یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بازگشت به سیاست ترور؟

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رحیم رستگار

عنوان : ترور و اعدام در کردستان محکوم است
چرا هیچکدام از سازمان های گوناگون فعال کرد ترورهای پژاک را محکوم نمی کنند. اعدام های تبهکارانه از هر طرف که باشند محکوم اند!
۶۹۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : حسن نکونام

عنوان : پوزش و تصحیح
در نوشته پیشین خود یک اشتباه در نگارش داشته ام. امان از دست این کی بورد و قاطی کردن حروف.
جمله آخر نوشته بایستی بصورت زیر باشد:

« میگویند انسان باین خاطر میل به تکرار تاریخ دارد، که تمایلی به آموختن از آن ندارد».
۶۹۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۴       

    از : حسن نکونام

عنوان : افسوس و صد افسوس
خوانندگان و نظر دهندگان عزیز!

براستی چرا این همه راه را، از بیراهه می پیمائیم؟

صحبت از تداوم ستم و کشتار یک حکومت خونریز است. شما اصل ماجرا و مصیبت را رها کرده و به موضوعات حاشیه ای، و بی ربط با اصل موضوع، که همان تداوم جنایت بوسیله این حکومت است، چسبیده اید.

برای یک لحظه فکر کنید. آیا این برخورد شما، همان چیزی نیست که خود حکومت جنایتکار حاکم میخواهد؟

مگر نمی دانید که این حکومت تبهکار ،برای شستن دستهای آلوده خود از جنایتهائی که بر علیه مخالفین مرتکب میشد، همواره این ادعای مضحک را مطرح میکرد، که این گروهها خودشان با خودشان درگیرند، و تصفیه درونی میکنند؟

خوب! چسبیدن شما به نامها و اتیکت ها، و به حاشیه راندن اصل ماجرا، همان چیزی نیست که این حکومت میخواهد؟

اسمش هر چه هست، هست. بگذار باشد. اما ببین چه میخواهد، چه میگوید، و چگونه عمل میکند.

اگر انسان آزادیخواه و مسئول و متعهدی هستی، آن را با همان نامی که خود بر خود گذاشته است، مورد خطاب قرار بده.

با نظراتش مخالفی و به آن نقد داری، این حق اجتماعی توست که بطور مستدل و مقنع این نظرات را نقد کنی. اما در جای خودش، و نه در این جا که بحث از کشتار و اعدام و ترور انسانها بوسیله یک حکومت جنایتکار است.

داستان خروس بی محل را حتمن شنیده اید. حکایت کرده اند که در زمانی که اسکندر مقدونی به ایران حمله کرده بود، همین آخوندهای پلید، بر روی منابر خود مشغول بحثی بسیار «حیاتی و علمی» بودند. این بحث هم این بود که:

«آیا دم کشمش را بخوریم حلال است یا حرام؟»

بحثی «علمی تر » از این ،در آن موقعیت تاریخی و حساس؟

هر کس به طریقی، دل ما می شکند
بیگانه جدا، دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند، طینت اوست
من در عجبم، دوست چرا می شکند؟

تندرست و شاد و پیروز باشید
۶۹۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۴       

    از : حسن نکونام

عنوان : محکوم کردن تروریسم کور فاشیسم شیعه لازم است، «اما کافی نیست»
عمر بیش از سه دهه ای حاکمیت ننگین فاشیسم شیعه حاکم بر ایران، بخوبی نشان داده است که ترور، کشتار، شکنجه و اعدام، سرکوب و برقراری سازمان یافته اختناق بر تمامی عرصه های زندگی مردم، و بطور کلی «خلق پی در پی بحران»، تنها راه بقا و ادامه حیات این حکومت، در تحمیل قواعد و اصول ارتجاعی دین متحجر اسلام است. ماشین کشتار و ترور این حکومت تا کنون لحظه ای هم از کار نیفتاده است. پیروان این دین انسانکش، ترور و قتل را قبل از سوار شدن بر انقلاب ۵۷ و به بیراهه بردن آن آغاز کرده بودند. خمینی و خامنه ای ، وگله آخوندهای مرتجع باقی مانده از دوران جاهلیت، از فرزندان و نوادگان شیخ فضل الله نوری و نواب صفوی هستند، که اولی شیخ مرتجعی بود که دیدگاه ارتجاعی «مشروعه» را در مقابل «مشروطه» که شعار و برنامه انقلابیون دوران مشروطیت بود، مطر ح کرد، و سرانجام بوسیله مردم در میدان بهارستان در تهران بدار آویخته شد. نواب صفوی نیز با قتل دولتمردان آن دوران و بویژه ترور و قتل فجیع احمد کسروی، مورخی که لحظه ای از افشای خرافات مذهبی با نایستاد، سرانجام اعدام و به عمر ننگینش پایان داده شد. خمینی و خامنه ای و همه این عمامه بسران مرتجع و جنایتکار، بارها ارادت و شیفگی خود را به نواب صفوی و شیوه های انسانکشی وی اعلام کرده بودند. این «قوم غضب» بمحضی که بر انقلاب ۵۷ سوار شدند، قتل و کشتار را ، بلافاصله ادامه دادند. با کشتار باز ماندگان حکومت پهلوی و سپس انباشتن زندانها از کمونیست ها و مجاهدین و آزادیخواهان، زندانیها را دسته دسته به جوخه اعدام سپرده، و در ۶۷، زندانی ها را در مقیاس چند هزار نفری بقتل رسانده و «خاوران» را آفریدند. نویسندگان و دگراندیشان را یکی پس از دیگری، ربوده و بقتل رساندند. قتل انسانها در داخل کشور، عطش کشتار آنها را سیراب نمیکرد، با ارسال تروریست به خارج کشور، دست به کشتار مخالفین زدند، و این کشتار، علیرغم کاهش و افزایش گاه و بیگاه آن، همچنان ادامه دارد. وارثین عاشورای حسین، جز با کشتار میلی به ادامه حیات ندارند.

اقدامات پی در پی این حکومت در اعدام مبارزان میهن ما، و تلاش در بقتل رساندن مبارزان کرد ما نیز، ادامه همین خون-تشنگی وارثین حسین است، برای ادامه حیات ننگین خود، و پاسداری از سرمایه هائی که از غارت مردم ما به چنگ آورده اند.

وظیفه تمامی پیکره سیاسی ایران، از هر دسته و جناح و دیدگاهی است، که تداوم کشتار این حکومت را بشدت محکوم کرده، و توجه و هشیاری خود را در رعایت موازین امنیتی بالا برده و توطئه های این حکومت جنایتکار را خنثا سازند.

اما چرا محکوم کردن صرف تروریسم حکومت کافی نیست؟

نگاهی به صحنه آشفته خاور میانه، این گفته عامیانه را به ذهن متبادر میکند که: «سگ هم صاحب خود را نمی شناسد)»
منطقه پر است از نیروهای فکری و سیاسی متلون و گوناکون با تمایلات بسیار متفاوت، همگرا، واگرا، هیچ گرا، همه گرا، فرصت گرا،و...... بله! سگ هم صاحب خود را نمی شناسد.

تا آنجا که به کل کردستان بر میگردد، همگرائی و واگرائی نیروهای سیاسی کرد نسبت به حکومت های پیرامونی خود، و نسبت به خودشان. زمینه ای را ایجاد کرده است، که توجه به این زمینه، ظرفیت ها و مسئولیت های لازمه را،دارای اهمیتی صد چندان میکند. تا آنجا که به کردستان ایران ما بر میگردد، پایگاهها و امکانات بقا و تداوم مبارزه نیروهای کرد ایرانی، همگی در منطقه«حکومت اقلیم کردستان» در عراق مستقر هستند. نیروهای تشکیل دهنده حکومت اقلیم، دارای تعاریفی برای ارتباط های خود با کشورهای همسایه، و همچنین روابط خود با این نیروهای مبارز کرد ایران هستند. متناسب با این تعاریف، نیروهای مبارز کرد، در «بسط» و «قبض» مدام و «محدودیت های» خاصی در ادامه مبارزه خود هستند. حکومت اقلیم دارای رابطه ای خوب با حکومت ایران است، در بسیاری زمینه ها، بده و بستانهای فراوانی در کار است. نیروی قدس سپاه، و فرمانده آن قاسم سلیمانی، موقعیت ویژه ای در نزد حکومت اقلیم دارد. سفر های دوجانبه مقامات حکومتی اقلیم و ایران، قرادادها و تعهداتی که بین آنها عمل میکنند، نه تنها بر میدان عمل نیروهای کرد مبارز ایران، تاثیر قطعی دارند، بلکه:

« کانالی هائی بسیار ایمن و مطمئن برای ارتجاع شیعه ایران ایجاد میکنند، تا در پوششهائی کاملن توجیه شده ،و مقبول برای هر دو طرف، هم حکومت ایران و هم حکومت اقلیم، تروریست های خود را به محل استقرار مبارزان کرد ایرانی روانه کند تا آنها را شکار کنند.»

میدانم که مبارزان کرد ما، خود بهتر از همه به این واقعیت آگاهند.

اما، صرف آگاه بودن آنها بر این امر، بمعنای باز بودن دست آنها در گریز از این خطرات نمیباشد.
پرسشی که مطرح میشود، اینست که آیا حفظ یک پایگاه، آنهم به قیمت تعهد به عدم انجام عملی بر ضد حکومت اسلامی، آنقدر اهمیت دارد، که ای همه ریسک را هم پذیرفتنی کند؟

بنظر من تا زمانی که نیروهای سیاسی کرد مبارز ما، دارای تعریف تضمین شده ای برای حفظ حیات سیاسی سالم خود، و جلوگیری از رخنه و نفوذ عوامل حکومت ایران برای کشتار آنان، با «حکومت اقلیم کردستان عراق» نباشند، این اعمال جنایتکارانه فاشیسم شیعه حاکم بر ایران، تکرار پذیرند.

امیدوارم اقدام به ترور آقای کعبی، و بمب گذاری در پایگاه آقای مهتدی، آخرین اقدام جنایتکارانه باشد.

میگویند که انسان باین حاطر میل به تکرار تاریخ دارد، که تمایلی به آموختن از آن دارد.
۶۹۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۴       

    از : خواننده اخبار روز

عنوان : موافق نیستم
اقای جلیل

همین حزب حکمتیست خط رسمی که اکثرا کرد زبان هم هستند ، جهت کم اهمیت سازی دو شاخه کومه له هر دو را سازمان زحمتکشان می نامد، در حالیکه اسم خودش هم چندان خالی از مشکل نیست. قدیم الایام برای تحقیر سازمان فدایی آنها را سازمان چریکها ( قبل انشعاب) خطاب می کردند.و اما حزب کومله: این نامگذاری را اخوند زبان نفهمی چون خمینی (ودستگاه تبلیغاتی اسلامی اش) رواج داد، او که نمی توانست بفهمد حزب چیست و سازمان کدام است و کومه له را هم با تاسی از نام حزب دمکرات ، حزب کومه له می نامید، نامگذاری که تا امروز رواج دارد.
کومه له اگر چه دچار انشعاب شده ولی چندان هم کم اثر و گمنام نیست.
تازه اگر کومه له گمنام است، من اکثر نام پ ک ک را عوضی میشنوم. اگر تمام اعضای سازمانهای اپوزیسیون ایرانی را یکجا جمع کنی ۱٪ اعضای پ ک ک ن نخواهند شد. مطرح ترین و مشهور ترین سازمان سیاسی خاورمیانه است و در حال حاضر تاثیر گذارنرین انها، حتی در جهت مثبت تاریخی اش. ضمنا اکثر خبرگزاریهای مطرح دنیا نام انرا می دانند، ولی هنوز کارکنان اکثر سایتها و رادیوهای فارس زبان در شنیدن و بخاطر سپردن نام آن اکراه دارند، اگر چه اگر چه" پارتی کریکارانی کوردستان" بسیار شبیه " پارت کارگران کردستان" است ولی خب .....
یعنی شما معتقدید که مثلا میشود گفت سازمان فدایی شاخه پرویز نویدی یا فداییهای شاخه خلیق؟؟؟
شما هیچ بد نیتی و بی تربیتی هم در این شیوه نامگذاری نمی بینید؟
۶۹۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۴       

    از : جلیل جلیل

عنوان : تذکر و یادآوری خوب است اما حساسیت ملی موجب سوء برداشت نی شود
خواننده بسیار محترم اخبار روز، باید به این نکته توجه داشت که نام بردن از سازمان های کوچک و کم تاثیر کمتر با دقت صورت می گیرد. این موضوع نه فقط برای سازمانها و تشکلات ملیت های غیر فارس بلکه در مورد فارس ها هم صورت می گیرد. شما به انشعابات گوناگونی و متعددی که در سازمان چریک های فدایی خلق ایران و یا در حزب کمونیست کارگری ایران صورت گرفته توجه کنید، به دلیل گم نام و یا کمتر شناخته شده بودن آنها غالبا اسامی درست و یا اسامی کامل آنها ذکر نمی شود.

بنابر این یکی از دلایل اساسی ذکر غیر دقیق نام آنها از کمتر شناخته شدن و یا کمتر مطرح بودن و یا کم تاثیر بودن آنها ناشی می شود. البته علت و عوامل دیگری هم می تواند در کار باشد، ولی دلیل غالب آن چنین است.
۶۹۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۴       

    از : یک خواننده اخبار روز

عنوان : لاقیدی نسبت به واژه ها و اسامی کردی
دوستان عزیز
در بین فارس زبانها چه انها که احزاب را اداره می کنند، چه انها که رسانه ها را، لاقیدی و بی تفاوتی عجیبی به نامهای کردی و حتی اسم دقیق و درست احزاب کردی وجود دارد.
اسم حزبی که اقای رضا کعبی عضو ان است، کومه له زحمتکشان کردستان است و نه کومه له زحمتکشان ایران!!!
و حزبی را که اقای مهتدی در راس ان است: حزب کومله کردستان ایران نام دارد.
ضمنا اطلاق شاخه مهتدی و شاخه یا حزب ایلخانی زاده نوعی توهین یواشکی محسوب می شود.
جهت اطلاع شما: کومه له یعنی سازمان و اتحادیه و اسمی بنام "سازمان کومه له زحمتکشان ایران " کاملا بی مصماست و مضاف بر این: اسم آن کومه له زحمتکشان کردستان است یا سازمان زحمتکشان کردستان.
البته خود آنها نیز در این مورد مقصرند: سازمانی را که دبیر کل آن اقای مهتدی است در کردی خود را با همان نام اولیه " کومه له شورشگیری زه حمتکشان کوردستان ایران" می نامد( سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران) ولی در فارسی جدیدا خود را بنام "حزب کومله کردستان ایران" معرفی میکند، دلیل ان را هم این عنوان می کنند که فارس زبانها در هر صورت ما را حزب کومله صدا می کنند و گوششان به توضیحات ما بدهکار نیست و بهتر است ما هم بگوییم حزب کومله!!!!
جهت مزاح هم شده شما هم دوستان ژورنالیست فارس زبان چند کلمه کردی یاد بگیرید، با اینکار کاخ زبان فارسی در هم نخواهد ریخت.
حتی راه کاگر نیز این دو اسم را غلط بکار برده است. تنها اتحاد فداییان انرا درست بکار برده اند، احتمالا بخاطر حضور اقای رئوف کعبی کرد زبان در این سازمان!!
یک رادیوی فارس زبان پ ک ک را حزب کمونیستهای کردستان، دیگری ان را حزب کردی کارگران ترکیه، ان یکی حزب کردستان ترکیه و الا آخر.... می نامد.
شماکه ژورنالیست هستید، لااقل در مورد موضوعی که در باره ان گزارش می دهید، حساسیت بخرج بدهید
با تشکر
۶۹۵۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست