آشتی ملی، لابه ایی بی حاصل
-
حنیف یزدانی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : البرز
عنوان : «... شکست استبداد و پیروزی دموکراسی...» ممکن نخواهد بود، مگر آنکه
آقای یزدانی گرامی، سئوالات خوبی را طرح کرده ای، آنجا که خطابِ به اصلاح طلبانِ حکومتی می پرسی؛ «...بر چه اساسی آشتی ملی را طرح می کنید؟ آیا حکومت و عواملش خطای خود را برای مثال در سرکوب خرداد ۶۰، کشتار تابستان داغ ۶۷، تیر خونین ۷۸ و یا خرداد سنگین ۸۸ را پذیرفته اند؟ و یا خواهند پذیرفت؟...» و به درستی به پاسخ«... خیر...» یا، نه میرسی.
سپس چند سطر پائین تر، سئوال مهمتری را پیش کشیده و می پرسی؛ «...اگر اصلاح طلبان محترم خواستار صلح بین تمام گروهها و اقشار جامعه ایران هستند چرا تنها حکومتیان را مورد خطاب قرار می دهند؟!...»
البته پاسخ شما به این سئوال، یعنی علاقه رسیدنِ به قدرت در اذهانِ اصلاح طلبان را از بیخ و بُن رد نکرده، و به یقین این دلیل، یکی از دلایل عدم توجه اصلاح طلبان حکومتی به دیگر گروهها و اقشار جامعه ایران را تشکیل می دهد.
اگر مقصود شما از «... گروهها و اقشار جامعه ایران...» اپوزیسیون ج.ا در مجموعه خودش باشد، ازجایی که بواسطه غلبه تشتت و تفرقه کامل بر اپوزیسیون، اپوزیسیون امکانِ هر نوع تحرکِ موثری را از دست داده، و بدین ترتیب وزنه موثری در معادلاتِ سیاسی جاری کشور بشمار نمی آید، و براحتی از سوی اصلاح طلبانه حکومتی غایب در نظر گرفته می شود.
و درست به همین علت است که گمان می کنم، افرادی چون آقایان خاتمی، کروبی، موسوی و خانم رهنورد و...، علیرغمِ آنکه عصر خمینی را عصر طلایی در تصور دارند، اگر هم، در جایی از قلبشان ذره ای از تأسف نسبت به ماجرای قتلهای خونین سالهای ۶۰ و ۶۷ داشته باشند، جرعت و یا توانِ ابرازش را در خود نمی بینند.
وقتی می نویسی؛ «... آشتی ملی تنها بعد از شکست استبداد و پیروزی دموکراسی، در صورت راضی شدن جانیان به بیان کامل حقایق و ایجاد یک سیستم سیاسی اقتصادی عادل و حق مدارنه شکل خواهد گرفت و اگرنه چیزی جز شعار سیاسی نخواهد بود...». با شما نمیتوانم موافق باشم، چرا؟
چون «... شکست استبداد و پیروزی دموکراسی...» ممکن نخواهد بود، مگر آنکه در میانِ محافل و اجتماعاتِ مردمانِ کشورمان نهادهایی دموکرات منشاء ایجاد شده باشد، به عبارتی دقیقتر، اگر ما نتوانیم اپوزیسیونی متحد پیرامونِ فراگیرترین شعارها در عرصه ملی، زیست محیطی، زنان، جوانان و... داشته باشیم، وقتی ج.ا نیز به مانندِ شاه در بهمنی دیگر از نفس افتاد، باز یکی از مستبدترینهامان افسار همه را در دست، همه را به آنجا خواهد کشاند، که [دلش] میخواهد و نه [منافع ملی کشور].
۷۰۰۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۴
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|