسلامی، شرکت می کرد یا نه؟ شرایط اعتلای انقلابی در آنجا چگونه بود؟ آیا باید در انتخابات ریاست جمهوری رجایی شرکت می کرد؟ شرایط اعتلای انقلابی در آن مقطع چگونه یود؟ آیا باید در انتخابات ریاست جمهوری خامنه ای شرکت می کرد؟ آن مقطع چطور بود؟ آیا چپ باید در انتخابات ریاست جمهوری صدام و یا حسنی مبارک در سالهای گذشته که اعتلای انقلابی نبود شرکت می کرد؟ باید در هر شرایط مشخصی سود و زیان هر عمل و موضعگیری ای را که برای جنبش انقلابی حاصل می شود در نظر گرفت. متاسفانه مواضع برزویه بجای روشنی ، خاک در چشم مخاطب می پاشد.
۶٨۹۱٣ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۴
|
از : علی اردلان
عنوان : انقلاب فکری
رفیق :وقتی مافعالانه جهت اقناع مردم ،درموردتحریم انتخابات ونتایج این تحریم صحبت کنیم،بی تردیددرهردوره تعدادآگاهان جامعه افزایش خواهدیافت(این هم نوعی کارمدنی ست وهیچ گونه خشونتی درآن نیست).بحث درباره قیام وانقلاب مجدد درنزدمردم خریداری ندارد(من با اقشار مختلف جامعه دراین خصوص صحبت کرده ام)زیرا آنها نمی خواهند دوباره هزینه به قدرت رسیدن عده ای دزد راپرداخت کنند.آنها به سیاسیون اعتمادی ندارندزیرا اتفاقا آنهارا تشنگان قدرت می دانند.اینجاست که وظیفه گرو های سیاسی پیشرو اهمیت پیدا میکند.آنهابایدراه دیالوگ بامردم راپیداکنند.محرومان وزحمتکشانی که هیچ پناهی درجامعه امروزایران ندارند،منتظرراه حل درست اند،نه آنکه هردوسال یکباربه آنها توصیه شودکه پای صندوق هابروندوبه آنهایی رای بدهند که حاصلش بشود دولت روحانی و وزیرکار ضدکارگرش.
کارگران ،معلمان،پرستاران ،دانشجویان و... به درستی،گیجی احزاب چپ را تشخیص داده اندوفهمیده اندکه نه راه رادیکال هاکاملا درست است ونه راه رفرمیست ها.
رفرمیست هاکه کارسیاسی راتعطیل کرده اندو منتظرندکه ببیند رفسنجانی وروحانی دربازی قدرت چه میکنند.آیا این دوستان ازاین شکاف های درون حاکمیت تاکنون استفاده ای هم کرده اند؟من که یادندارم.رادیکال ها هم که به صراحت حرف ازانقلاب وکسب قدرت میزنند.این وسط انگار مردم فراموش شده اند.کسی آنهارابه حساب نمی آورد.
من به یاددارم اوایل دهه شصت،حاکمیت تاچه میزان ازمواضع سازمان ماوحزب توده استفاده کرد.به این خاطرکه هواداران بین مردم بحث میکردند،اقناع میکردند.هروقت کیانوری جلسات پرسش وپاسخ برگزارمیکرد،خطوط کلی مواضعش درمیان مردم جامی افتاد.خب بدیش اینست که الان افراد اصلی گروه های چپ بیرون ایرانندو برخلاف رفقای داخل ایران،یا خیلی رادیکالندویا خیلی اصلاح طلب.
البته رفیق برزویه ،عقایدما خیلی بهم نزدیک است ولی نمی دانم چراشما پرونده اصلاح طلبان حکومتی را نمی بندید و حداقل درعقایدتان انقلابی راه نمی اندازید.من حدس میزنم که مثل دفعات قبل،تصور شما وسایررفقا اینست که این اتخابات همان انتخابات سرنوشت سازاست وکناره گیری ازآن ،نوعی اشتباه تاریخی ست.ولی به قول معروف ازکوزه همان برون تراودکه دراوست...اگردنبال مردم میگردید،بدانیدکه مامردمیم وهمچنان ناامیدازاوضاع مملکت وآینده آنیم...
۶٨۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۴
|
از : برزویه طبیب
عنوان : رفیق اردلان
این مقاله چند موضوع اساسی را مطرح کرده است. اول اینکه تسخیر قدرت دولتی هدف چپ میباشد و یا کمک به ایجاد قدرت دوگانه به عنوان مرحله گذار به نا دولت! هدف چپ است؟دوم اینکه ایا مبارزه برای ایجاد رفورم ، که با مبارزه برای به قدرت رساندن جناح به اصطلاح رفورمیست حکومتی و یا غیر حکومتی ، زمین تا اسمان فرق دارد، باید به عنوان شکل پذیرفته ای از اشکال مبارزه جنبش های اجتماعی، به رسمیت شناخته شود یا نه؟ سوم اینکه ایا امکان تشکیل جبهه ای متحد با همکاری سازمانی و به رسمیت شناخته شدن حق انتقاد در نظر و در عمل، برای طرفین، بین جناح غیر رفورمیست چپ و جناح رفورمیست ان وجود دارد یانه؟ مثلا با الگوی سیریزا!در مورد شرکت در کارزار انتخاباتی برای سازمان یابی توده ها و افشای تزلزل و فریب کاری به اصطلاح جناح اصلاح طلب ،دلایل من را در این مقاله و مقاله های قبلی میتوانید بیابید.واینکه میتوان به گزینه هیچکدام و یا باطله هم رای داد و حتی میتوان تظاهرات کرد که «رای باطله من کو؟»فقط بگویم که حکومت از تحریم هیچ ترسی ندارد، علیرغم هیاهوی بسیار برای تشویق مردم به مشارکت.چون میداند میلیون ها رای دهنده الزامی، وامکان حقه های سینمایی با شرکت مزدوران خود را دارد. از طرف دیگر تحریم چگونه میتواند تحریم فعال باشد؟ ایا در خواست از مردم برای در خانه ماندن در روز انتخابات ،تحریم فعال است؟اگر چپ میتوانست میلیون ها نفر را بر علیه انتخابات به فعالیت بکشاند که بهتر بود بجای این کار ، از انها میخواست قیام فعال بکنند، زیرا در هر دو حالت با مقابله سرکوبگرانه حکومت روبرو بودند، و هزینه هر دو یکی میبود
۶٨۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۴
|
از : علی اردلان
عنوان : تاکتیک تحریم انتخابات : تحریم انتخابات بزرگ ترین کابوس حکومت
رفیق طبیب عزیز.مردم ازطریق نخبگانی چون مصدق به اهمیت ملی کردن نفت پی بردند.دموکراسی پیش ازآنکه یک سیستم اداره جامعه باشد،یک فرهنگ زندگی اجتماعی ست.دوستان مابعنوان فعالان باسابقه سیاسی که خودرا پایبند دموکراسی وسوسیالیسم می دانند،خودنبایدناقض اصول شفاف وساده دموکراتیک باشند.درفرهنگ دموکراتیک تکثرآرا وجوددارد،آزادی بیان وعقیده وجود دارد.ماباید براین بدیهیات اصراربورزیم.مامیدانیم که باانتخابات آزادوبا آزادی احزاب ومطبوعات فاصله داریم.اما این فاصله به اراده خودما کم و زیادخواهدشد.وقتی مادریک سیکل معیوب گرفتارشده ایم ومی دانیم که ازاینراه هرگز به جائی نخواهیم رسید،پس بایدتاکتیک مان راتغییردهیم.تحریم انتخابات بزرگ ترین کابوس حکومت است.شایدامروز تبلیغ رفقای هوادارویااعضاء سازمان های مترقی چندان بردی نداشته باشدولی هنگامیکه کلیه زوایای تحریم انتخابات شکافته شودودستآوردهای آن بدرستی ترسیم گردد،خواهید دیدکه جامعه سرخورده ازبازیهای بی حاصل انتخاباتی ،باتحریم کردن این نمایشات،حکومت راواداربه امتیازدادن خواهندکرد.ضمن آنکه مردم به تدریج به این مهم ایمان خواهندآورد که بدون آزادی احزاب ومطبوعات دگراندیش ،هیچ تغییرملموسی درزندگیشان حاصل نخواهدشد.کارگران بایدآزادباشند که در اتحادیه مستقل وسراسری خودفعالیت صنفی وسیاسی کنندوحتی برای مجلس وریاست جمهوری ،نماینده مستقل خودرا(ازمیان خودکارگران ویااحزاب سوسیالیست یاکمونیست)شرکت دهند.
این آزادی بایدپیش شرط کلیه گروه های سیاسی ترقی خواه برای شرکت درهرانتخاباتی باشد. بدون این آزادی، ما تاابدبا انسدادسیاسی،روبروخواهیم بود.شرکت درانتخابات به معنای پذیرش نوع حکومتداری این حضرات است.سیستمی ناکارآمدکه (به مثابه یک سیکل معیوب)،ماراتا قعر ورشکستگی سیاسی-اقتصادی پیش خواهدبرد.گروه های سیاسی ترقیخواه،نه قیم مردم بلکه بعنوان فعالین سیاسی (که عمری مطالعه ومبارزه کرده اند)ازشم سیاسی بالاتری نسبت به مردم کوچه وبازار برخوردارندلذابایدپذیرفت که وظیفه سنگینی نیزبردوش دارند.سازمان هابایدتبیین کنندوهواداران بایدآنرابه میان مردم ببرند.اگرسیاستی بدرستی اتخاذشودمطمئنا درمیان مردم بازتاب خواهدداشت.یادمان باشدکه اگرفردای کشتارمردم درخیابان ها،بیایم و مردم رادعوت به انتخابات کنیم،یقیناآنها هرگزمارانخواهندبخشید.امروز بایدآن قهرمردم راتبدیل به تحریم آگاهانه نمود.این وظیفه تک تک کنشگران سیاسی جامعه است وآینده نیز اینرا اثبات خواهدنمود.
۶٨٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۴
|
از : برزویه طبیب
عنوان : ما قیم مردم نیستیم و انها صغیر و یا جاهل نیستند.
به رفیق اردلان
نوشته اید که: ؟آیانباید این نمایشات مسخره رابه دلیل پایبندی به اصول دموکراسی،تحریم کرد وازاین رهگذر،به مردم ایران پایداری درراه احقاق حقوق دموکراتیکشان راآموخت.
اول اینکه کمونیست ها تاکتیک خود را، توجه کنید که صحبت از تاکتیک است، بر پایه اصول ، چه از نوع دموکراسی و چه از نوع سوسیالیستی ، اتخاذ نمیکنند، بلکه این تاکتیک ها را بر پایه سطح امادگی مبارزاتی طبقه کارگر تعیین مینمایند. بگذارید مسٔله را در شرایط فرضی دیگری مطرح کنم تا روشن تر شود. فرض کنید روزی روزگاری طبقه کارگر اماده قیام و برقراری شوراهای خویش باشد، و بورژوازی دموکراتیک ترین انتخابات بورژوایی که در مخیله میگنجد،را پیشنهاد کند، انوقت شما بر اساس پایبندی به اصول دموکراسی ، قیام را تعطیل و در انتخابات پارلمان بورژوایی شرکت میکنید؟ اگر جواب شما مثبت باشد، شما راه سوسیال دموکراسی انترناسیونال دوم را پی میگیرید که معتقد است از طریق پارلمان میتوان قدرت دولتی را تسخیر و سوسیالیسم را اعمال کرد. اگر جواب منفی است، که قبول کرده اید که تاکتیک ها بر اساس این یا ان اصل تعیین نمیشوند. دوم اینکه این برداشت که قرار است ما چیزی به مردم بیاموزیم، انهم پایداری را، از بنیاد با طرز فکر من و فکر میکنم شیدان وثیق متضاد است. این طرز فکر همان فکر کایوتسکی است که لنین انرا اقتباس و در کتاب چه باید کرد به صورت لزوم بردن اگاهی توسط روشنفکران به درون طبقه کارگری که گویا استعداد اگاه شدن ندارد، فرموله کرد. این ما هستیم که باید پایداری را،دموکراسی را،شیوه مبارزه را ،معنای دموکراسی و سوسیالیسم را از کارگران اموخته و به صورت جمعبندی شده دوباره به طبقه کارگر بازتاب دهیم. سوم اینکه به فرض مسٔله شرکت در انتخابات را بر اساس اصل پایبندی به دموکراسی، بخواهیم حل و فصل کنیم. ایا طبقه کارگر ومردم ایران تحریم را انتخاب کرده اند؟ مشکل من با رفورمیست ها این است که حق انتخاب برای تعیین شکل مبارزه ، از جمله قیام و انقلاب را برای مردم قایل نیستند، و با غیر رفورمیست ها این مشکل را دارم که انها حق اقدام به صورت رفورم را برای مردم قایل نیستند. از نظر من مسٔله تعیین تکلیف برای مردم و یا اموزش دادن مردم نادان نیست. مسٔله اینست که باید نتایج این یا ان انتخاب را برای مردم توضیح داد و حق انتخاب ، بنا بر اصل پایبندی به دموکراسی به خود این مردم تعلق دارد که این یا ان راه را پیش بگیرند، ما قیم مردم نیستیم و انها صغیر و یا جاهل نیستند. برزویه طبیب
۶٨٨۹٣ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۴
|
از : علی اردلان
عنوان : هم تحول خواهی وهم رهائی خواهی
سئوال اصلی دراینجاست که چرا اصلاح طلبان چپ حاضر به تحریم انتخابات نیستند؟آیانباید این نمایشات مسخره رابه دلیل پایبندی به اصول دموکراسی،تحریم کرد وازاین رهگذر،به مردم ایران پایداری درراه احقاق حقوق دموکراتیکشان راآموخت.به نظر میآید که اصلاح طلبان به این راه امیدچندانی ندارند.چون میدانندحکومت درحال حاضروباوجود مشوقان چپ وراست شرکت درانتخابات،هرگزقدمی به عقب برنخواهد داشت.آیا این خود نشان اصلاح ناپذیری رژیم نیست.پس تز اصلاحات بااین روش حکومت پسند،ازدرون تهی ست وآکنده ازتناقض است.من تزگذارانقلابی رادرشرایط کنونی نه ممکن ونه درست می دانم.ولی به پراتیک انقلابی مثل تحریم انتخابات که حاوی نتایجی تاریخی برای مردم ایران است،بسیارامیدوارم.(حداقل فایده اش اینست که باتحریم فعالانه انتخابات مردم به قدرت رای ندادن خودو نیز همبستگی ملی خود پی خواهندبرد)
اماتحریم انتخابات نباید تاابدوبدون پیش شرط باشد:ماتازمانیکه انتخابات دموکراتیک برگزار نشود(که درآن گروه های سیاسی حق شرکت کردن نداشته باشندوهمچنین درشرایطی که احزاب ومطبوعات آزاد نباشند)دراین نمایشات مسخره شرکت نخواهیم کرد (حتی اگر سازمانی که طرفدارش هستیم نظردیگری داشته باشد).بالاخره این مردم فلاکت زده مفهوم سیکل باطل راخواهد فهمید(که آنروزدیرهم نخواهدبود)
نکته آخرآنکه به فرض شما تلاش کنید که حضرات اصلاح طلب واردمجلس شوند.واین هاهم اکثریت مجلس رابدست بیآورند.مثلاچه گلی به سرمردم خواهندزد.مجلس ششم چه کرد(زمانیکه رادیکالتر بودندوهنوز دراثبات ارادتشان به آقا مسابقه نگذاشته بودند)باوجود شورای نگهبان،هیچ اصلاحی درقوانین انجام نخواهدشد.(تازه اگراراده ای برای اینکارباقی مانده باشد)مشکل رفقای اکثریتی اینست که اصلاح طلبی رابه شکلی ایستا وبدون تغییر میبینند.اصلاح طلبان چنانچه کل حکومت راهم غبضه کنند،جزبرقراری دولتی دست راستی ونئولیبرال،کاری نخواهند کرد:این جزء وظایف ذاتی آنهاست که برایشان تعریف کرده اند.(وتنهافرق ماهویشان بادولت احمدی نژادرویکردمثبتشان به غرب است)
۶٨٨٨۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۴
|