عنوان : امروزه فقط حرفهای احمقانه بی خطرند(برشت)
هر چند احتمال نشر وچاپ این نوشتار کمه (تا کنون بیشتر از ۶۰درصد نظرات این وجیزه نویس پاورقی! چاپ نشده شاید اینهم روش باید دید. تو گوئی وقت ما ارزش نداره؟! باشد وقت دیگر)ولی بدلیل خالی از حقیقت بودن داستان و بد آموزی که یحتمل بعضی آنرا واقعی بپندارند خود را نه مسئول بل مجبور بتوضیح میبینم تا از رسوب بیدلیل در ذهن خواننده جلوگیری کند . ۴ غلط داشتید نمره ۱۶ هویت نویسنده برایم بالطبع ناشناس است چندان علاقه ای هم بداستن آن ندارم ولی بلحاظ داستانپردازی هم ایشان چندان موفق نخواهند بود زیرا شروطی را که ایشان مدعی هستنند برنمیشمارند که بدانیم چه بود . توضیح ..هر شرطی را نمتوان ضمن عقد (هرعقدی)توافق کرد شرطی که مخل ارکان عقد باشدیا باعث ابطال آن عقد و یا آن شرط ضمن آن بتنهائی باطل میشود . .هیچ دفتر اسناد رسمی در کشور قدرت گفتن اینکه سندی را بدلیل تاریخ هرچه که باشد بدور انداختیم یا انداخت اند را ندارد عقل ابتدائی میگوئد با این عمل چه اتفاق هولناکی خواهد افتاد . اگر داستانسرا بخواهد رونوشت یا کپی اسناد رضا خانی را هم میتوانند تحویل بگیرند (فکر نمیکنم سن ایشان از ۱۳۰۰تا امروز بیشتر باشد") مطمئنن سن ایشان ۲۵ سال بیشتر نیست!!.. پیشنهاد اینست که ایشان وکیل شان عزل بفرمایند.!حالا ان افسر در فرودگاه که بوده داستانسرا میداند! ولی در فرودگاه وسائلی هست که بتوانند این مشکل حل کنند (هر چه نداشته باشیم اینگونه اسباب آلات پیشرفته را داریم) در فرودگاه باکو چه کردنند نمیدانم واینکه آنها از امریکائیها میترسند یا بده بستانی دارند که برای داستانسرا کوکا کولای دو طبقه باز کردند بخودشان مربوط است . فقط شان نزول مشاور حقوقی دانشگاه ؟اینجا مجهول باقی مانده خواهشمند است معلوم بفرمائید .نصیحت کمی تا قسمتی دوستانه :برای داستانپردازی نیاز بمواد خام اصل و بدون خدشه دارد
۶۹۵۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۴