از : الف رستمی
عنوان : این روش صحیح به نظرم نمی رسد
طبیعت پیرامون انسان شیء نیست.
حیات مختص به انسان نیست.
انسان و طبیعت و جامعه در کنش و واکنش با یکدیگر اند.
خود حیات و تکامل آن به انسان و تکامل آن به جامعه انسانی محصول مرحله ای تاریخی از این هستی شگفت انگیز بر روی کره زمین است .
بررسی علوم اجتماعی را نمی توان با توجه به دیدگاه و منافع طبقاتی به دو دسته تقسیم کرد و یافته های دانشمندان مختلف در زمینه اجتماعی را به دلیل مدافع وضع موجود بودن آن ها یکجا به دور ریخت.
همانطور که نمی توان یافته دانشمندان دیگری که در تحقیق پیرامون بهبود سلاح های های هسته ای ، به یافته های علمی تازه می رسند، غیر علمی دانست.
مناسبت علم، با ساختارهای اجتماعی آن (آکادمی) و تاثیر پذیری شدید آن از اقتصاد و سیاست پیچیده تر از این توضیحات ساده شده است.
بخش بزرگی از روشنفکران مطرح و صاحب نام هم دچار بینابینی های زیادی بوده اند و در برخی زمینه ها منتقد وضع موجود بوده اند، اگر چه با آرمانشهر ما چپ ها فاصله بیشتری تا وضع موجود داشته اند.
به همین دلیل،
روشنفکران چپ با این وظیفهٔ البته دشوار روبرو هستند که ارزش های علمی و تجربی روشنفکران راست (و گاه حتی چپ) را از نتیجه گیری ها، روایت پردازی ها و تصورات هدفمند و غیر هدفمند بیرون بکشند و در خدمت اندیشه ها و پراتیک مبارزاتی آرمانگرایانهٔ خود بکار بگیرند.
این روشی است که مارکس ، انگلس ، لنین و بعد تر ، اندیشمندان دیگر چپ بکار گرفته اند.
این روش سخت تر اما درست از دسته بندی روشنفکران به راست و چپ (و نادیده گرفتن میانه ها) و بیرون ریختن هر آن چیزی است که مخالفان آنان گفته اند.
اگر به نوشتهٔ ارزشمند لنین «امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری» نظری دوباره بیندازم، نمونهٔ درخشانی از این کار می بینیم. هیچ اندیشمند دست راستی مطرحی نیست که لنین در این کار به بحث های او ارجاع نداده باشد و گاهی از برخی یافته های آنان تجلیل می کند.
۶۹۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹۴
|
از : بدون نام
عنوان : حزب چپ؟ در ایران؟
جناب م. گویا خیلی وقته از اوضاع ایران بیخبرید. در ایران کی امکان تشکیل حزب چپ وجود داره که حالا جناحها و جریانهای مختلف چپ بتونن برن زیر پرچمش که بعد شما بابت راهکار نشون ندادن برای چنین پرچمی روشنفکری آقای زرافشان رو بردید زیر سوال!
۶۹۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹۴
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : دکتر زرافشان عزیز سلام بر شما. من عادتی دارم بدین مفهوم که اگر حرف کسی را بی ارزش، من در آوردی،
فرافکنی و یا فرار به جلو ببینم، بهش جواب نمی دهم به دو دلیل:
یکمین دلیل این است که او صادق ولی اشتباه گر است پس باید به او وقت داد تا نیک بیندیشد و دریابد.
دوم دلیل این است که طرف مأمور و مزدور است و نابکاری بیش نیست، پس جواب دادن بی فایده است.
ولی چون من شما را انسانی رنجدیده و شریف می دانم مایلم با شما چون برادر، دوست و رفیق کوتاه به درد دل بنشینم.
پرسش اینک این است: این تئوری ها برای این می باشد که ما آن را بیان کنیم و تمام!؟
اگر جواب منفی است، لطفن جواب دهید: چرا به رنجنامه ی من که به شما نوشتم جوابی ندادید!؟
چرا کانون نویسندگان که همیشه از آنها حمایت کرده ام - بی چون و چرا - در برابر مظلومیت یک قلمزن حق طلبِ آواره ی ایرانی خموشی بر گزید!؟
چندین سوال دیگر نیز دارم که با جواب ندادن به این پرسش ها مطرح کردن آنها دیگر موردی ندارد.
براتون دل شاد و سلامتی آرزو دارم.
با احترام و ادب ویژه
لیثی حبیبی - م. تلنگر
۶۹۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹۴
|
از : ح مهرزاد
عنوان : روشنفکر و قدرت (یا حاکمیت)
جای خوشحالی است که چنین گفتارهایی در جریان است و اشخاصی مثل آقای زرافشان دیدگاههای خود را دوستانه و صادقانه با دیگران در میان میگذارند. امید که این گفتارها ادامه یابد.
با توجه به ارتباطی که آقای زرافشان میان قدرت و روشنفکر تعریف کردند، این طور به نظر من آمد که این تعریف در جامعههای سرمایهداری پیشرفته یا حاکمیتهای استبدادی سرمایهداری در حال توسعه، و امثال آنها بهسادگی قابل فهم است، ولی سوالی که برای من پیش آمد این است که تکلیف «روشنفکر»ها در کشورهایی مثل چین و کوبا و امثال آنها چیست که از یک سو ممکن است جزو حاکمیت باشند و از سوی دیگر، و بنا به ماهیت حاکمیت، چشمانداز آینده و پیشرفت و حرکت به جلو را دارند. به نظر میآید که تعریفی که آقای زرافشان ارائه دادند، برای جوامع اساساً سرمایهداری قابل درک است، ولی در جوامع غیرسرمایهداری و حاکمیتهایی که خواستار عبور از سرمایهداری هستند- البته در چشمانداز و گسترهٔ یک دوران تاریخی- به نظر من این تعریف ایراد پیدا میکند یا دستکم باید تدقیق شود.
موفق باشید.
۶۹۰۰۰ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹۴
|
از : م،
عنوان : پرچم ما کجاست؟
خب، جناب زرافشان که تکلیف روشنفکر را مشخص کردن، لطفا بگن که تکلیف حزب چیه؟
اگر پراکنده شدن فعالین به جناح های مختلف خوب نیست، چه پرچمی می تونه همه گرایش های چپ را گرد هم جمع کنه؟ آیا فعالان چپ در داخل فرصت و جسارت ساختن ائتلافی مثل سیریزا را دارن؟
،،،
روشنفکری که فقط قرار باشه وضعیت موجود را به شکل سلبی نقد کنه و گزینه بدیل و سازمانی جمعی نداشته باشه، خیلی هم روشنفکر نیست
۶٨۹٨۶ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۴
|