یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مهستی گنجه ای - زیبا کرباسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کاظم د.

عنوان : آیا باید یا شاید؟
l

خانم کریستینا منظور شما اینست که بهتر میبود که بجای:

آن ترک پسر که من ندیدم سیرش
باشد که زبر باشد و باشم زیرش
هان ای پسر خطیب تا صلح کنیم
تو با کونش بساز و من با کیرش

مثلن مینوشت:

آن ترک پسر که من ندیدم سیرش
باشد که زبر باشد و باشم زیرش
هان ای پسر خطیب تا صلح کنیم
تو با پَسِ او بساز و من با پیشش

اگر بنا باشد این نمونه های بقول شما مستهجن از ادبیات باز نویسی شوند و
مطابق با استتیکی نزاکت مندانه نوشته شوند باید آثار "عُبید" و "ایرج" و "مارکی دو ساد" و... همه و همه را باز نویسی کرد.
۷۲۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۴       

    از : کریستینا

عنوان : اشتباه در انتخاب واژه است
آقای داود گرامی، متاسفم که واژه بد انتخاب شده، هر چند می بینم که علیرغم این مسئله شما کاملا مقصود مرا درک کرده و واژه اوباشی را انتخاب کرده اید که آنهم اشکالات خود را دارد. همه اوباش ها با لغات مستهجن از اسافل اعضای خود یاد نمیکنند و روابط جنسی خود را هم در انظار عامه با این تفاسیر به مستهجن بودن نمی کشانند. گاه به روایت ادبیات، زندگی های رمانتیک عاشقانه ای داشته اند که تنها به دیدار معشوق راضی بوده اند. می بینید که مشکل است واژه خیلی شسته رفته ای انتخاب کنیم ولی داریم مقصود هم را می فهیمیم. بدن انسان به یک جسد و دستگاه تبدیل شده که باصطلاح ادبیات، آنرا تشریح میکند و فقط باعث لودگی ست نه بیشتر. اروتیک با خود میل به زندگی و شادکامی و بها دادن به لذت های زمینی را تولید میکند. اینگونه نوشتنها در ادبیات به گمان منتقدان نشانه از بین رفتن اروتیسم و لایه های واقعی از افسردگی عمیق روحی ست. مثلا در کار های جین ریس، بسیار این مورد مطالعه شده. اینچنین ادبیاتی را خواننده مرد ممکن است بخواهد، پس برای همان جامعه مرد سالاری نوشته میشود، هر چند با شعار های بالا بلند فمینیستی توام باشد.
۷۲۰۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۴       

    از : داوود

عنوان : چرا ?
خانم کریستینا،
به گمانم تفاوت بسیار است میان اروتیک بودن در سخن و به زبان اباشانه در مورد امیال جنسی شعر گفتن. ه هر حال، تصور من این است که جنبشی در تمام جوامع جهانی،به سرگردگی ی غرب به راه افتاده است که تمامی ارزشهای به وجود آمده درفرهنگ انسانی را مبتذل می خواهد. این جنبش که محصول گسست روشنفکران امروز با ایده های خیر خواهانه برای جوامع انسانی و تسلیمشان به بی شرافتی سامانه ی مردانه ی سرمایداری ی قمارخانه ایست، بیش از همه زنان را بازیچه خود کرده است.من، هرچند با پاره ای از نظرات شما توافق دارم به پاره ی دیگری از آنها ایراد دارم و در آنجا که زبان اوباشان را زبان پایین شهری می گویید، بسیار متاسف می شوم.خانم کریستینا، شاید بسیاری از اوباشان_ عیان،ریشه در پایین شهرها داشته باشند، این دلیل اوباشی پایین شهری ها اما نمی شود. می شود؟
۷۲۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۴       

    از : کریستیانا

عنوان : این اروتیک نیست ولی زننده ، چرا هست
قرار دادن واژه شجاعت در کنار برهنگی جای پرسش بسیار دارد و توضیح از سوی نویسنده مطلب. آیا انسان اولیه که لخت و عور می گشت انسان شجاعی بود؟ چرا لخت و عور شدن شجاعت است؟ مگر تن لخت و عور انسان که هر چه دارد بقیه هم دارند و هیچ فضل و افتخاری بر بقیه ندارد، نشان دادنش کدام شجاعت و فضیلت را می طلبد؟
بعکس اولین ظهور علائم جنون در انسان با تمایلش به پائین کشیدن شلوارش همراهی میشود که حتما دیده یا شنیده یا خوانده اید.

در مورد اروتیک خواندن چنین اشعاری نیز، درست بعکس، وقتی کار به کاربرد اسم اعضا تناسلی بکشد و حرف زدن بدوی از روابط جنسی، جائی ست که کفگیر به ته دیگ خورده و بجای اروتیک که خواتنی و هوس کردنی ست، خنده دار و پوزخند زدنی میشود. یک متن بدون داشتن ذره ای ازین کلمات میتواند عمیقا اروتیک باشد، در ذات خود نشانگر خواتنی بودن و لذت بخش بودن مظاهر مادی باشد. این یکی از نوع ابیات آورده شده، پائین شهری، ست و به جسد می پردازد نه تن گرامی و دوست داشتنی انسانی
۷۲۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۴       

    از : کیم : میر

عنوان : ب باور نیآید
سرایش رباعیاتی باین عریانی در سده های چهارم و پنحم ه. ق و آنهم در زمان سلاطینی همچو غزنویان که به تعصب و خشک اندیشی شهره بودن و انگشت در سوراخ قرمطی و زندیق میجستن و محمود ۱۷ بار بقصد مسلمان کردن هندیان و در واقع برای تاراج خزائن معابد به آن دیار لشکر کشید . سرودن چنین اشعاری که در قرن بیست و یک هم جسارت میخاد . واقعن
۷۲۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۴       

    از : مسلم ایرانی

عنوان : نسبی گرائی دینی عین واقع گرائی انسانی
رباعی شماره ۱۰ را بسیار جذاب و واقعی یافتم. نسبی گرائی عین واقع گرائی است. مسلمانی ایرانی ها نوعی نسبی گرائی دینی است که بسیار هم صلح آمیز و انسانی.
هم این جا و هم آنجا را دارا است. لذت شرب جام مساوی با بهره از لذت زندگانی در دنیای خاکی و عبادت روحانی همزمان مساوی با تجربه آرامش و وجد قلبی آن جهانی. بسیارند که اول باده می نوشند و سپس با آب کشیدن دهان و وضو نماز خود را می خوانند. هیچ چیز کم ندارند. حفظ این فرهنگ زنده نگاه داشتن هویت ایرانی.
مطلق گرائی سر سبز بر باد دهد، پرهیز، پرهیز.
۷۱۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست