عنوان : توضیح اخبار روز: دعوای کودکان
ایکاش که جمهوری اسلامی میتوانست بطور کامل تمامیه ارتباطات اینترنتی را مختل کند تا ملت بیچاره ما امکان دیدن این مباحثات را پیدا نکنند،و در خیال خام خود همچنان در این امید روزگار بگذرانند که متفکرین و روشنفکرانشان در با تمام نیرو تلاش در رشد و ارتقاء خود دارند.
اسفبار تر از واقعه لیبرتی سطح مباحث و درک قلم بدستان و بزعمی سیاسی کاران ایران است !
با توضیح اخبار روز در بالا میتوان پی به عمق فاجعه برد که دعواهای کودکان را تداعی میکند: " اول تو بگو که غلط کردم تا منهم بگم".
به امید روزی که قلم بدستان و نظرداران چپ ایران نه تنها از نظر سنی بلکه از نظر دانش و معنویت هم رشد کنند.
۷۰٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : دوست و دشمن
حزب توده ایران تا زمانی که دوستی مثل آقای عیسی صفا دارد نیازی به دشمن ندارد چون ایشان به تنهائی میتواند همه را دشمن حزب بسازد !! آخر یکنفر در این حزب نیست که به ایشان بگوید : بابا این راهش نیست ......؟
۷۰٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : چپ سنتی در ایران اعتقادی به حقوق بشر ندارد
مشکل چپ سنتی ایران واماندن در تاریخ است۰ انگار که اندیشه با مارکس و لنین خاتمه یافته، و آنچه این بزرگان در زمان خود گفته اند تا ابدیت تاریخ صدق می کند۰ و انگار که دیالکتیک یعنی توجیه راه حلهای دیروز برای مسائل امروز۰ به قول آقای بهروز الف، این افراد شباهتهای زیادی با متعصبین مذهبی دارند۰
وابستگی ذهنی و ایدئولوژیک چپ ایران به رهنمودهای حزب کمونیست اتحاد شوروی تا حدی است که بسیاری از ایشان حتی عضویت در کا گ ب را افتخاری بزرگ و در جهت منافع خلقهای ستمدیده جهان عنوان می کردند۰
طبیعی است حالا که سرکردگان کا گ ب در روسیه به حکومت رسیده اند، چپ سنتی دنباله رو سیاستهای پوتین و در نتیجه مدافع ظاهری حکام به اصطلاح ضد امریکایی ایران باشد۰ هرچند که هر دو کشور ایران و روسیه بدترین نوع سرمایه داری و فاسدترین عوامل دولتی و سرکوبگرترین حکومتها را تجربه می کنند۰
هم از این روست که چپ سنتی در ایران اعتقادی به حقوق بشر ندارد۰ هرچند آنچه در این اعلامیه و ملحقات آن آمده بازتاب تلاش پیگیر اندیشمندان چپ و فرهیختگان انساندوست پس از شکست فاشیزم هیتلری است، اما چون با سیاستهای تجاوزگرانه روسیه همخوان نیست، مورد قبول چپ سنتی هم نمی باشد۰
از این رو معتقدم چپ سنتی نه تنها کمکی به نجات ایران از چنگال مافیای ایرانی-روسی حاکم بر کشور نمی کند، بلکه با ادامه شعارهای فریبنده اما توخالی، مبارزات مردمی را به بیراهه کشانده و می کشاند۰
۷۰٨۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : جنون ضد کمونیستی !
آقای احمد پورمندی کوشش کرده اند تا « زمینه های فاجعه» وضعیت مجاهدین در عراق را توضیح دهند و معجون مذهب ، لنینیسم و... را ریشه این بحران معرفی کرده اند. برعکس ایشان که هیستری ضد کمونیستی اشان به شکل ضد لنینیستی خود را جلوه گر می سازد ، من معتقدم که سازمان مجاهدین خلق ایران پا به پای جریان های دیگر تغییر مواضع داده اند. سازمان مجاهدین خلق در بسیاری از مواضع خود به سازمان فداییان خلق ایران اکثریت نزدیک است تا لنینیسم ! نگاه کنید به مواضع آنها و سازمان فداییان اکثریت در مورد دخالت های امپریالیستی. مجاهدین با این مداخلات همراه هستند . هردو سازمان فدایی اکثریت و مجاهدین مقوله ای به نام امپریالیسم را که یکی از شاخص های لنینیسم است را کنار گذاشته اند. آخرین برنامه اقتصادی مجاهدین تهی از « جامعه بی طبقه توحیدی» و پذیرش سرمایه داری است. فاجعه مشترک دو سازمان کنار گذاشتن گذشته انقلابی خود و تسلیم به لیبرالیسم است.
۷۰٨۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : برخی از "چپ" ها هم مقلد هستند و مرجع تقلید دارند
خوش باوری و یا خام خیلی خواهد بود که اگر فکر کنیم تنها متعصبان مذهبی از پیشرفت فکر و تکامل بشریت بیزارند و دشمنی می ورزند. بطور مثال اقای کارسون که کاندیدای حزب جهوریخواه آمریکا برای ریاست جمهوری هست، هم دکتر جراح هست و هم منکر تکامل بشریت و تئوری داروین و ضمنن در ردیف اول کاندیدا ها هم هست. در همین زمینه هم وقتی که به برخی نظرات در این صفحه نگاه میکنم، همان تفکر مقلد بودن از مرجع تقلیدی(حال بجای فلان آخوند، کیانوری و نگهدار نشسته اند) بر آنها چیره گشته و به اشتباه فکر میکنند که نه یک متعصب مذهبی بل یک "چپ خوش فکر و دمکرات" هم هستند. این آیا کمدی جامعه ایران هست یا تراژدی آن؟ تازه چند رکعت شعار سیاسی هم چاشنی نوشته هایشان هم میکنند مثلا "آنکه نیاموخت از روزگار..." گویا آموختن در میان اینان هم جایی دارد.
۷۰٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : ادب
آقای صادقی! شما گمان نمی کنم با فرهنگ و واژگان فدایی آغاز به سخن کرده باشید. این بانگ شما بی تردید با آوازه و آواز و فرهنگ فدایی فاصله بسیار دارد. سخن شما با صدا و سیاست حزب توده آن هم در سال های آغازین انقلاب بهمن خویشاوندی دارد. مولوی را دم غنیمت می دانم که در خاتمهء وجیزه تان ختم کلاف کلام خام کرده اید، اما سخنش را خطاب به شما اکمل تر می گویم:
کوه و کنعان را فرو برد آن زمان
نیم موجی تا به قعر امتهان
مه فشاند نور و سگ وع وع کند
سگ ز نور ماه کی مرتع کند
شب روان و همرهان مه بتگ
ترک رفتن کی کنند از بانگ سگ
۷۰٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : برای تصحیح هنوز دیر نیست!
مرتضی عزیز! بعد از انتشار خبر فاجعه لیبرتی، یادداشت زیر را که به باور من می توانست چهارچوب یک موضعگیری منصفانه و درست را مشخص کند، در فیس بوک گذاشتم و قصد شرکت در این بحث آزاردهنده ای که راه افتاده را ندارم. آنچه مرا به نوشتن این یادداشت واداشت، بیتی است که از مولوی در پایان نامه ات نوشته ای. من البته در خانه سگی دارم که حالا دیگر عضوی از خانواده به حساب می آید و اگر کسی مرا سگ خطاب کند، با یادآوری همه خاطرات خوبی که با سگمان،میشی، دارم، نیت گوینده را نادیده می گیرم، بی آنکه از درک آن عاجز باشم. حیف است که ما مناسبات سرشار از محبت و دوستی را به خاطر این یا آن نظر سیاسی که امروز این طور و فردا طور دیگریست، خدشه دار کنیم. برای تصحیح خطا ، هیچ وقت دیر نیست
**************
۲۳ نفر دیگر به جمع قربانیان پیوستند. هزاران انسان شریف و میهن دوست، جوانی و میانسالی خود را، در سودای رهایی میهنشان، در ارودگاه های نظامی، به حالت آماده باش دایم، به سر کردند. محروم از بسیاری از مواهب طبیعی زندگی، پیر شدند تا در سنی که دیگران بازنشسته می شوند، پیکر و آرزوهایشان زیر آوار بمب و خمپاره پودر شود. نه بر سران تبهکار سپاه و عوامل خامنه ای حرجی است و نه از رهبران آبرو باخته سازمان مجاهدین،می توان انتظاری داشت. ولی این سوال از آقای اوباما بیهوده نیست که چرا بقایای ساکنین اشرف را به جای امنی منتقل نمی کند؟
بسیاری از بچه های بدنه مجاهدین انسان های مومن و شریفی هستند. آنها به وسیله معجونی از تعصب و ایدیولوژی، جادو شده اند و در حالتی شبیه به راه رفتن در خواب، به پرتگاه رانده شدند، کسانی که فدایی گری و نیروی ویرانگر معجون تعصب و ایدیولوژی را تجربه کرده اند، نمی توانند با اینگونه انسان ها ، که به کمک نیازمند هستند، نا مهربانی کنند. رجوی برای توجیه همکاری با صدام، تا توانست از زرادخانه ایدیولوژیک لنین بهره برد و اسرای ساکن اشرف و لیبریتی، چند دهه به وسیله معجونی از مذهب، لنینیسم و ناسیونالیسم، شستشوی مغزی شده اند. درک واقعیت وجود انها، اولین گام در جهت نجات آنهاست!
۷۰٨۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : هرکه ناموخت از روزگار .......
اگر باند کیانوری -نگهدار نبود این الف -جیم- واو- چه چیزی را پیراهن عثمان میکردنند مطمئنم یه چیزی شیبیه باین پیدا میشد . تمام مطالبی که مینویسند نه بداره و نه ببار فقط برای مطرح شدن .اگه این باند ملعون!!این قدرتمنده که هست که جلوی یک انقلاب خلقی!! را بگیره دیگه چه بهانه ای ؟این باند دارای پایگاه توده ای و مرتبط با مردمه و با این قدرت جلو آقایان ایستاده . اگر صرفن یک پارازیته دیگه چه جای گله و بهانه جوئی داره . با این حرفا یاد بیانیه دادسای انقلاب هنگام دستگیری و هجوم بحزب و کمیته مرکزی کهکشانی میافته که چقدر این بیانیه ها و نوشته ها شبیه بهمند تداعی میکنند همدیگر را . کاروانسالاری که کاروانیان خودشو عمدن از مسیر پر از خطر وکشت و کشتار میبره وهمه هستی یک کاروان بباد فنا میده و از حوادث پند نمیگیره و همچنان بر سیاستهای غلط خودش پافشاری میکنه و هرباره عده ای بی گناه را بکشتن میدهد و حاضر باصلاح روش خود نیست . باین کاروا نسالار چه میتوان گفت ؟
۷۰٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : توضیح اخبار روز تداعی کننده شیوه قاضی ها و بازجویان ج. ا. است
این چیزی که اخبار روز از مقاله نویس خواسته باج خواهی است. موضع هر سازمانی به خود آن سازمان مربوط می شود. مثل این می ماند که من هم بگویم اخبار روز ابتدا باید موضع خود پیرامون جنایت های رجوی در حق پیروانش و نیز خیانت ملی فرقه وی برای بدام جنگ انداختن ایران و همکاری خائنانه با صدام حسین و ووو روشن کند و بعد به لیبرتی پردازد. این حق اخبار روز است که میان چند صندلی (مجاهد، حکمتیست، اقلیت، پژواک و ...) بنشیند. من خواننده هم شعور دارم و می توانم حدس بزنم که پشت این هزار چهره گی چه خوابیده است.
برای مردم شعور قائل باشید!
۷۰٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۴       

عنوان : نقطه مرکزی تحولات
اولا" واقعا باید سپاسگزار آقای مرتضی صادقی بود با تجزیه "بیانیه "اکثریت" از تاثیر "ترکیب" اسف بار آن جلوگیری کرده و آن را برای همه ما و ازجمله "رفیق تابان" قابل فهم کرد و همه ما را به خود آورد و تصحیح کرد تا در این "شرایط حساس کنونی" کشور و منطقه، تمرکز خود را از نقطه مرکزی و حساس تحولات که همانا تعداد کلمات پاراگرافهای بیانیه "اکثریت" می باشد به طرح "هرگونه اقدام جهت مطرح کردن "موضوعات دیگر" ، منحرف نکرده و کماکان حفظ "وحدت" همه نیروها را مد نظر داشته باشیم. "بقیه مسائل" فرعی است و سازمان "اکثریت" قبلا" در موارد مختلف با آن برخورد کرده است. به راستی آیا صلاح نبود "رفیق تابان" به جای "شصت کلمه" درست مثل "بیانیه اکثریت" از ۱۳۶ کلمه در باره مجاهدین استفاده میکرد و صراحتا" به مسئولیت جمهوری اسلامی نمی پرداخت و این همه جنجال به پا نمی کرد؟
۷۰۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۴