لائیسیته و سکولاریزاسیون
-
شیدان وثیق
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
[email protected]
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : شباهنگ
عنوان : آموزههایی که مسلمانان را کیش و مات میکند
هیچ ضرورتی ایجاب نمیکند که روندی مشابه سکولاریزاسیون و نیز رفورماسیون در غرب، در کشورهای اسلامی هم تکرار شود. اینها روندهای یگانهی تاریخی بر بستر فکری و فرهنگی و اجتماعی معینی بودهاند و تعمیمپذیر نیستند و نمیتوان از آنها کپیبرداری کرد. وانگهی تفاوتی اساسی میان مسیحیت و اسلام وجود دارد که باید آن را همواره در نظر داشت. سکولاریزاسیون در غرب از جمله و بویژه با بازگشت به آموزههای عیسی ممکن شد که «ملکوت اینجهانی» را از «ملکوت آنجهانی» جدا کرده بود و صریحا خواستار آن شده بود که: «سهم قیصر را باید به قیصر داد و سهم خدا را به خدا». در این آموزهها نطفهی سکولاریسم نهفته بود و روشنگران با تکیه بر آن توانستند در یک جدال فکری دراز مدت و خونین، کلیسا را خلعسلاح و آچمز کنند و سرانجام آن را سر جای خود بنشانند. طبعا در این روند، نه تنها میراث و سنت عظیم فکری و معنوی یونان باستان، بلکه همچنین دانشهای عصر جدید نیز یار و پشتیبان آنان بود و هر روز بیشتر عرصه را بر مسیحیت و کلیسا تنگ میکرد. چنین امری در اسلام ناممکن است. ما نه تنها یکسره فاقد آن پشتوانه فکری و فرهنگی هستیم، بلکه با «پیامبری» سر و کار داریم که خودش با زور شمشیر بر سریر قدرت تکیه زد و با ادغام قدرت سیاسی در دین، حکومت الهی برپا کرد. بنابراین شما هر اندازه بیشتر به آموزههای محمد بازگردید، باید جدیتر به تشکیل «حکومت الهی» همت گمارید! و این برگی برنده در دست اسلامگرایان است که با آن میتوانند همهی همکیشان مسلمان خود را کیش و مات کنند! امروزه وضعیت در کشورهای اسلامی به گونهای است که هر نیرویی بخواهد به آموزههای محمد بازگردد و آن را بطور کامل محقق کند، لزوما به حکومت «داعش» و «طالبان» یا «ولایت فقیه» میرسد! بنابراین هر مسلمانی خواهان حکومت غیردینی و سکولار باشد، جبرا باید خود را در برابر آموزههای پیامبر خود قرار دهد، یا آنها را کهنه و غیرقابل تحقق بنامد و از آنها تبری جوید! البته حتی جرقههای یک چنین بیداریای در افق فکری «نخبگان» جوامع اسلامی دیده نمیشود. آنان نه با اسلام مشکلی دارند و نه اساسا در این دین مشکلی میبینند!
۷۰٣٨۵ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۴
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|