سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گفتگو درباره قومیت و ملیت، برپایه سخنان بی پایه و کهنه شده - بهرام خراسانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : تحصیل ماحصل
جناب امیر ایرانی,
با تشکر از کامنت شما, عرض شود که من نام peerooz را از آن جهت انتخاب کردم که از " پیروز" های دیگر متمایز باشد و این بارها اتفاق افتاده است که مرا با آنها اشتباه کرده اند. اما همانطور که گفته شد و تکرار میشود اگر قبل از آتاتورک و رضا شاه ما قادر بودیم که با زبان موجود, با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تبادل افکارنمائیم و در این باره اشکالی وجود نداشت آیا بقول معروف مریض بودیم که این نشکسته را تعمیر کردیم ؟ آیا ما کار مهمتری نداشتیم؟ مثلا اگر در این نزدیک به یک قرن بجای این کار میکوشیدیم که از شر افعال مرکب راحت شویم طول نوشته های ما احتمالا کوتاهتر میشد و ارزش این زحمات را داشت ولی مثلا جانشین کردن ممنون و متشکر و کلمه نابجای " مرسی " با سپاسگذارم چه گلی به سر ما زده است؟ آیا با این تغییرات ما همدیگر را بهتر میفهمیم ؟ گمان ندارم. این همه زحمت, تحصیل ماحصل بود. نا گفته نگذارم که زبان موجود زنده ایست که با شرایط زمان به طور طبیعی خود به خود کلمات متروک را حذف و کلمات جدید را قبول میکند و احتیاج به زحمت ما نیست.
۶۹۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ساختارخودمتشابه بودن ایران
در قسمت نظردهی نوشتاری که تحت عنوان «مسئله ملی،ضرورتهاوالزامات جمعی از هواداران سازمان اکثریت داخل » درقسمت سیاسی نظری ازاینجانب تحت عنوان «ساختار خود متشابه بودن کشور ایران » به شماره ۶۷۳۶۵تاریخ۱۰/۱/۹۴ انتشار یافت که با تغییراتی دراینجا ارائه میگردد شاید مفید واقع گردد. باید گفت:پدیده هایی هستندکه ساختار هندسی آنان فراکتالی نامیده می شوند. به بیان دیگر: آنان دارای خاصیت خود متشابه هستند . یعنی قسمتی از آنان با کل پدیده متشابه است. بعنوان نمونه می توان در طبیعت از گل کلم نام برد قطعه کوچکی از گل کلم متشابه با قطعه بزرگ آن خواهد بود. نمونه دیگر ، از درخت کاج می توان نام برد. این خاصیت فراکتالی(یا خود متشابه بودن) در بعضی از کشورها نیز مشاهده می شود یکی از کشورهایی که این خاصیت را دارا می باشد کشور ایران است. این سرزمین از گذشته دور دارای تنوع قومی بسیار بوده و در هم آمیختگی فراوانی هم یافته که در دوران جدید آنهم؛با ایجاد کلانشهرها و شهرهای فراوان و نوع زیست آپارتمان نشینی چنان در هم آمیختگی زیاد گردیده که مطرح کردن هر نوع تفکیک قومی در ایران یک نوع اب در هاون کوبیدن است وآنانی که چنین می اندیشند وآرزوی چنینی دارند نوعی رویا پردازی کودکانه ای را تعقیب می کنند که مطرح کننده یک جوک گو و یا لطیفه گو خواهد شد.این آمیخته بودن شهروندان ایرانی در شرایط فعلی چنان شده است که هر کلانشهر ویا شهر ویا حتی یک مجتمع آپارتمانی را در نظر بگیریم یک تنوع قومی را هم می توان دید که آن کلانشهر ویا شهر ویا مجتمع، معرف کل ایران با تنوعات فومیش می شود که همان خاصیت فراکتالی ویا خود متشابه را می توان دید. حتی این خاصیت را در شهرهای مرزی نیز می توان مشاهده کرد اگر مردمان شهر مرزی از یک قوم باشند آنان از ایل های مختلف آن قوم تشکیل می شوند.:::حاکمیت فعلی در ایران این خاصیت خود متشابه بودن را خوب درک کرده است که می توان رد پای حاکمیت را در بازیهای قومی هم دید چون او پی برده است پررنگ کردن این مسائل می تواند اذیت کننده شوند اما چندان مشکل ساز نمی شوند و چون این مسائل قومی می توانند از ایجاد روح ملی ایرانی تا حدودی جلو گیری کند و حاکمیت می داند وجود روح ملی ایرانی در مبارزات می تواند بساط هر مستبدی را بر چیند . پس این قوم بازی برای حاکمیت سودش از زیانش بیشتر است و اکثر مواقع خودش آتش بیار معرکه هم می شود.
۶۹۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : پیروزی که Peeroozمیشود
در یکی از نظر دهی ها آورده شده:«....سالها پیش آ تاتورک در ترکیه چنین کرد و سر مشق شده برای رضا شاه که رفتار اورا تقلید نماید وپروش گژ بنیادی که دامنگیر ذهن [گروهی از]هم میهنان مان .....»:::::::در رابطه با زبان متخصصین فن مطالب بسیار مفیدی را ارائه داداه اند و می دهند که می توان بسیار از آنان آموخت. در این رابطه نوشتاری از جناب ابراهیم هرندی ارجمند انتشار یافته که امید می رود ! در این سایت مفید نیز منتشر شود. مطالعه آن می تواند بسیار مفید باشد. اما نکته ای که در رابطه با نظر نظردهنده ای بنام جناب پیروز وجود دارد اینست: ایشان تلاش برای پالایش را بطریقی غیر مفید می داند که درست بودن ویا نادرست بودن این مطلب می تواند مورد بررسی قرار گیرد و قابل اندیشیدن است اما وقتی ایشان تلاش می کند پیروز را به Peerooz در آورد و بنگارد در این تلاشش دیگر پالایش مطرح نیست بلکه تغییر مطرح است آنهم:تغییر نمادهایی که معرف زبان نوشتاری است که یک تاریخ چند قرنی را با خود دارد. که باید گفت: این نوع رفتار خود حکایت جالبی را باز گو می کند. باشد :تا پندارو کردارمان یکی شود.:::::::::بزرگی فرموده: زبان وقتی از قوه به فعل می آید یا بصورت گفتار است یا بصورت نوشتار.
۶۹۰۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " اندکی با تو بگفتم "
جناب شیرازی,
با تشکر از پاسخ, زبان, به عقیده من " وسیله " ارتباط افراد و افکار است نه " هدف ". هرچیزی که این وسیله را مشکل کند ارتباط را مشکل کرده است. در کشور " چند ملیتی و چند قومیتی " که افراد آن به چند زبان مختلف صحبت میکنند " پالایش " زبان از اجزاء مرکبه آن بنظر من نادرست میآید. به قول معروف, نشکسته را تعمیر نمیکنند. سالها پیش آتاتورک در ترکیه چنین کرد و سرمشقی شد برای رضا شاه که رفتار او را تقلید نماید و " پرورش کژ بنیادی که دامنگیر ذهن [گروهی از] هم میهنان مان ست " هریک اندکی بر آن افزود تا نتیجه, آش شله قلمکاری شد که زبان فارسی امروز است. نه تنها این, بلکه برای هر کلمه بین المللی نیز من درآوردی کرده و " رایانه " را برای " کمک " به فهم مردم اختراع کردیم تا با " یارانه " هم قافیه گردد و اجنبی نگوید در " تکنولوژی " از قافله تمدن عقب مانده ایم. انگلیسی زبان زنده دنیاست زیرا کلمات را ازهر زبان دیگری بهمان شکل قبول میکند و هیچ به " غرور ملی " آنها هم بر نمیخورد. جناب شیرازی , سخن بسیار است و بهتر که به همین قناعت کنم. موفق باشید.
۶۹۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣۹۴       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : گام های ما و آرزوهایمان در یکسو ست!
هم میهن ارجمند, پیروز گرامی:
روی سخن من با فرد مشخصی نبود, آزار و آزردن شما یا هر هم میهن دیگر که بس کمتر جای گفتگو دارد. تکیه ی من روی پرورش کژ بنیادی ست که دامنگیر ذهن بیشینه هم میهنان مان ست و به اشکال گوناگون بروز می یابد. از آن میان, ندیدن نکات مثبت در هستی و سخن دیگران, باور یا رد مفاهیم (یا گفته ها) بر پایه آگاهی های نا چیز و نا کافی و بدون دلیل و آزمون علمی را می توان بر شمرد. گوش دادن به گفتگوهای روزانه ی مردم مان آشکار می کند که بیشینه باورها نه از مطالعه مستقیم که از "جایی" می آید که نشانش چنین است: "میگن که..." حال پیدا نیست که چه کسانی و بر چه پایه "می گویند..." بی سبب نبود که بیشینه مردم در بهار ۵۸ (بر پایه ی اذهان گرفتار و تصویر-در-ماه-پذیر) به حکومتی رای دادند که جز نام هیچ چیز دیگری از آن نمی دانستند...
درست می گویید که واژه ها گاه بگونه ای ناساز با دستور زبان و یا سهل انگارانه بکار گرفته می شوند. بیگمان این مهم دانش ویژه ای می خواهد که استفاده بجا و منطقی از واژه های نوساخته و یا وام گرفته شده را ممکن می سازد. اما دیدن این کاستی نباید سایه انداز بر لزوم پالایش زبان باشد. تلاش در این زمینه ارزشمند است چرا که هیچ چیز یکباره متکامل نمی شود. از دیدگاه علمی, سامان از بی سامانی پدید می آید. اگر زبانی بگونه قانونمند پالایش نشود, پس از کوتاهه ای تنها پوسته ای از آن میماند پر از کلمات وامگیری شده از زبانهای دیگر که از دستور زبان یگانه و مشخصی بیروی نمی کنند. چگونه ست که از کلمات "متشکرم", "ممنونم" و "مرسی" هر روزه استفاده می کنیم اما واژه ی "سپاسگزارم" را بیگانه می بینیم؟ چرا کلمات بیگانه ای مانند "طاغوت", "کوخ" یا "فشل" یکباره جا باز می کنند؟ چرا بجای "محترم" واژه ی "ارجمند", بجای "انشاالله", واژه ی "امیدوارم" و بسیاری مانند آنها را بکار نبریم؟ واژه نوساخته "بیمارستان" را برای نمونه در نظر بگیرید که از "بیم", "آور" (رویهم میشود بیمار) و پسوند "ستان" درست شده و چه رسا و زیبا معنای این جایگاه را نشان می دهد و بجای "شفاخانه" یا "مریض خانه" ترویج شده است. راست اینست که زبان فارسی جای گسترش و غنای بسیار دارد و پیدایش شعرای پر شمار در ایران (که استثنایی در جهان است) گواه این مدعا ست. در پایان, گفتگو در باره زبان فارسی به معنای نا دیده گرفتن زبانهای مادری دیگر در میهنمان نیست. دیگر اینکه بزرگواری همانقدر برازنده ی شما و هر هم میهن ایراندوست است که برازنده ی من.
با ارج فراوان
۶۹۰٣۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : ادامه
و فراموش کردم بگویم که اگر در باره " پرسمان قومیت و ملیت " صحبت میکنیم چرا باید کلمات " رایج " عربی و ترکی و غیره را حذف و کلمات " فارسی سره " را جانشین آنها کرده و از بکار بردن کلمات لاتین نیز ابایی نداشته باشیم؟ توجه میفرمائید؟
۶۹۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " " کم دانی, نادانی, خرافه باوری و فرار از فراگیری نو پرداخته ها و یافته های جدید "
جناب شیرازی,
من نمیدانم معنی " روشنفکر" چیست و " روشنفکران ایرانی " کدامند اند؛ اگر منظور شما از " کم دانی, نادانی, خرافه باوری و فرار از فراگیری نو پرداخته ها و یافته های جدید " کسانی چون من باشد باید عرض کنم که " در کم خردی از همه عالم بیشم " و احتیاج به یاد آوری نبود. بنده " برای تعالی اندیشه ", شروع به خواندن این مقاله نمودم و در قدم اول در برخورد با " واژه " " واشناسی " چنان تپقی خوردم که پس از برقراری تعادل, موضوع " پرسمان قومیت و ملیت " را فراموش کردم و فکر کردم که کلمات رایج برای فهم امثال بنده چه عیبی دارد که باید " فدرالیسم, آسیمیلاسیون, ناسیونالیسم, کلیشه و دیگر کلمات نو ظهور و گاه من درآوردی " جای آنها را بگیرد؟ منظور بیسوادی و عجز بنده در " فراگیری نو پرداخته ها و یافته های جدید " بود و این را صادقانه بیان کردم و این منظورم از تفهیم و تفاهم بود و نمیدانم که آیا این " قومیت ها و ملیت ها " هم همین اشکال مرا دارند و یا آنها به مراتب " تعالی " رسیده اند. انشاالله شما این فضولی را با بزرگوری خود میبخشید.
۶۹۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣۹۴       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : زیستن با آنچه "رایج" است بس آسانتر از تلاش برای تعالی ست!
پیدا نیست که چند دهه دیگر نیاز است تا ما ایرانیان بخود آییم. تو گویی کار ما, بجای ستایش تلاش های سازنده و روشنگر دیگران و استقبال از هر امکان برای تعالی اندیشه, تنها "چوب زدن" یکدیگر و سرکوفت هر کار پژوهشی ست که با "دانسته های قبیله ای" ما به ظاهر ناسازگار ست. هم میهن ارجمند مان, آقای بهرام خراسانی, کتابی را که بر پایه ی پژوهش (و نه نظر شخصی) نوشته شده معرفی کرده و "همه روشنفکران ایرانی به ویژه کسانی را که به پرسمان قومیت و ملیت دلبستگی دارند، به خواندن این کتاب" فرا خوانده است. اگر براستی جویای حقیقت هستیم لازم است که از اینگونه تلاش ها استقبال کنیم. شگفت آور ا ست که هنوز بخشی از "روشنفکران" ما روی آوری به شعارهای توخالی و چشم بسته و یا طرح ایرادهای پس گرایانه را به خواندن نتیجه ی یک پژوهش ترجیح می دهند! براستی, آیا این داوری "پیامبر گونه" خردمندانه است که "ریشه تمام مشکلات ما عدم درک کلمات رایج بوده, هست, و خواهد بود"؟ بیگمان, زیستن با آنچه "رایج" است بس آسانتر از تلاش برای تعالی ست. آیا منطقی تر نیست که بگوییم ریشه تمام مشکلات ما کم دانی, نادانی, خرافه باوری و فرار از فراگیری نو پرداخته ها و یافته های جدید ا ست؟
با ارج و سپاس فراوان
۶۹۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " تفهیم و تفاهم "
ظاهرا ریشه تمام مشکلات ما عدم درک کلمات رایج بوده, هست, و خواهد بود. اگر برای کلمات (واژه های) " قوم, ملت, جمعیت, مفهوم, ادعا, مستند, حق تعیین, تکراری " و غیره, کلماتی مانند " واشناسی, پرسمان, کیستی و چیستی, آمیزه, دوباره گوئی, جستار, فدرالیسم, آسیمیلاسیون, ناسیونالیسم, کلیشه " و غیره, یافته و یا اختراع کنیم, پس از یکی دو نسل انشاالله مسئله اختلافات چنان حل خواهد شد که برای هیچکس جای ابهامی باقی نخواهد ماند. البته این در صورتی ست که برای کلمات " اختراع, نسل, انشااله, مسئله, حل , ابهام, غیره, باقی و تفهیم و تفاهم " نیز کلمات جایگزین بکار بریم.
۶۹۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹۴       

    از : یونس تبریزی

عنوان : مسایل قومی و تفکر غیر علمی
مارکس فیلسوف شهیر می گوید مسایل اجتماعی را باید در درون اجتماع جست نه فرمولها و نظریات جامعه شناسی نوشته جنابعالی دقیقا واکنش یک انسان عصبانی است به حقیقت محض امار انسانهای فارس را در سراسر ایران از کتاب اقای رحمان زاده چنان تعریف میکنید که گویا حقیقت محض در درون صفحات این کتاب است و صدها هزار هوادار تیم تراختور که خواسته هایشان را فریاد میزنند قارچ هستند و از زمین سبز شده اند که البته اگر قارچ هم وبدند باید تعرفی برایشان بود به هر حال مسایل قومی در ایران روز به روز حاد تر میوشد و مرکز نشینان فقط از سرکوب حرف میزنند تا بنکریم که حقیقیت چگونه نمانیان خواهد شد یاشاسین ازادلیق
۶٨۹۹۹ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست