سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ترورعبدالرحمان قاسملو و یاران - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کرد

عنوان : کاتالیزاتور قتل
من فکر می کنم سوال بجایی است و از آنجا که آقای دستمالچی شخص موشکاف وبا تجربه ای هستند، می توان تصور کرد که این سوال به ذهن او نیز خطور کرده است. می توان با یک حساب سر انگشتی محاسبه کرد که هم امروز و هم آن زمان که جمهوری اسلامی برای تمام دنیا شاخ و شانه می کشید، ظرفیت آن را نداشت و هم اکنون نیز ندارد که در درون خلافت اسلامی و فقاهتی اش یک جزیره سکولار داشته باشد. جزیره ای که توسط چند حزب سکولار و کمونیست اداره شود و در آنجا آزادیهای سیاسی که هیچ، زنان در انتخاب پوشش آزاد باشند. یا در اثنایی که در تهران کمونیست به چهار میخ می کشیدند، در مهاباد و سنندج، یک کمونیست یا سوسیالیست شهردار و فرماندار باشد. آیا چنین چیزی با عقل جن هم جور در می آمد یا می آید؟ خیر
پس برای دچار شدن به چنین هذ یانی یک کاتالیزور بسیار قدرتمند لازم بوده است و نام این کاتالیزور جلال طالبانی است. از میان برداشتن قاسملو هم برای جلال طالبانی وسوسه انگیز بوده است و هم برای جمهوری اسلامی. قاسملو یک سر و گردن از جلال بالاتر و کاریزماتیک تر بود. رهبری که کاسه لیسی و مزدوری در سابقه خویش نداشت. در هر چهار پارچه کردستان هزار بار از جلال طلبانی خوشنام تربود. همچنین در سطح بین الملی روابط بسیار گسترده تر و… داشت و نیز باسوادترو سخندان تر. بنابراین متصور است که جلال برای خوش خدمتی و بدست آوردن پول از جمهوری اسلامی و نیز برای در سایه نماندن شخصیت اش، با آن روبه صفتی بی نظییرش او را تا قتلگاه آورده باشد. او خود چندین و چند بار در آنجا نشست تا شک و شبهه قاسملو را فرو بنشاند و آخر کار او را به این نشستها عادت دهد، که بی خطرند و شاید چیزی جور شد. او دهها بار بعد از قتل قاسملو میزبان صحرارودی در سلیمانیه بود و به او لقب "آقای مطار" یا آقای باران نیز داد(گویا بعد ازچند ماه بی بارانی درآنجا، در روز ورود صحرارودی باران باریده بود!!!! ماشا الله تعالی)
۶۹۷٣۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : باقر شیخ الاسلامی

عنوان : یک سئوال
میفهمم که از ورای سالها و خواندن گزارشات کسانیکه در صحنه جنایت نبوده اند ، درک و فهم حقیقت ، اگر نه غیرممکن ، ولی بی شک سخت است . سئوالی در ذهن من شکل گرفته است : " دکتر قاسملو و معاونش ، احمد بن بلا و جلال طالبانی ، همگی آدمهایی کاملآ حرفه ای در عرصه‍ی سیاست بوده و هستند ، در حالیکه تیم نمایندگی ایران ، یک تیم حرفه ای امنیتی است و معمولآ این دو تیپ به دو زبان متفاوت سخن میگویند . چطور آن حضرات سیاسی در آغاز مذاکرات اینرا نفهمیدند ؟ " .
۶۹۶۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست