تضاد گفتمان اصلاحطلبی با گفتمان استقلال و آزادی - محمود دلخواسته
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : محمود دلخواسته
عنوان : اصل بر نقد است
سلام آقای البرز
این نوشته اصل را بر عناصر اصلی شکل دهنده گفتمان اصلاح طلبی گذاشته است و نه نقد اصلاح طلبان در صفت فردی که البته بسیار متفاوت از یکدیگر می توانند باشند.
نقد اندیشه، طرد و بدور انداختن مورد نقد قرار داده شده نیست، بلکه کوشش بر ایجاد گفتگو از طریق نقد کردن اینگونه نوشته ها می باشد.
در ضمن:
با سلام
بعضی از هموطنان خواهان منبع سخن مرحوم فروغی که ایران را کشوری بدون ملت دانسته بودند، شده بودند. سخن را اینجا می توانید بیابید:
کتاب بحران دموکراسی در ایران. فخر الدین عظیمی ترجمه عبدالرضا هوشنک مهدوی و بیژن نوذری. نشر البرز. تهران ۱۳۷۲ ص ۵۶
اینهم عین نقل قول:
"طرز تفکر فروغی و افرادی نظیر او را روشن میسازد. آنان اطاعت خود را از یک حاکم خودکامه چنین توجیه میکردند که قصدشان پیوسته خدمت به کشور بودهاست ولی عملاً گرفتار وضعی بودند که جز فرمانبرداری از پادشاه راه دیگری پیش روی آنان نمینهاد و بنا براین بر سر کار میماندند تا زمانی که دیگر به خدمتشان نیازی نباشد. فروغی با توجه به هرج و موج سیاسی – اجتماعی اواخر دورهی قاجار، از به قدرت رسیدن رضا خان استقبال کرده از آن پشتیبانی کرد. وی که در هیئت نمایندگی ناموفق ایران در کنفرانس صلح ۱۹۱۹ پاریس عضویت داشت از موقعیت حقیر کشورش به گونهای مضاعف سر خورده شده و به یکی از دوستان خود نوشته بود که ایران کشوری است بدون ملت، و اگرملت ایرانی وجود داشت با کشور او به نحو دیگری رفتار میشد . "
۷۰۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : ایجاد شدنِ توانِ دیدن و تحمل یکدیگر
آقای دلخواسته گرامی، بنا بر بیان شما؛ «...گفتمان اصلاحطلبی بنای خود را بر ناتوان بودنِ ایرانیان و قدر قدرت بودنِ مافیای حاکم گذاشته است...» و اصلاح طلب؛ «...هر راه حل و هر فردی که راه حل را خارج از قدرت استبدادی (و قدرت خارجی) قرار دهد «ذهنیتگرا» و بریده از واقعیت توصیف میکند...»
بی گمان برداشت شما از اصلاح طلبی و اصلاح طلبان امروز کشور حاویِ بخشهایی از واقعیتِ ذاتِ ایشان است. اما اگر مبنا و اساسِ تعریف شما از اصلاح طلبان، ترویج اندیشه ی طردِ اصلاح طلبان از "جمعِ متفرق" معتقدین به ایجادِ «...استقلال و آزادی و مردمسالاری و عدالت اجتماعی ...» در کشور است، این منطق، بخشی از قدرتِ مردم را، در مبارزاتِ ضدِ استبدادی هدر خواهد داد. چرا که در مبارزه ای همه جانبه بر علیه استبداد حاکم، ضعیف ترین حلقه های مقاومت در برابر استبداد هم، کار ساز و مفید خواهند بود
و آنجا که می نویسی؛ «...گفتمان استقلال و آزادی در پی یاری رساندن به تولدی دیگر و انسانی دگرساخته میباشد که خود را از ترسها و ناتوانیها رها کرده است...»
ضمن همراهی با شما در این باره، به این می اندیشم، که پیشرفت چنین اندیشه ای محتاج ایجاد شدنِ توانِ دیدن و تحمل یکدیگر در اپوزیسیون است.
۷۰۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ مهر ۱٣۹۴
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|