عنوان : تاریخ نه فرمان شهنشاه و نه انگاره شیخ است
هرگونه نحلیل از اوضاع سیاسی ایران بدون در نظر گرفتن تاریخ که محمل ها و مقوله های مدرن در آن از جنبش مشروطه تا کنون ساری و جاریست هر تحلیلگر یا هر تصمیمگیر سیاسی را به اشتباه مهلک میاندازد.با کودتای خائنانه رضا قلدر که از داخل دیگهای غذا داخل باغ سفارت نطفه اش بسته شد تا پایان سلطه محمد رضا حرکت تاریخ این کشور در بستر طبیعی و مونیستی خودش دچار تصلب و یخزدگی شد در واقع این جنب جوشها وبالا و پائین شدنها که از ۵۷تا اکنون توده و خصوصن فرهیختگان آنرا دچار یاس و حرمان و آزار کرده است تمرینهای بودکه باید در مسیر۱۲۰ساله انجام میشد که نشد . چانچه طی ۱۲ سال ۲۰ تا ۳۲ بمحض باز شدن نسبی فضا حوادث و اتفاقات از نوع طلاطمهای حاد سیاسی اجتماعی باعتبار جبر تاریخ افتاد از یک طرف دار و دسته دربار-سومکا -زحمتکشان -فدائیان اسلام ....و از جناح دیگر حزب توده ایران و تمامی جبهه ملی .... تاریخ در حرکت طبیعی خود بود. در واقع نبرد طبقاتی برای منصب یابی و جایگزین شدن در جایگاه خودش در جریان بود که تمامی امپریالیسم با راهنمائی داهیانه انگلیس کودتا ۳۲ انجام داد . یعنی یخزدگی مجدد . واز ۵۷میرفت این لقمه که در گلوی تاریخ مانده بود را فرو دهد و هضم کند و تمرینات از نقطه ای شروع شود که شروع هم شد ولی دستهای مرئی و نا مرئی امپریالیسم اینبار بشکلی متفاوت از آستینها بدر آمدبا جایگزین شدن در بالاترین مقام های حاکمیت تا انقلابیترین مدعیان که حاکمیت را ملک طلق خود میدانستن و حتی مقام شهردار تهران هم راضی نبودن و دهانه گازانبر چنان تنگ کردن که از داخل آن کشتار بهترین انسانها و با هوشترین مردم و یخزدگی و تصلب تکراری را رقم زد .و جناح هار و پول پرست که نقشه را از ارباب خود گرفته بود وبا تجربه سالهای ۲۰تا ۳۲ طابق النعل بالنعل اجرا کرد و باگورستانی کردن فضا باندازه ۵۰۰سال سود خالص بجیب زد حدود ۱۵۰۰میلیارد دلار را غیب کرد و هم اکنون خزانه ارزی خالی خالیست تا جائیکه کفگیر ته دیگ را سوراخ کرده.متاسفانه ضربه ای که از دو کودتای دو پهلوی بر تاریخ توسعه و اقتصاد و روند دمکراسی و تحزب این کشور زده چنان بزرگ است که این بدیل بهترینه(در تاریخ ایران و جهان نیست که تمام پادشاهان یک خاندان با کودتا خارجی آمده و با اردنگی مردم آن کشور فرار کرده باشند). اگر شیخ فضل اله نوری در حاکمیت قانون مشروطه ذولت تشکیل میداد بهتر نبود ؟آیااین توهم که اسلام گزینه بهتری برای حکومت است که عده ای را مفتون کرده بود ازدست نمیدادند؟و بمردم بفغان آمده از دادگاههای شرع و خواستار عدلیه غربی شدن بدولت شیخ پایان نمیدادند؟که ما در سال ۵۷ توسط بازگشت بخویش کرده ها مات شویم تا جائیکه مجبور بتبعیت از تاریخ گردبم ؟و شویم مرغ عزا و عروسی و
۷٣۰٣٨ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۴       

عنوان : سگ زرد برادر شغال است
با درود به هموطن گرامی جناب آقای روزبه ! نوشتار شما از نظر من کامل و بسیار ساده و روان و بدون لغت بازیهای رایج در نوشتار های امروزی به مانند آینه ای بود که شفاف و با تمرکز بر روی مسائل و مشکلات و موانع موجود بر سر راه ایراندوستان واقعی ، شعبده اسب تراوایی را بتصویر کشیده که سربازان این اسب در طول یک دهه گذشته بسیار ماهرانه و بقول ولایتمداران اصلاح طلب مهندسی شده در پوشش روزنامه نگار ، فعال سیاسی ، منتقد و کارشناس ، روحانی تبعیدی ! و وزیر و وکیل تبعیدی و از همه نوع جنسی تحت پوشش اپوزیسیون اصلاح طلب ! در تمام کشورهای استکباری! جا سازی نموده و مشغول به بزک و لابی گری هم میباشند . حتی قبح دلالی و مشاطه گری و لابی کردن و واسطه شدن هم در نزد این جماعت از بین رفته تا جایی که مدعیان حزب تراز نوینی که مدعی راه توده ایرانیان میباشند نوشتار و افکارشان علنی ولایتمدارانه و رسما بلندگوی اسب تراوای رژیم میباشند ! نوشتار ارزشمند شما در زیر بمباران بی وقفه امپراطوری دورغ ولی فقیه فعلا انعکاس چندانی نخواهد داشت و باید ۶ تا یکسال صبر کرد و دید که رای دهنده گان به نظام که جمعیت کثیری نیز میباشند بعد از ۶ ماه نشئگی انتصابات از مغزشان خواهد پرید و باز روز از نو و بازی از نو ! ۳۷ سال است که بسیاری به هر ساز این رژیم میرقصند به امید تکه استخوانی! ولی بجای استخوان رژیم همیشه چوب را بلند کرد ه ! و در این میان من تقصیری بر خامنه ای و درباریانش نمیبینم بلکه تقصیر این نکبت و ویرانی را به هواداران و نگاه دارندگان ولایت فقیه میبینم که هر بار بصف میشوند و به ولایت خبیث آری میگویند . شاید واقعا مشکلی ندارند و وضعشان عالی و راضی هستند و شاید ما اشتباه میکنیم ! فراموش نکنیم که در استانهای کردستان، سیستان و بلوچستان و دیگر استانهای فقیر و زیر فشار آمار مشارکت در انتصابات بسیار پائین و در حد بایکوت میباشد . و ادعای روشنفکری و تحصیل کرده را هم بمانند شهرهایی چون تهران ندارند .
۷٣۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۴       

عنوان : ما، و تکرار خود، از مشروطیت تا کنون
ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹-۱۳۱۲)، شاعر و آزادی خواه دوران جنبش مشروطیت، شعری سرود که درد همین امروز جامعه ما هم هست. بیش از یک قرن(سده) است، که این جامعه در حال تکرار خود است، گاه بطور تراژیک، گاه بطور کمدیک، و گاه با ترکیبی از هر دو:

خوابند وکیلان و ،خرابند وزیران

بردند به سرقت، همه سیم و زر ایران

ما را نگذارند، به یک خانه ویران

یارب بستان، داد فقیران ز امیران
۷٣۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۴