از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی با مبارز ضد نژاد پرستی :جناب علی خوئی
در شرایط فعلی تنها منبع شناخت همین نوشتارها و نظرات است که می نوان تاحدودی پی برد که او کیست. بایدگفت: بنده هم قبول دارم که شما "ضد افکار شوئنستی " هستی !برمنکرش لعنت. اما وقتی می آوری:« طرف دار استقلال ازربایجان» [ جالبست: آذربایجانی که می شود ارزبایجان]. ای رو را برم!
۷٣۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۴
|
از : حسن نکونام
عنوان : پرسش
آیا در ایران چیزی بنام «ملت فارس» وجود دارد؟
در ایران استانی هست بنام «استان فارس»، که گویا مرکز آن شهر «شیراز» است، و شهرهائی را از جمله شیراز، فسا، جهرم، آباده و غیره و غیره در بر می گیرد. اهالی این استان هم، هر چند با زبان «فارسی» و البته با لهجه شیرین شیرازی، صحبت می کنند، از ملیت های مختلفی تشکیل شده است، هر چند که «فارسی زبانان» در این استان بیشترین جمعیت را دارند. آیا منظور از «ملت فارس» اهالی این استان است؟
تا آنجا که من می فهمم، فارسی یک «زبان» است، و نه یک «ملت». هیچگونه اصرار و تعصب و پیشداوری و منفعت و مصلحتی هم ندارم، که اگر اشتباه می کنم، نظرم را تغییر ندهم. اگر کسانی بتوانند بطور علمی (یعنی از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تاریخی، جغرافیائی، دموگرافی، اتنیکی، قومی، ملی و غیره) وجود ملتی بنام «ملت فارس» را اثبات کنند، به «اقناع عملی» میرسم، و آن را می پذیرم، همانگونه که در پذیرش شتاب ثقل زمین و قانون نیوتن، و یا نظریه داروین در باره تنوع و تطور انواع موجودات زنده، به اقناع علمی رسیدم، و اسطوره سرائی های مذاهب در مورد زمین بعنوان مرکز کهکشان راه شیری، و در باره حیات و خلقت موجودات زنده، برایم فاقد ارزش و نافی حقیقت علمی است. مفاهیم و مقولاتی که در نوشته ها و گفته ها، بکار برده می شوند، دارای «بار معنائی» هستند، و نمی توان آنها را مانند نقل و نبات از قلم و زبان جاری کرد، بدون اینکه به درستی و صحت آنها اطمینان داشت. بنظر من، فارسی یک «زبان» است، و مانند «سیمانی» است که در بین «کاشی ها» قرار می گیرد، تا آنها را محکم به همدیگر متصل نگه دارد. کاشی ها هم، «ملیت ها یا قوم ها ( یا هر چه که دلتان می خواهد آنها را بنامید) مختلف ساکن ایران هستند، که با زبان های مختلفی تکلم می کنند، و با این «زبان فارسی» می توانند با همدیگر تبادل فکر و تجربه کنند. بکار بردن مفهوم «ملت فارس»، نادرست و فاقد بار علمی است.
سپاس از شکیبائیتان در خواندن این مطلب.
۷٣۱٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : آیا با پراکندن تهمت و دروغ...
آقای علی خوی گرامی؛ با اشاره به نامم البرز می نویسی؛ «... هدف اینها انتقاد نیست... تحقیر کردن [است تا] تو دیگر نتوانی در این سایت قلم بزنی.... در این سایت روش خاص خودشان را دارند. افکار عقب مانده و نزادپرستی خود را در قالب روشن فکر پوشش [می دهند]. ولی اینها اینرا بدانند ملیت های غیر فارس برای گرفتن حقوق پایمال شده ایشان فقط یک یا حسین مانده:)»
بی آنکه نمونه ای، سند یا مدرکی ارائه کنی، متهمم می کنی که، منتقد نیستم، عقب مانده و نژادپرستم.
این چه حق جویی و دادخواهیست که شما را وا میدارد، که در حقِ یک هموطن دیگرت مرتکب ستم شده، و مستقیم و غیر مستقیم بدون ارائه ی مدرکی عقب مانده و نژادپرستش بنامی. آیا با پراکندن تهمت و دروغ قصد دفاع از حقوق پایمال شده ات را داری؟
۷٣۱۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۴
|
از : علی خوی
عنوان : به اقای امیر ایرانی
بنده نه نماینده ترک ها هستم نه ضد فارس .من ضد افکارشونیستی هستم که متسفانه بخش بزرکی از فارسها را شامل میشود .من خودم از خانواده چپ هستم.
در عین حال طرف دار استقلال ازربایجان .
ایا شماهم میتوانی خودت را به انچه متعلق هستی معرفی کنی؟
۷٣۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : نماینده تام الاختیار تمام ملتهای جهان بجزء فارس ها جناب علی خویی
یکی از نکات مثبت این سایت خبری مفید در همین بخش نظردهی آنست که تاکنون از گزند پرت وپلا گویی هایی که در سایتی بنام ایران گلوبال رواج یافته در امان مانده است. وآن پرت وپلا گویی ها ناشی از چیزی نیست جزء اینکه: گروهی ترکیسم خاص عملکرد وحرافی های خود را با یک ادبیات نژاد پرستانه و کینه توزانه در مقابل دیگران ، چه دیگران کرد باشند و چه آذری و.... تعریف می کنند. وحتی آن ترکیسم خاص چنان سقوط می کنند که خود را سخت مدافع سیاستهای توسعه طلبانه ترکیسم اردوغانی نشان می دهند. بگذریم. سخنی با جناب علی خویی که در چند نظر قبلی و این نظر بگونه ای خود را نمایانده است که برداشت می شود؛ایشان نماینده تام الاختیار ترکیسم خاص است و جدیداً با حفظ سمت خود را نماینده تام الاختیار تمام ضدفارسیسم های جهان نشان داده است. بایدگفت: پدرجان گاهی وقتها نیاز است یک چیزی را بکار انداخت و از آن نیز استفاده کرد همین طور اله بختکی هــــــــــی حرفِ...... نباید زد. ::::: نوشتارنویسان اگر شرایط جدید ارتباطی برای آنان چنان کرده است که براحتی می توانند نوشتارشان را در اختیار دیگران قرار دهند وجود همین شرایط ارتباطی! هرنوشتاری نیز براحتی به زیر تیغ نقادی آنهم نقادی با خرد نقاد آنهم بشیوه بی رحمانه آن خواهد رفت. که دراین روند نوشتار نویس متوجه می شود؛ یا باید برود بدنبال مطالعه و دانش افزائی برای ارائه مطالبی بهتر ویا اینکه متوجه می شود باید بدنبال کاری دگر برود نه وقت خودش را تلف کند و نه وقت دیگران. ::::::::: باید گفت: در روند تحول خواهی جامعه ایران به این دو مورد نیازمندیم :۱)نوشتارنویس کم اما با نوشتارهای پر از مطالب آموزنده ۲)نقاد ونظر دهنده بسیار و تیز بین و بکار گیرنده خرد نقاد بی رحم. از آوردن نکات دیگری که پاسخی به نماینده تام الاختیار تمام ملتهای جهان بجزء فارسها خودداری می شود که آن نماینده در همین خوشی کاذبش بماند و کیف کند.
۷٣۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۴
|
از : علی خوی
عنوان : جنک سرد به روش فارس
در این سایت عده ای بنظر سازمان یافته با نامهای امیر ایران،امید ایران،البرز... اگر به هیچ گروه یا سازمانی هم وا بسته نباشند در فارس بودن انها هیچ شکی نیست
سعی دارند اتها راکه در رابطه با مسایل ملی قلم میزنند از رو بر دارند اللخصوص اگر طرف غیر فارس باشد. همین ۲ نظر بالا را نگاه کنید هدف اینها انتقاد نیست جلو چشمات مقاله را مچاله کرده می اندازند تو اشقالدانی.یعنی تحقیر کردن
تو دیگر نتوانی در این سایت قلم بزنی.البته در بعضی سایتهای دیگر تاثیر گذار فارسی زبان هم میتوانی همچین روشی یا ادبیاتی را ببینی. مثلان اگر یک چپ از ملیت غیر فارس در سایت ایران گلو بال در رابطه با مسله ملی قلم بزند او را به راحتی پان ترک
مینامند.ولی در این سایت روش خاص خودشان را دارند.البته خودشان هم چیزی در چنبره ندارند سعی میکنند افکار عقب مانده و نزادپرستی خود را در قالب روشن فکر
پوشش بدهند. ولی اینها اینرا بدانند ملیت های غیر فارس برای گرفتن حقوق پایمال شده ایشان فقط یک یا حسین مانده:)
۷٣۰۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : روش هایی برای مطرح شدن
مشاهده می شود گروهی بگونه ای در پی مطرح شدن هستندآنهم قبل از اینکه تعریف درستی از خود داشته باشند .گاهی در پیکر یک قومگرا ظاهر می شوند که تجربه به ما گفته آنان چه روشی را به پیش می برند گاهی در پیکر یک چپگرا نمایان می شوند که معمولاً در این روش باید مسائل ، دیالکتیکی تجزیه وتحلیل ویا مطرح شوند. در این نوشتار جناب قنبری که خویش را می خواهد چپ بنمایاند وقتی فرودستانی را بعنوان تز می آفریند باید آنتی آنرا نیز بسازد که آنهم می شود فرا دستانیابرعکس، حال سنتز آن چیست بماند. البته ایشان در نهایت ، این تز و آنتی آنرا چنان کــــــــــــــــــــــش داد تا آنرا رساند با انتخابات که در نوع خودش جالبست.
۷٣۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : ریشه دارهای بد و بی ریشه هایی که خوبند.
این نوشته متاسفانه محتوای چندانی ندارد .نویسنده ذهنیات خویش رامعیار قرار داده و به قضاوت می پردازد.ریشه در خاک داشتن را آنطور که خود می فهمد با بحث طبقات گره می زند و این گونه استدلال می کند که ریشه دارها کسانی اند که به گروه فرادستان جامعه تعلق دارند و موجودات بدی هستند و بی ریشه ها به گروه فرودستان تعلق دارند و به نوعی تقدس دارند. از منظر چنین نگرشی فرو دستان نمی توانند ریشه درخاکشان داشته باشند.ایشان بسیار ناشیانه با این کبری و صغری چیدن ها می خواهند هر طور که شده، به این نتیجه برسد که اگر کسی حرفی از ریشه دارها می زند منظورش دفاع از سرمایه دارها و منافع آنهاست.وتلاش زیادی هم میکند که به این حرف ها رنگ و لعاب علمی بدهد.که عملا موفق نیست.این نوشته نه تنها از نظر مضمونی خیلی ضعیف است بلکه از نظر نوشتاری هم خالی از ضعف نیست.بعنوان مثال به نظر می رسد که نویسنده، تفاوت معنایی بین دو کلمه ی "بالطبع" و" به تبع" قائل نیست.و یکی را جای دیگری به کار می برد .بالطبع یعنی" به طور طبیعی" در حالیکه "به تبع" به معنی "به دنبال" یا"به پیروی از" به کار می رود.
۷٣۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۴
|