از : دامون سروی
عنوان : حرف های شگفت
"به سود عقلای سپاه و دوراندیشان حوزه هاست که روح زمانه را در یابند و پیش از آنکه کار از کار بگذرد و هیچ شدگان به جوش آیند و کشور را آتش جنگ و انقلاب با خود بسوزاند، از در آشتی با مردم درآمده، با تمکین به گزینش مستقم رهبر به وسیله مردم، به آقای خاتمی پناه ببرند و به او کمک کنند که با باز تقسیم قدرت، گذار به دموکراسی را متحقق کند، روحانیت را با حفظ ثروت و نعمات مادی، مجددا در مرتبه ارشادی مستقر سازد، حرمت لباس سربازی را به پاسداران بازگرداند و سرداران فربه را هم، با معافیت دایم از خدمت زیر پرچم، در حوزه ایجاد ثروت و کارآفرینی به کار بگیرد تا مردم هم در پناه یک صلح و سازش اجتماعی، نفسی به راحتی بکشند."
انگار دوستان اینها را با دقت نخوانده اند. جناب پورمندی حرف دل بخش خاص حکومت را منتقل می کند: کسانی بیایند و در کودتایی، هر چه زودتر جناح حاکم را سرنگون کنند وگر نه جنگ و انقلاب ( که حالا هم ردیف هم هستند) با جوشش هیچ شدگان کشور را می سوزاند! خوب توجه کنید: تا کنون جوشش هیچ بودگان بوده که کشور را سوزانده نه سرداران و حوزه داران! البته قطعا مراد آقای پورمندی از سوختن کشور چیزی غیر از تاراج ثروت روی زمین و زیر زمین و پرونده های اختلاس هزار هزار میلیارد و پاکتراشی عرصه های طبیعی و ویران کردن همه گونه صنعت و کشاورزی است و گرنه دست به دامن سرداران و علما برای جابجایی قدرت(یا کودتای درون قدرت) نمی شدند. چرا سرداران و علما را از انقلاب هیچ شدگان( یا آنگونه که در ترجمه فارسی سرود انترناسیونال آمده: هیچ بودگان) پرهیز می دهید؟ یعنی حالا که انقلاب هیچ بودگان ملموس نیست باید دنبال کودتاچی های احتمالی بیافتیم؟ چه تضمینی هست که در آن صورت "مردم نفس راحت بکشند"؟ آقای پورمندی سرداران سپاه بی گفته و چاره جویی شما هرشب خواب رضا شاه شدت می بینند تا بلکه در انباشتن ملک و املاک و... گوی از رقبا بربایند. البته فرزندان راستین مردم که در سپاه و حوزه ها هستند بی تردید دستشان به قدرتی نیست تا تحرکی انجام دهند. آقای پورمندی گرامی این راه ترکستان است و اینگونه " مردم آقای خودشان نمی شوند بلکه از چاله در نیامده به چاه می روند.
۶٨۹۵۲ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۴
|
از : ایکاروس
عنوان : "روزی روزگاری"
در تکمیل نظر برزویه، حکایت آقای پورمندی مرا به یاد سریال "روزی روزگاری " می اندازد که در قسمتی از آن زنده یاد خسرو شکیبایی به عنوان عنصر شورشی و نسبتا" آگاه به همراه کدخدا و تنی چند از دیگر بزرگان ده جهت اعلام اعتراض به ورود قشون دولتی و غارت محصولات مردم به چادر فرمانده قشون رفته و با قامتی افراشته بدون برداشتن کلاه از سر اعلام اعتراض می کنند و فرمانده به آنها امر می کند که عقب تر و عقب تر بایستند و آنها را آنقدر به عقب می راند تا پشتشان به چادر رسیده و همین طور که بازهم عقب تر می روند به ناچار خم شده و خودبخود کلاه از سرشان می افتد و آنگاه که اینچنین تحقیرشان می کند می گوید خوب خواستتان چیست و آنها با سرافکندگی چادر را ترک می کنند. حالا ظاهرا" کلاه از سر آقای پور مندی نیز افتاده است.
۶٨۹۴٨ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : خاطرات
در رابطه با این مقاله, دوستی میگفت که تنها دوبار در انتخابات ایران رای داده بود که اول دومی را میگویم! او به رفراندم غیر قانونی انقلاب سفید رای مثبت داده بود. غیر قانونی از این جهت که درجلسه هیئت دولت علم در حضور شاه, موضوع رفراندم مطرح و شاه نظر وزیران را خواسته بود. نصرالله انتظام وزیر مشاور گفته بود " در قانون اساسی ما به رفراندم اشاره نشده است. با رویه ای که دکتر مصدق عمل کرد بارها شاهنشاه رفراندم را غیر قانونی اعلام فرمودند.اگر این لوایح با رفراندم به مرحله اجرا گذارده شود کار صحیحی نیست. در حالی که میتوان پس از تصویب آن در مجلسین این لوایح را به مرحله اجرا گذارد.". دو وزیر دیگر این گفته را تائید کردند. روز بعد به توصیه علم هرسه وزیر استعفا دادند و انتظام تا آخر عمر شغلی نداشت و در زندان جمهوری اسلامی وفات یافت. فاعتبروا یا اولی الابصار.
بار دوم در انتخابات ریاست جمهوری خاتمی بود که در خارج و به شهر مجاور با فاصله ۱۲۰ کیلومتری رفته و رای مثبت داده بود. تبدیل سید خندان به سید گریان تدارکات چی به او ثابت کرده بود که زخم عمیق تر از آنست که با Bandaid درمان شود.
۶٨۹۴۲ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۴
|
از : علی اردلان
عنوان : آزادی:نه به استبداداست.
واقعاچندسال بایدبگذردتاماهیت یک حکومت برای ملتش آشکارشود...ماکه دانسته ایم اوضاع ازچه قراراست،شمارانمیدانیم رفیق پورمندعزیز.
سال های زیادی راملی مذهبی هاو راه توده ای هاصرف رهنمود دادن به آخوندهای حاکم نمودند،حالاچندسالیست که اکثریتی هاوجمهوریخواهان نیز بدانها اضافه شده اند.
می دانیدجنبش سبز برای چه شکست خورد،بخاطرآنکه مردم بارهبرانشان دیگرهمسوئی نداشتند:یعنی درست زمانیکه مردم درخیابان هاشعارمرگ برخامنه ای ومرگ بردیکتاتور میدادند،آقای موسوی حرف ازاجرای بی تنازل قانون اساسی میزد.خب مردم معنای این حرف را خیلی زودگرفتند.فهمیدندکه خانه ازپای بست ویران است/خواجه درنقش بندایوان است.
شما شعار رفراندوم برای تعیین حکومت رابدهید.شمابایدکل این قانون (قانون اساسی)ارتجاعی رازیرسئوال ببرید.نه آنکه بخواهید ولی فقیه خوبی مثل خاتمی را سرکاربیارید.یعنی بااین حرفتان میخواهیدبگوئیدکه اصل ولایت فقیه راقبول دارید. به نظرمی آیدعوض آنکه شماروی رفقای اصلاح طلبتان(منظورازنوع مسلمان وحکومتی سابق)تاثیر بگذارید،آنهاکاملا شماراتغییرداده اند.بهرحال اشتباه شمااینست که بطورناخودآگاه،خودراجای اصلاح طلبان حکومتی گذاشته ایدوداریدجای آنها فکرمیکنید.(وبه طبع بیشترازخودآنهانگران مبارزات انتخاباتی این حضرات هستیدوبه طورمستمرمردم وهواداران سابق رادعوت به مشارکت فعال درانتخابات مینمائید).آخرچه نفعی برای شماداردکه مردم دریک انتخابات نمایشی شرکت کنندیانه.مردم کشته دادندکه دیگر دیکتاتوری بالای سرشان نباشد.حال چه فرقی داردخاتمی باشدیاخامنه ای.مشکل آنها نهادولایت فقیه است،نه ولی فقیه.مشکل دورباطلیست که این حکومت باهمکاری برخی ها(که دانسته یاندانسته آب به آسیابش میریزند)برای مردم درست کرده اند.
نکندفکرمیکنیدپنجاه درصدمردم به روحانی رای داده است.نخیرآن انتخابات هم تقلبی بود.(البته بنده ازایرانی های خارج ازکشورخبری ندارم)ماباچشم خوداینرادیدیم.به عبارتی مردمیکه به بچه هایش درکهریزک تجاوز شدوجوانانش رادرخیابان هاکشتند،به نظرشمامیآیندودوباره به همین راحتی به یک آخوند(آنهم نه خوشنام)رای میدهند.
نمیدانم چرایک حرکت مدنی وسیاسی متمدنانه مثل تحریم انتخابات یاتغییر قانون اساسی این نظام،ازنظرشمارادیکال وانقلابیست.خب شماودوستانتان به حکومت پیشنهاد آزادی احزاب ومطبوعات رابدهیدوهمچنین لغونظارت استصوابی وبه طبع آن آزادی دگراندیشان برای شرکت دریک انتخابات سالم را.میدانید که اگرمحقق شود،تقریباهفتاددرصدراه(رسیدن به دموکراسی)پیموده شده است. بیائیدواشتباهات دهه شصت راتکرارنکنیم.متوجه باشیم که هرچیزی برای خودحرمتی دارد،خصوصااگرآن چیز،گوهری بنام آزادی باشد...
۶٨۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۴
|
از : برزویه طبیب
عنوان : سقف
همه ملت ها سقف آزادی دارند؛
سقف آزادی رابطه ی مستقیم با قامت فکری مردمان دارد، با همت بلند مردمان سقف بلند می شود، در جامعه ای که قامت تفکر و همت مردم کوتاه باشد سقف آزادی هم به همان نسبت کوتاه می شود .
وقتی سقف آزادی کوتاه باشد، آدمهای بزرگ سرشان آن قدر به سقف می خورد که حذف می شوند، آدمهای کوتوله اما راحت جولان می دهند،
آن وقت سقف ها هی پایین تر و پایین تر می آید و مردم هی بیشتر و بیشتر قوز می کنند
تا این که تا کمر خم می شوند و دیگر نمی توانند قد راست کنند .
مردم نیز آزادی شان میشود یواشکی,و زندگی شان میشود جهنم!!!
۶٨۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۴
|
از : احمد پورمندی
عنوان : خاتمی آری، خاتمی ، نه!
همایون عزیز! تکرار اینکه ولایت فقیه بد است و باید برود، چه مشکلی را حل می کند؟پرسش برای من- که فکر می کنم پرسش ملی هم باشد- این است که چگونه می توان در یک مبارزه بدون خشونت به این هدف- پایان دادن به ولایت فقیه- دست پیدا کرد. من، با توجه به وضعیت فعلی تعادل قوا و فضایی که در یادداشت پیروز گرامی به آن اشاره شد، پهلوانی نمی بینم که این وزنه را یک ضرب بالای سر ببرد. زور موسوی برای جا به جا کردنش کم بود چه برسد به زور اپوزیسیون ویران ما که بخواهد کارستان بکند. ملت در جنبش سبز راهش را پیدا کرد و تلاش من متوجه تقویت این راه است و فکر می کنم که بین برژنف و گارباچف تفاوت هایی وجود داشت و مطمینا خاتمی همان خامنه ای نیست . بله درست می گویی کم درد ترین و عملی ترین راه گذار را در انتقال حکومت به یک ولی فقیه "خوب" می بینم که نه ملا ها را به دریا بریزد و نه پاسداران را به کویر! بلکه بیاید و چکمه و نعلین را از خرخره مردم کمی دور بکند. این راه و رسم مبارزه هم من در آوردی نیست و برای خودش تاریخ دارد. زنده یاد جزنی هم شعارش مبارزه با دیکتاتوری شاه بود و نه الغای سلطنت و نه حتی رفتن شاه ! البته با این تحلیل که دیکتاتوری، وابستگی و سرمایهداری کمپرادور سه وجه یک منشورند و با هم خواهند رفت. حالا وضعیت به گونه دیگریست و در شرایط ما خلاقیت سیاسی این نیست که ۳۷ سال مشت به دیوار بکوبیم . جزنی و مصدق به کنار، می توانیم از موسوی هم کمی سیاستورزی، تلفیق ایستادگی و انعطاف و مبارزه حد اکثری و مطالبه حداقلی را بیاموزیم
۶٨۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۴
|
از : همایون
عنوان : ولایت فقیه خوب، ولایت فقیه بد!
آقای پورمندی ممنون از پاسختان. منظور این بود که مشکل کجاست؟ خامنه ای یا ولایت فقیه؟ ظاهرا شما مشکل را اولی می بیند و فکر می کنید با یک ولی فقیه خوب (خاتمی) سایه ی دموکراسی بر سر ایران گسترده می شود؟! نگوئید نه. همه ی مقالاتتان در این جهت است که خاتمی بنشیند جای خامنه ای
۶٨۹۲٨ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
جناب پورمندی,
حقیقت اینست که من از اینهمه خوشبینی که نشانه قلب پاک و صفای باطن شماست چنان به وجد آمدم که آرزو کردم یکی دو پیمانه به سلامتی چنین امیدواری بنوشم. احتیاج به پیاله فروشی هم نیست. سالها پیش که بعد از مدت طولانی برای دیدار بستگان به وطن رفته بودم در منزل یکی از بستگان انواع مشروب و آبجوی اروپایی دیدم. پرسیدم اینها را از کجا آوردی؟ گفت من نیاوردم. سپاه راضی به زحمت رفتن ما به پیاله فروشی نیست, خودش دم در تحویل میدهد. منظور اینست که ما تا به این حد در فساد فرو رفته ایم و گاهی آدم فکر میکند که شاید کرم از خود درخت باشد - که انشاالله نیست. گمان ندارم خاتمی رستمی باشد که به تنهایی بتواند ما را از این چاه بیرون بکشد. با این همه مشکل داخلی و اوضاع اسفبار خاورمیانه - که بهار عربی در یک چشم بهم زدن به خزان تبدیل میشود - رسیدن به هدف هایی که مرقوم فرمودید تنها از یک معجزه بر میآید. امید که وسائل ارتباطی امروزه معجزه ای باشد که ملت را از خمار مستی آنچه سی و شش سال پیش کرد بیرون آورد که احتیاجی به خاتمی ها نباشد.
۶٨۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۴
|
از : احمد پورمندی
عنوان : برایت، خماری و باقی داستان
همایون عزیز!
اختلاف ما با نگهدار بر سر این نبود و نیست که ما می خواهیم سرنگون کنیم و او نمی خواهد. دعوا بر سر این بود و هست که کاری بکنیم یا نکنیم که باعث تقویت خامنه ای بشود یا نشود. من به خاطر ندارم که در جایی در جهت تقویت خامنه ای قدمی برداشته باشم و متوجه هستم که نگهدار کماکان مشغول راست کردن عمود کج خیمه نظام است که جنبش سبز کجش کرده بود! او می خواهد که "آقا"، آقای همه باشد و من و تو - احتمالا- مایلیم که ملت آقای خودش باشد و البته در سالهای پیش رو و نه سد سال دیگر
پیروز گرامی!
خوشبختانه در اروپا چیزی که کم نیست، پیاله فروشیست! با اولین جام شراب قرمز صبحگاهی، خماری صد ساله می شکند و می توانیم دوستانه و شادخوارانه گپ بزنیم. به عنوان یک سوسیال دموکرات صرفدار اصلاحات بنیادی، با مجموعه دیدگاهی و راهبردی " سرنگونی" میانه ای ندارم، همانطور که با اصلاح طلبی مسقف و تو جیبی! تلاشم متوجه این است که برای برونرفت جامعه از وضعیت فاجعه بار کنونی راهی پیدا بشود و خوشحال خواهم شد اگر دوستان هم روشن کنند که راه حل پیشنهادیشان برای تغییر توازن قوا و عبور کم درد و کم هزینه از بحران چیست
۶٨۹۱۹ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۴
|
از : همایون
عنوان : اعلام برائت؟!!
این آقای پورمندی از چه چیز فرخ نگهدار اعلام برائت کرده بود؟
۶٨۹۱۴ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۴
|