سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اسلام یک دینِ مدنی، سیاسی و بنابراین سکولار است! - حمید آقایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی کبیری

عنوان : دین سکولار؟!
دین براساس باور و ایمان به خداست و سکولار عدم دخالت دین در زندگی بشراست. به تعاریف زیر از فرهنگ جهانی وبسترتوجه کنید (تعریف فرهنگهای لاروس و آکسفورد نیز به همین منوال است) :

تعریف دین:

The belief in a god or in a group of gods

تعریف سکولار:

Denoting attitudes, activities, or other things that have no religious or spiritual basis

بنابراین، دین و سکولار مثل آب و روغن هستند که باهم ترکیب نمیشوند. نتیجه اینکه طرح مجددمبحث اسلام سکولار که قبلاً نیز از سوی گنجی در وبلاگ زمانه مطرح شده و به آن پاسخ لازم داده شده بود، جز توهین به شعور خواننده چیز دیگری نیست.

درمورد اسلام به نظرمیرسد که نویسنده دارای اطلاعات کافی نیست. زیرا آئینی که زندگی و سرنوشت پیروانش را درکلیه‍ی موارد با منویات "الله" گره زده باشد، هرگز قادر نخواهدبود زمینی و سکولار باشد. درمقابل چنانچه نویسنده اسلام را به عنوان سکولار برای آخوند و ملا و مفتی و امام بشمارمیآورد، این استدلال ایشان وارداست. منتها باید درنظرداشته باشد که ادیان به کام دکانداران دین و بنام پیروان آنهاست. همین.
۶۹٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۴       

    از : شباهنگ

عنوان : شادابی و سرزندگی نعشی تاریخی به یاری «نخبگان»
اسلام با این همه «منتقدی» که دارد اصلا به پیرو نیازی ندارد! یک و نیم میلیارد مسلمان در جهان زندگی می‌کنند که شاید بیش از یک میلیارد آنان پیروان صاف و ساده‌ی اسلام و مسلمانان نادانی هستند که سرشان به نماز و روزه و دیگر امور عبادی خودشان گرم است. ولی بقیه که سواد خواندن و نوشتن دارند، همان «روشنفکران» و «فرهیختگان» و «نخبگان» و «کارشناسان» و «تحلیلگران» و «اسلام شناسان» و «همه‌چیزدانان» کشورهای اسلامی هستند که تازه همه ادعای «منتقد» و «سکولار» و بعضا «اپوزیسیون» بودن هم دارند. ولی این جماعت از صبح تا شب مشغول دوختن لباس‌های تازه‌ای بر تن اسلام ‌هستند تا آن را امروزی و مقبول جا بزنند: یک روز اسلام را «آزادیخواه» و «دمکرات‌منش» معرفی می‌کنند، یک روز همساز با «حقوق بشر»، یک روز طرفدار «رواداری و مدارا»، یک روز هوادار «تکثرگرایی و پلورالیسم»، یک روز «سکولار و لائیک»، یک روز «رحمانی» (که ناخواسته اعترافی به امکان «بهیمی» شدن آن هم هست!) و غیره. گفتنی است که در میان این جماعت، «نخبگان و فرهیختگان شیعه» نقش ویژه‌ای بازی می‌کنند و اصلا معتقدند گهواره‌ی روشنگری، حوزه‌ی فرهنگ اسلامی بوده و ما صدها سال پیش از غرب روشنگری داشته‌ایم! به همین دلیل هم به خود اجازه می‌دهند مرتب به بازار رایگان مفاهیم مدرن سیاسی و فرهنگی غرب دستبرد بزنند، تا نهایتا سینه‌ی اسلام را به مدال‌های «دمکراسی» و «همخوانی با حقوق بشر» و «تساهل» و «سکولاریسم» مزین کنند. بیهوده نیست که نعشی برخاسته از گورستان تاریخ، امروز به یاری آنان زنده‌تر و شاداب‌تر از همیشه جلوه می‌کند! ده پانزده سال پیش یکی از این «پژوهشگران» به نام سید جواد طباطبایی تزی مطرح کرده بود که می‌گفت اسلام از آغاز دینی دنیوی (سکولار) بوده است و ما باید دوباره تلاش کنیم آن را اخروی کنیم تا بلکه رستگار شویم! یعنی او همه‌ی «نخبگان» ایران را فراخوانده بود تا زور داشته و نداشته‌ی فکری خود را متوجه آن کنند که حالا که به برکت «انقلاب اسلامی» در ایران «حکومت تقریبا الهی» شکل گرفته و کشور را به خاک سیاه نشانده، شاید بتوان با نظریه‌ی «انحطاط» در ایران، «مجتهدی» را قانع کرد که دلیری به خرج دهد و مانند عیسی مسیح در دو هزار سال پیش صلا در دهد که: «ملکوت من این‌جهانی نیست و سهم قیصر را به قیصر بدهید»! و لابد از این راه زمینه‌ی جدایی دین از دولت در ایران را فراهم کند!
۶۹۷۹٨ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : جدائی دین از حکومتگری
نوشتار جناب آقایی بگونه ایست که می خواهد بیان کنداسلام منشاء ماورائی ندارد. که می توان گفت: گروهی بر این عقیده اند ؛ تمام ادیان منشاء ماورائی ندارند!. در یک استلال منطقی از: پذیرش رد منشاء ماورائی ادیان و استلال جناب آقائی در خصوص سکولار بودن دین اسلام می توان نتیجه گرفت: تمام ادیان سکولار هستند.::::::::آنانی که منشاء ماورائی در ادیان را رد می کنند این را پذیبرفته اند که قوانین مطروحه در ادیان، ناشی از تجربیات بشریتد. که در این میان ؛آنکس که خود را پیامبر نامیده و آن تجربیات بشری را تائید کرده و یا با بیان دیگر امضاء کرده است در یک اقدام رندانه و یا شیادانه، مکانیزم ایجاد قوانین را بگونه ای طراحی می کند که آنان به ماوراء نسبت یابند و بندنافشان به ماوراء وصل شوند.که متاسفانه این کلکِ پبامبر نامیده شدگان، در سرنوشت بشریت بگونها ی مخرب خود را نشان داده و برای بشریت مشکل آفرین شده است و شرایط بگونه ای گردید که بشریت تلاش گسترده را پی گرفت و می گیرد که خود را از این حیله پیام آوران ماورائی ساز رهایی دهد. اما چون بریدن این بند ناف به ماوراء بسیار مشکل است ، گروهی از اندیشمندان درد شناس بشریت، مکانیزم حکومتگری و ساختار حکومتگری خاصی را طراحی و پیشنهاد کرده اند که آنهم: جدائی دین از حکومت نامیده شده، این روش حکومتگری هم اسم خاصی یافته(حال آن اسم هرچه می خواهد باشد چندان اهمیت ندارد) دراین نوع حکومتگری، جنگیدن با ادیان مطرح نیست فقط به دین می گوید: چون نمی توانیم از آن شیادی و یا رندی پیامبر نامیده ات رهایی یابیم پس تو می توانی باشی و کارکرد شیادانه ای را هم برای خودت بتراشی! اما محدوده فعالیت تو مشخص و محدود است. ما هم از مسائل و موضوعات مطروحه توسط تو استفاده خواهیم کرد اما نه بعنوان از ماوراء آمده، بلکه ناشی از تراوشات عقلی بشریت !و هر وقت کارکرد آنان از بین رفت آنان را کنار خواهیم گذاشت .::::::::::: نتیجه: اگر هدف ایجاد ساختار حکومتگری بر اساس جدائی دین از حکومتگری است!؟ باید همان ساختار را ایجاد کرد. اگرچه می توان برای رسیدن به هدف، از برداشتهایی ازادیان استفاده کرد اما نمی توان آن برداشتها را بجای هدف اصلی غالب کرد!. این همان نکته ایست که:..........
۶۹۷۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : امر (خود ساخته) مقدس
جناب آقایی,
لامذهبان معتقدند که دین " حول محور یک امر (خود ساخته) مقدس " بشری به وجود آمده است. مذهبیون معتقدند که دین " یک امر مقدس الهی " در زمینه " آداب و سنن موجود " از آسمان نازل شده و این " امر مقدس الهی " ستون خیمه دین است. چگونه میشود این " امر ...مقدس را کنار [ زد و به ] همان آداب و سنن موجود " پرداخت بدون آنکه خیمه دین فرو ریزد؟ بدون این " امر مقدس " دینی وجود ندارد که سکولار باشد و یا نباشد,مگر آنکه همه دنیا لامذهب گردد.
۶۹۷٨۵ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۴       

    از : حمید آقایی

عنوان : پاسخ به آقای بهمن پارسا
آقای بهمن پارسا سلام
ممنون از توجه به یادداشت کوتاه من. در پاسخ به کامنت شما باید عرض کنم که شما با وجودی که در ابتدای کامنت خود روش شناخت (دینی) مبتنی بر ایمان را نقد کرده اید. اما در ادامه نوشته اتان باز همچنان در چهارچوب منطق دو گانه یا ایمان و یا علم باقی مانده اید گویی که هر دو هم طراز هستند و یکی از ایندو را باید انتخاب کرد.

در حالیکه من سعی کرده بودم که توضیح دهم که اصولا مذاهبی مانند اسلام با گرد آوردن آداب و رسوم سنتی و فرهنگی موجودِ در زمانِ ظهور خود، حول محور یک امر (خود ساخته) مقدس، دین جدیدی را خلق کرده اند. حال اگر ما این امر خود ساخته مقدس را کنار بزنیم همان آداب و سنن موجود ظاهر می شوند که اصولا برای حل مسائل روز مره مردم بتدریج بوجود آمده بودند. از این نظر است که به اعتقاد من ادیانی مانند اسلام اساسا ادیانی سکولار هستند.
با احترام
۶۹۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۴       

    از : بهمن پارسا

عنوان : ایمان، بی نیاز از منطق!
با احترام شایسته برای نویسنده ی محترم
یکی از ویژگیهای هر دینی ویا باور ماورا طبیعی این است که هر بحثی را به منابع الهی و ایمان احاله داده و صحت وسقم ِ هر قضیه را موافق فتاوی و فاکتور مورد قبول دین ویا مذهب ارزیابی میکند. در این قبیل دیدگاه ها و باور ها آنچه محلی از اعراب ندارد بحث خردمندانه و مبتنی بر اصول علمی و لاجرم غیر دینی است. در باور های معروف به سکولار و یا سکولاریسم، معمول است که امور را منهای جنبه ی ایمانی آنها مد نظر قرارداده و برابر با دانش علمی انسان ارزیابی نمایند. در این قبیل باور ها درهای مباحثه واندیشه صرف نظر ازاینکه خدا و یا پیامبری چه گفته مد نظر قرار میگیرد، یعنی که علم واسباب ووسایل علمی است که پیش برنده وراهنمای اندیشه است، حال آنکه برابر باورهای ایمانی منهای هردلیل روشن و واضحی، عمر زمین بیش از دوهزار سال نیست و یا که آدمی را به همین شکل آفریده اند، این ایمان ِ راسخ میلیاردها دین باور است در جهان، که محل هیچ بحث علمی نمیتواند باشد. لذا سخت است تا بپذیریم اسلام سکولار واقعیتی بیرونی دارد. در همین اسلام مورد بحث قران صراحت دارد که :اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم....(۵۹/نسا) تکلیف بخشهای اوّل و دوم روشن است ، یعنی خدا و محمد، و در خصوص سومی هم که براساس تفاسیر عجیبه غریبه خاصّ دین ورزان مصداقش در شیعه شده خمینی و حالا خامنه یی و بعد هم کسی در همین ردیف وبر پایه همین ایمان، که منشاش دین اسلام است. در این جا اسلام نه سکولار است و نه میخواهد سکولار باشد. تمام راز بقاء اسلام و اصولا ادیان در نا سکولار بودن و باور به جنبه های آسمانی ادیان دارد. اسلام هرگز نخواسته و نمیخواهد در کنار و جنب حکومت باشد، بلکه خواهان تسلّط و حکومت است ، حدیث نبوی است که"الاسلام یعلوا و لایعلی علیه " چنین سخنانی پایه علمی ومنطقی ندارد، ولی برای اهل ایمان کفایت میکندو از همین روست که باور کرده و پذیرفته اند، دین ایشان عین سیاست ایشان است. که یعنی حکومت بالاتمام دینی است. وآنجا ها هم که در ظاهر اینطور نیست در کارند که اینطور بشود. این خاصیّت دین عموما و اسلام خصوصا میباشد نمیخواهم با تطویل کلام دردسر بدهم در این زمینه کتابها نوشته اند و هنوز هم میشود نوشت. غرض ذکر نکته یی بود مجمل. سرفراز باشید.
۶۹۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست