سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گربه مرتضا علی در انتخابات خبرگان - فرج سرکوهی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : داوود

عنوان : یاد آرزوهای ی جوانان انقلابی گرامی باد
آقای سرکوهی عزیز، عیب شما نزد دوستانتان یک چیز است. و آن این است که ایشان نه تنها آرمانهای خود، انتظار های خود، بلکه دلایل خود برای ایجاد انقلاب بهمن ۵۷ را هم از یاد برده اند. ایشان حتی وقوع خود انقلاب را هم فراموش کرده اند. آقای سرکوهی، غایت آرزوی دوستان شما، آمریکایی شدن ایران است. آمریکایی شدن ایران چه در شکل و چه در محتوا. چه در سیاست داخلی و چه در روابط سیاسی ی خارجی.
در شما اما، هنوز احساسی از وفاداری به جوانیت دیده می شود. کمتر روشنفکر سابقن انقلابی ی بلادیده ای پس از فرار از دست قهار جمهوری اسلامی چون شما چموشی (معذرت) کرده و یکسره مبهوت و جان نسار سامانه ی فریبای غرب،نشده است"
به شما در آغاز دوران تبعیدتان، همه گونه تسهیلات داده شد که طوق مبلغی ی این سامانه ی فریبا را بر گردن خودنویس خود بگذارید که به گمان این جانب که شما را چون خودم، چون دیگران و چون آن انقلاب رخ داده، وسوسانه دنبال می کنم، چنین نکرده اید.
آقای سرکوهی عزیز، مهم این نیست که آرمانها، آمال و ارزشهای افراد دگرگون می شود. مهم این است که دگرگونی با شجاعت و سربلندی اعلام، بیان و اظهار شود. در اوضاع همیشه بسیار پیچیده ی سیاسی ی ایران که خود محصول پیچیدگی های سامانه ی جمهوری اسلامیست، اغلب فداییان خلق پس از رها شدن از معضل شوروی، با سرعتی سرسام آور به اردوگاه سرمایه ی جهانی نزدیک شدند. حمایت تصاعدی ی ایشان از رفسنجانی و روحانی که وزیرش؟، ترکان، از هر اقتصاد دان نیو لیبرالی در جهان ، شجاعانه، راست تر است، از جنس حمایت آن جوان دبیرستانی ی تجدد خواه شهر های ایران نیست.روزنامه نگار عزیز ما، این دوستان شما در اقتصاد و سیاست سر سپید کرده اند و مهم این نیست که آنها امروز به چه چیز دگرگون شده اند. مهم این است که در اعلام آن چیز صادق نیستند. و نمی گویند حالا که تبلیغشان این است که کامیابیشان در گرو تقویت و پیروزی ی "افراطی ترین جناح سرمایداری"کشورشان می باشد، دیگر از جان نحیف و ناقابل چپ چه می خواهند. با احترام به شما و خوانندگان.
۷۲۲۹۹ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۴       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : میخام شعری بگم
میخام شعری بگم

نه‌ نو باشه ،نه‌ کهنه

هم نو باشه هم کهنه

آنارشیستی ، هر دمبیلی ،بی‌ قافیه

هیچی‌ نشه رعایت

اسمش بزار ولایت!

...............
۷۲۲۷۱ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : مستعار موسوی

عنوان : نقد آقای سرکوهی
آقای سرکوهی گرامی، برای من خواندن چنین نقدی از جانب یک روزنامه نگار تأسفبار بود. متوجه نشدم مطلب اصلی شما چیست و به آقای خلیق چه سرزنشی را وارد می دانید؟
این برخورد که خلیق می داند ولی چیز دیگری خلاف دانسته خود می گوید، معنی روشنش این است که او نیرنگی به کارش است. چرا ما باید از شخصی چون شما که نمی دانیم مبارزه در ایران چقدر مدیون فداکاری های شماست، این اتهامات را نسبت ایشان بپذیریم. اطلاعات شما در باره موقعیت آقای خامنه ای قبل از رسیدن به رهبری خود ساخته و خلط است. این را به راحتی می بینید اگر روزنامه های سالهای اول انقلاب را مطالعه بفرمایید. من نه تحلیل اقای خلیق را قبول دارم و نه نقد یکسره تکذیب و تحقیر امیز شما را. مسافری از ایران هستم که فضای خارج از کشور و این شمشیر کشیدنها از راه دور را خوب می شناسم و سالها در ان زندگی کرده ام. برادر من آن اپوزیسیون که شما معتقدید خلیق جایگاهش را بلوک ( رفسنجانی ـ روحانی ) داده است، کیست و کجاست؟ شمایید؟ اپوزیسیونی اگر هست در ایران است و در هر انتخاباتی تلاشش را می کند و در این انتخابات هم به حکم عقل، به حکم اینکه باید میهنش را برای زندگی اش اندکی هم که شده مناسب تر کند، بلوک ( رفسنجانی ـ روحانی ) را حمایت می کند. شما هم اینجا برای خودتان جایگاه بسازید.
۷۲۲۶۶ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : امیرحسین آمویی

عنوان : درک روشن از شرایط داده شده، انتخابات پیش رو و اقدام درست
آقای سرکوهی عزیز
با درود. راستش از شما انتظار بیش تری داشتم.
می دانید که در شرایط استبداد مطلقه ی فقیه هستیم و رژیم همه ی راه ها را بسته است، الّا یکی دو راه از جمله انتخابات را.
در چنین شرایطی کلیه ی طیف های چپ سوسیال-دموکرات و طیف های سکولاردموکرات (آنها که می توان اپوزیسیون مترقی شان نامید) "تقریبا" در مجموع، فاقد درک روشنی از مکانیزم انتخابات هستند و نمی دانند که اولاً چرا باید در انتخابات شرکت کنند و یا چرا نباید شرکت کنند. ثانیاً اگر باید شرکت کنند، به چه "قصد" و چه "شکل" و با چه "شعار"ی باید شرکت کنند، و اگر نباید بکنند، ایضا باز به چه قصد و چه شکل و چه شعاری! در چنین شرایطی که طیف ها و گروهها با قلم نقد و انتقاد به جان هم افتاده اند، مردم تکلیف خود را با رژیم نمی دانند و احتمالا بخش های زیادی از آنها منتظر اشاره ی رهبران اپوزیسیون هستند. در چنین شرایطی البته می توان متن مقاله ی کسی را مورد انتقاد قرار داد و به نتایج درستی هم در همان سطح محدود رسید، ولی باید بدانید که موضوع اصلی را رها کرده اید و به فرعیات چسبیده اید. اکنون مسأله ی مبرم ما این است که نیروهای مترقی آیا فهم درستی از مکانیزم انتخابات در شرایط داده شده دارند یا نه و ثانیا چگونه باید به مردمی که می خواهند گامی به سوی آزادی و دموکراسی بردارند، به درستی کمک و یا آنان را رهبری کنند. در کامنت های هیچ کدام از خوانندگان که هیچ در مقالات و مصاحبه های اشخاص مدعی هم چنین درکی مشهود نیست.
پیروز باشید.
آمویی
۷۲۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹۴       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : پاسخ به پاسخ آقای کردسنندجی
با پوزش از دوستان اخبار روز
آقای کرد سنندجی بنده به این ۲ نکته از کامنت شما اشاره کردم و هنوز هم منظور شما را نفهمیدم.
اول
"به باور من مشکل فقط آقای خلیق نیست که چنین سطحی و ساده نگارانه می اندیشد بلکه مشکل اساسی در زوال ساختار چپ و دموکرات طی سی سال و اند گذشته از تاریخ سیاسی ایران است . "
حرف آقای خلیق چه ربطی به کل چپ در ایران و جهان دارد؟
دوم
" به باور من از منظر جامعه شناسی سیاسی و علم سیاست در جمهوری اسلامی -بلوک-جناح- وجود ندارد بلکه فقط -طیف- های اجتماعی هستند که در شکل و شمایل سیاسی موجودیت پیدا می کنند.به همین جهت است که ناپایداری فکری و سیاسی در بین این طیف ها و حامیان آنان مثل سازمان اکثریت و حزب توده هم چنان شتاب فزاینده دارند"

عرض کردم بد نیست بدانید که امروز حزب توده و سازمان فدائیان تحلیل ها و مواضع بکلی متفاوت دارند که ربطی به این نوشته ها ی آقای خلیق و سرکوهی ندارد.
موفق باشید
در ضمن بنده هیچوقت سنندج نبوده ام.
۷۲۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۴       

    از : کیا

عنوان : از سوریه بیاموزیم!سوریه نشویم!
۱.بین دو جناح حاکم طبق معمول نان قرض دادن و تقسیم منافع ادامه دارد "تسهیل شرایط پسر رفسنجانی ، آزادی مرتضوی ،.....".

۲.ایجاد "لشگر ۲۰۰۰۰۰ نفری از هواداران ولایت در منطقه به گفته جعفری" نیروی سرکوب شاید برای داخل کشور.

۳.تصمیم "رهبری" برای انتصاب مطلق نمایندگان دو مجلس با صراحت بی‌ نظیر"امکان تصویر و تعبیر کردن سخنان ایشان به صفر رسیده است" !.

۴.با برداشتن تدریجی‌ تحریمها کیسه دولت پر شده و توانایی سرکوب بالا خواهد رفت.

اکنون در مرحله ابتدایی سوریه شدن ایران قرار داریم .

اکنون چه باید کردها لازمست و از اپوزیسیون انتظار همکاری تنگ و برنامه‌های قابل اجرا طلب میشود .
۷۲۲۲۶ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۴       

    از : کرد سنندجی

عنوان : آقای اصغر الهیاری گرامی
آقای اضغر الهیاری گرامی
با سپاس از نظر شما در مورد کامنت من.

۱.لطف کنید یکبار دیگر کامنت آقای سرکوهی را مرور کنید. ایشان نوشته اند یا بهتر بگویم نقد کرده اند که:
در باره یادداشت دوستمان خلیق و انتخابات مجلس و خبرگان شاید متنی مستقل بنویسم. این جا به چند اشاره کوتاه در باب تحلیل متن او بسنده می کنم.

به قیاس ضرب المثل قدیمی «گربه مرتضا علی را از هر جا و هر طرف پرت کنی چهار دست و پا و رو به قبله فرود می آید» می توان گفت وضعیت جامعه و جهان و مردم و... هرچه باشد ، عده ای با سابقه چپ و با اکنون چپ و غیرچپ ، برای تشویق مردم به شرکت در انتخابات به سود جناح ها و شبکه های قدرت استبدادی، توجیهی پیدا می کنند. شرح این بماند برای پایان بندی این متن.

توضیح
من حدود ۹ یا ۸ سال پیش در مقاله ای نوشتم که برای برخی لایه ها و گرایش ها و کسان، (از جمله خودم)، هم سیاست تحریم انتخابات نادرست است و هم سیاست شرکت در انتخابات و هنوز هم بر این نظرم. بحث من این جا نه بحث شرکت یا تحریم که اشاره به یکی دو نکته متن شناسی است.


اول
متن دوستمان خلیق همان برداشت سطحی را تکرار می کند که «خامنه ای دست پخت رفسنجانی» است و رفسنجانی بود که آقای خامنه ای را به رهبری رساند.

دوستمان خلیق با دانش تر از این حرف ها است و می داند که دلایل انتخاب آقای خامنه ای به رهبری، عمیق تر از این قصه ها و سخن های سطحی است.
می داند که حتا پیش از انتخاب آقای خامنه ای به رهبری، زمانی که قرار بر شورای رهبری بود، آقای خامنه ای یکی از سه نفر شورا بود (در کنار اقایان مشکینی و موسوی اردبیلی) . و...
۲.من کلی گوئی نکرده ام بلکه در حد یک کامنت نظرم را گفته ام.
۳.خارج از این بحث یک سئوال از شما دارم. من قبل از انقلاب در سنندج همکلاسی بنام اصغر الهیاری در دبیرستان شاپور سنندج داشتم .که بعد ها از هم خبری نداشتیم. آیا شما در دبیرستان شاهپور بوده اید؟
با سپاس.
کرد سنندجی
۷۲۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : آقای خامنه ای در رأس هرم استبداد...
اخبارروز محترم کمی بیش از چوب خط و سهمم نوشته ام، امیدوارم این تخطی را بر من بخشیده و نظرم را درج کنید.

دوستان محترم، وقتی به نظرات آمده در پای مطلب آقای سرکوهی نگاه می کنم، گمان می کنم، همه ی ما و هر یک به نوعی سر نخ از دستش در رفته است. هر یک از ما بهتر از هر کسی میداند، کسانی که در مسیر چپ کشور قلم می زنند، دل خوشی از استبداد حاکم ندارند. بنابراین تأسف میخورم، وقتی می بینم، دوستان بجای تفکر مشترک برای راه یافت به راه حلی مشترک، گاهاً فقط سر در پی هم دارند.

بی آنکه مدعی درست رفتاری مطلق فدائیان (اکثریت) یا حزب توده باشم، میخواهم از دوستان سئوال کنم، کدام جریان سیاسی از سیاسیون کشور در عرض سی و هفت سال گذشته خالی از اشتباه بوده است؟

قصد آن ندارم، که بگویم باید اشتباهات را فراموش کنیم، اما میخواهم بگویم تا زمانی که دور هم می چرخیم و بر سر یکدیگر می زنیم، فرهنگ استبدادی و مستبدین حاکم به راحتی بر سرنوشت همه مردمان ایران ساکن خواهند بود.

اگر آقای خامنه ای به جز یاری کردن به "غروب رویای انتخابات رقابتی" عملی دیگر انجام میداد، جای تعجب داشت. آقای خامنه ای در رأس هرم استبداد، کشور را به سمتِ آشوبی می کشاند، که شاه هم با تشکیل حزب رستاخیزش کشاند.

بیائیم مجدداً مرتکب همان اشتباه نشده و همه ی میدان را به مستبدین وانگذاریم. با اتحاد خود پیرامون فراگیرترین خواستها و مطالبات مردمان ایران، این خواستها و مطالبات عملی و واقعی را در بیانیه های مشترک فریاد بزنیم. بی شک این فریادهای جاندار مخاطبین خود را اندک اندک خواهند یافت، و تمرینی برای دموکراسی هم خواهد بود.
۷۲۲۱۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۴       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : جناب کرد سندجی
نوشته ی آقای فرج سرکوهی را پیش رو داریم ، خودشان در ابتدا نوشته :
"...هم بر سوابق دوستی با او « بهروز خلیق» و هم به دلیل ساختار متن او ــ و نیز بر محتوای متن که منظر گرایشی معین را بیان می کند ــ متنی نوشتم نخست به عنوان «کامنت» و برای انتشار در ستون کامنت ها اما متن طولانی تر از کامنت شد .»

وقتی کامنت شما را می خوانم چنین نوشته اید :
"به باور من مشکل فقط آقای خلیق نیست که چنین سطحی و ساده نگارانه می اندیشد بلکه مشکل اساسی در زوال ساختار چپ و دموکرات طی سی سال و اند گذشته از تاریخ سیاسی ایران است . "

آقای کرد سنندجی حرف شما چه ربطی به نوشته ی آقای سرکوهی دارد؟ در ضمن ، شما چگونه از نوشته ی آقای خلیق و نقد آقای سرکوهی نتیجه گیری بالا را نمودید؟ مگر میشود چنین استنتاجی کرد ؟ دقیقا آقای خلیق و وسرکوهی و هر فرد دیگری مسئول افکار و کردار خود هستند و نباید آنرا بحساب «ابر و باد و مه خورشدو فلک» گذاشت.

در ضمن هیچ یک از داده های جنابعالی ربطی به این مطلب که آقای سرکوهی نوشته ندارد.
کلی گوئی های شما نیز دردی را دوا نمی کند که مرقوم فرموده اید : « به باور من از منظر جامعه شناسی سیاسی و علم سیاست در جمهوری اسلامی -بلوک-جناح- وجود ندارد بلکه فقط -طیف- های اجتماعی هستند که در شکل و شمایل سیاسی موجودیت پیدا می کنند.به همین جهت است که ناپایداری فکری و سیاسی در بین این طیف ها و حامیان آنان مثل سازمان اکثریت و حزب توده هم چنان شتاب فزاینده دارند.»

بد نیست بدانید که امروز حزب توده و سازمان فدائیان تحلیل ها و مواضع بکلی متفاوت دارند که ربطی به این نوشته ندارد.
۷۲۲۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : فراقانونی وشرع
در صدو چند سال اخیر جامعه ایران در پی این بوده که به مصدر نشینان و مسئولان بفهماند که باید تابع قانون شوید و با قانونمداری اعمال خویش را به پیش ببرید واز روش های فرا قانونی که از شرع کمک می گیرید دوری گزینید. که این پی گیری گذشتگان ما که بنام مشروطه ومشروعه خودرا در تاریخ مطرح کرده است بگونه ای در شرایط فعلی نمایان است. آنهم در حکومتی که از دل شرع برآمده است. که این حکومت در خودش سازکارهایی را خواسته یا ناخواسته تعبیه کرده است که باز گروه هایی از همین حکومت در پی آنانند که مسئله فرا قانونی را بگونه ای حل کنند که این شرایط است که امثال جناب خلیق ارجمند را براین می دارد که موضوع ومسائل را بگونه ای دگر تحلیل یا رصدکنند. چون اینان پی برده اند از درون این حکومت می توان کمک گرفت و بساط مشروعه خواهی را برای همیشه برچید و راه را برای نهادینه کردن تفکر آزادی خواهی و دمکراسی خواهی هموار کرد. این نکته ایست که نیاز به پرداختن است که امثال خلیق این را درک کرده اند وبه آن می پردازند تا ببینیم دیگران چه می کنند. آن رخ دادهای سال ۷۲-۸۸- ۹۲ همین جنگ قانونمداری با فراقانونی در این کشور بوده و.....
۷۲۲۰۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست