سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حمید حمید

عنوان : نظر
دکتر ناصرزرافشان دربرنامه صفحه آخر جمعه شب ۶/۹/۹۴ قتلهای زنجیره ای را بطور غیرمستقیم به گردن خاتمی واصلاحطلبان انداخت.تکراراین برنامه راحتمآ ببینید.
۷۱٣٣۱ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : نقض کلیت تامگرا
در پای نوشتاری تحت عنوان:«قتل پروانه اسکندری و داریوش فروهر» از جناب دستمالچی ارجمند، نظری تحت عنوان:« کلیت تامگرا» که بخش پایانی یک نظری بوده، ارسال و انتشار یافت. که در این نوشتار جناب دستمالچس ارجمند بدرستی ، در کاربردی در حوزه اندیشه، می آورد:«تامگرای و خشونت قیامی است علیه خرد و آزادی» :::::: نکته ای که ناگزیراً باید به آن اشاره کرد اینست: جمهوری اسلامی همانند هر رژیم دیگری که یک حقانیت خاصی برای خود قائل است بسمت حذف نیروهایی از مخالفینش می بایست می رفت! اگر غیر از این می شد! این حالت یک مثال نقضی در نظام های حق پندار می گردید. اما این نظام ، تفاوتی که با دیگر نظام های مشابه اش داشته این بوده : از یکدستیِ تشکیلاتی برخوردار نبوده ونیست. همین امر باعث می شود بخشی از چگونگی قتل های زنجیره ای از درون خودش برملا گردد که این نوع نوشتارها هم می توانند مطرح گردند.:::: نکته ایکه از اهمیت خاصی برخوردار است اینست: وقتی نظام با یک شتابی بسمت حذف دیگرانی از مخالفینش که یک روحیه اصلاح طلبی را یافته بودند می رود آنهم وقتی مردم به قسمتی از نظام برای تغییرات روی می آورند. آن پروژه حذف می بایست در درون نظام هم ادامه می یافت .که عملکرد هوشمندانه مردم در سال ۸۸ هزینه این نوع حذف ها را برای نظام بالا می برد و شرایط با تشدید بحران های درون نظامی بگونه ای دگر می شود. نکته اصلی در کلیت تامگرا این بود.
۷۱٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۴       

    از : خواننده

عنوان : آقای «دستمالچی» گرامی ...
سپاس از زحمات و نوشته های روشنگر شما.
یک پرسش: به نظر من در هر جای دیگر جهان این نوشتار شما در همه مطبوعات و رسانه ها منعکس میشد. خواش می کنم نظرتان را رک بگوئید که پس چرااین همه مطبوعات و رسانه های ایرانی از انعکاس نوشته های شما در مورد قتل های زنجیره ای خود داری می کنند؟

با سپاس
۷۱٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۴       

    از : بهرام آذری

عنوان : اینها اعترافات اشخاصی هستند که محاکمه شدند
....و در زمان خاتمی به زندان هم محکوم شدند.... ایکاش در متن مقاله این مطلب ذکرمیشد.
۷۱٣۱٣ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : در سایه ی رعایتِ کامل آزادی بیان، صراحت در بیان ...
بهمن گرامی، ساده لوحی خواهد بود که پنداشت، کسی عهده دار خبرچینی برای دستگاه اطلاعاتی ج.ا. بشود، و نداند با اخبارش چه می کنند.

برای یافتن پاسخی برای سئوالهایت نیازی به در انتظار فردا نشستن نیست، اگر در سایه ی رعایتِ کامل آزادی بیان، صراحت در بیان نیز در جمع دوستان لحاظ شود، موجوداتِ دو آخوره جسارتی برای "لولیدن" در جمع دوستان را، نخواهند یافت.

و از سویی دیگر باید مواظب بود، که با دامن زده شدن به شکاکیتها، رخنه های بیشتری در اعتمادِ عمومی ایجاد نشده، و با دست خود عامل تفرقه ی بیشتر در نیروهای مختلف اپوزیسیون نشویم.
۷۱٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۴       

    از : بهمن

عنوان : داریوش
این متن را باید بارها خواند و لایه های آن را کاوید. در میان همه این لایه ها و نکته ها و لحظه ها و تکه ها در آخرین خوانشی که داشتم آن چه بیش از آن بقیه عمق سقوط یک موجود را اینجا در این روایت سیاه تر نشان میداد هیولای مستعار "داریوش" بود.
سه بار نام او به میان آمده بار اول اینجا:

...شماره تلفن مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست آمده بود. قرار شد...
هنوز این هیولا زیاد مهیب نیست. خبر چینی است که شاید نمیداند با اخبار او چه میکنند

بار دوم اینجا :
..یک دستگاه اتومبیل دوو یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار “داریوش” که در جریان قتل ها قرار داشت از روز دوشنبه ۱۶/۹ در اختیار ما قرار داده بود تا در عملیات از آن استفاده کنیم. مربوط به یکی از بدهکاران به داریوش بود. وسیله فاقد مدرک بود مدارک جعلی درست کرده بودیم. خسرو براتی با...
چهره کریه این هیولا آشکارتر میشود او در جریان قتلها هم بوده

بار سوم اینجا :
...به پیدا شدن جسد مختاری اشاره کردم. گفتم در بین راه منبع (داریوش) به تلفن دستی من زنگ زد، خبر داد. تحلیل دوستان او (جمع مشورتی کانون) این است که این نوع عمل کردن پیامی از سوی ضاربین دارد. می خواهیم.... علنی بزنیم. مساله جدی است. وحشت کرده اند.
به موسوی گفتم دیگر امکان هیچ حرکتی نیست. با شرایط موجود هیچ سوژه ای سوار ماشین نخواهد شد. مدتی کار را تعطیل کنیم. پذیرفت و از هم جدا شدیم.....

این هیولا این جرثومه که با دنیایی از تمرین مدارا و سعی در خاکستری دیدن هم جز سیاهی مطلق دراو هیچ نیست در جمع " دوستان" میلولد . مانده ام در این که سقوط را انتهایی هست آیا؟ این سیاهی انتهایی دارد؟

در جستجوی پاسخ این سوالها "فردا" را انتظار میکشم.
۷۱٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست