از : امیر ایرانی
عنوان : ملیجک شجاع
ای ملیجک عزیز!اینکه شجاعانه خود را یکی از منتقدین روش های تحول خواهانه مردم ایران نشان داده ای !عملت بسیار کارگشا و بسیار آموزنده است . سپاس از ملیجک بودنت!. گاهی وقتها نگرانی ی خود را از روند تحول خواهی جامعه از شرایط قجری در ایران باید ملیجک وار ابراز داشت و وارد گود شد و اقدامات تحول خواهانه را افشاگرانه ی ملیجکی کرد .
۷٣۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : مردم عدالتجوی کشور...
ملیجک گرامی، می نویسی، «...ما سر خوش از “ضایع” شدن حدّاد عادل در رتبه سی و یکم، سر از پای نمیشناسیم و این پیروزی “غیر مترقبه” را به یکدیگر تبریک میگویم...»
بس که اینجا و آنجا واژه ی "ما" را شنیده و خوانده ام، گیجم که حالا مقصود شما از این ما چیست یا کیست. باری بهر جهت، بقول ناصرالدین شاه، ملیجک جان، شما لازم نیست بابت ضایع شدن فلانی سر از پا نشناسی. اما دست از این همه، یا همه چیز یا هیچ چیز بردار.
مردم عدالتجوی کشور قادر نیستند تمامی شاهقلی های استبداد را به یکباره کنار زده و دموکراسی در کشور برقرار کنند.
حال که شما و من اینهمه به حرکتهای مردمی ایرادهایی به حق و ناحق می گیریم، اگر احیانا یکی از همین مردمی که با رأی خودش حداد عادلی را سی و یکمی کرده بپرسد، شما که اونجا وایستادی و دم به دم داد می زنی لنگش کن، توی این سی و هفت ساله چه کردی، چه خواهیم گفت. لابد خواهیم گفت، در اثر تلاشهای شبانه روزی اپوزیسیونی ترتیب داده ایم، که در تفرقه و تشتت در صفوفش مدال طلای این رشته را به گردن دارد
۷٣۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : غلام سفیدکوهی سفیدکوهی
عنوان : بکوشیم به سهم خود مبارزه طبقاتی را انسانیتر کنیم
در بند ۵ یادداشت فوق به وجود جنایتکارانی در لیست مشترک اصلاحطلبان و ... اشاره
شده.
راه دور نرویم بزرگترین سنبل دین/ مذهب شیعه(علی) خودمان مگر با مخالفانش
با حذف فیزیکی تسویه حساب نمیکرد!؟
در نوجوانی به طور حتم ما تربیت شده در خانوادههایی شیعه افتخار هم میکردیماز اینکه علی آقا در یک روز مثلا ۴۰۰۰ نفر را سر و دست و پایشان را بریده.
مردم چگونه این افتخار ملی - مذهبی را یک روز مایه ننگ بدانند، چرا تشخیص این فهم طولانی شده؟
جایگزینی فرهنگ انساندوستی به جای فرهنگ جاهلی میخکوب شده در ذهن مردم زمانبر اما شدنیست.
بکوشیم به سهم خود مبارزه طبقاتی را انسانیتر کنیم.
غلام سفیدکوهی
۷٣۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : ملیجک
عنوان : تا زمانی که اپوزیسیونی منسجم و استخوان دار، حاکمان اسلامی در کشور را به چالش نکشد
” آخوند یا مهندس”
در ولایت گًل و بلبل ما، مردم میرن رأی میدن، بدون اینکه بدونند “انتخابات” چیه !!
با این وجود آدم نمیتونه از لبخند بر لبان مردم، و شادی در دلهای غمزده انها در این عزا خونهی اسلامی، خوشحال نشه، اگرچه عامل این شادی و لبخند، سیرکِ انتخاباتی ولی فقیه باشه!
* * *
اگر چه روحانیت در این سالها، در رشته تخصصیشان به طرز مفتضحانهای مردود گشتند، در مقابل در رشته مهندسی، خصوصاً “مهندسی انتخابات” و سرِ کار گذاشتنِ ملت، روی شیطان را هم کم کردند! تصور کنید، فردی را که مردم چندین سال پیش بدلیل پیشینه وعملکردهای ضدّ مردمیش از جمله، تحمیل نابجای رهبر بر مردم، در انتخاباتی مشابه، بطرز تحقیر آمیزی بی آبرو کردند، و یا حاکم شرع و وزیر اطلاعاتی را که دستانشان به خون هزاران جوان این سرزمین آلوده است، و کلید سازی را که دستی در تمامی جریانات امنیتی و اطلاعاتی نظام داشته و دارد را دوباره همچون منجیانی برای نجات مان، بخورد ملت دادند!
اگر این زیرکی، سیاست بازی و سر کار گذاشتنِ ملت نیست، پس چیست؟!
* * *
دستکم گرفتن حریف در هر نوع کارزاری میتواند عواقب ناخوشایندی بدنبال داشته باشد و مخالفین جمهوری اسلامی با این اشتباه بزرگ خود تاکنون بهای بسیار سنگینی پرداختند.
بر خلاف مخالفین حکومت، که قابلیتهای این رژیم را دست کم گرفته و از فردای ربودنِ انقلابِ مردم توسط آیت الله خمینی و یارانش، حکم “رفتن شش ماهه اخوندها” را مکررا صادر میکردند، حاکمان اسلامی در مقابل، توانایی و ظرفیت مخالفان خود را بیش از انچه بود براورد کرده و با این پیش فرض به جنگ انان رفتند!
نهادهای اطلاعاتی حکومت از سالها پیش به طرُق مختلف، از جمله شنود مکالمات تلفنی شهروندان، وادار ساختن رانندگان تاکسی در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، برای ارائه گزارش از گفتگوی میان مسافران، و فحش و ناسزای آنها به مقامات حکومتی، میزان و شدت نارضایتی مردم نسبت به حاکمیت را بررسی و ارزیابی کرده، و سیاستها و عملکردهای خود را بر مبنای شدت این نارضایتیها تنظیم میکردند.
از سویی دیگر با هزینه کردن وجهه بینالمللی خود، به ترور مخالفین در خارج از کشور و ایجاد تشتّت و پراکندگی در میان مخالفین بالقوه خود در آنطرف مرزهای کشور پرداختند، که در این رابطه نیز بسیار موفق بوده اند.
بدنبال رخدادهای سیاسی و اجتماعی در جامعه، شرایط و موقعیت هایی ایجاد میگردند که حاکمیت، با زیرکی تمام انها را بعنوان ابزاری در معادلات و بازیهای سیاسی اینده بکار میبندد. اشغال سفارت أمریکا یک نمونه برجسته در این رابطه است، که از ان برای تصفیه و حذف رقیب استفاده شد.
گاه این رخدادها از پیش برنامه ریزی شده اند و گاه نتیجه اتفاقات و یا جریاناتی اند همچون انتخابات. بعنوان مثال وقایع انتخابات سال ۸۸، و بدنبال ان حصر رهبران جنبش سبز، رخدادی از پیش برنامه ریزی شده نبوده است، ولی پس از وقوع ان، و علیرغم خشم و وحشت رژیم از ان، فرصتی را در ان یافت که در شرایطی و هنگامی که نارضایتی مردم بمرز غیر قابل کنترل نزدیک گردد، بتواند از این فرصت(کشیدن سران در حصر بمیدان) از فروپاشی نظام و سیستم جلوگیری کند.
البته این بدین معنا نیست که رهبران در حصر، با حاکمیت زد و بند کرده اند، بلکه همانگونه که در جریان انقلاب نیز شاهد بودیم، شاه در واپسین روزها برای حفظ سلطنتش، حاضر به واگذاری دولت به شاهپور بختیار گردید.
زمانی که محمد خاتمی خواسته یا نا خواسته، پا از گلیمِ نظام بیرون گذارد و بقول جوانها “جوّ گیر” شد، ممنوع التصویر و صدا میشود و حتی بردنِ نام او میتواند عواقبی سخت به همراه داشته باشد، ولی عجبا که همین فرد، مغز متفکر جریانی میشود، که لیست سی نفره او تماما راهی مجلسِ ولی فقیه میگردند!!
و ما سر خوش از “ضایع” شدن حدّاد عادل در رتبه سی و یکم، سر از پای نمیشناسیم و این پیروزی “غیر مترقبه” را به یکدیگر تبریک میگویم !!
در هر حال در چهارچوب تعریف شده نظام و با توجه به موقعیت و شرایط بحرانی جامعه، و عمق نارضایتی مردم، جابجایی مهره ها برای تعدیل بحران و عبور از طوفانی متلاطم براحتی صورت میپذیرد و این بازی سیاسی، جهت حفظ کلییتی که بازیگران ان، شروط نانوشته انرا پیشاپیش پذیرفته اند، در بزنگاههای بحرانی، قربانیان خود را نیز میطلبد.
* * *
در این سالها، مردان دراز ریش خدا و تشنگان قدرت در سرزمین اسلامی ما، با اخلاق، همت و روحیه جمعی مردم، چنان کردند که از کنار هر بی عدالتی، ظلم و تعرضی، بیتفاوت عبور میکنند!
اگر به آتش کشیده شدن جوانی دستفروش در تونس، به انقلابی در آن کشور منجر میگردد و سر آغازی میشود برای جنبش سراسری “بهار عربی”، در سرزمین ملّا زده ما، هر از چندی، ماموران شهرداری برای تفنن و رفع خستگی، چندین دکّه و بساط دستفروشانِ تنگدست را در هم میکوبند و تنها واکنش ما، گرفتن عکس، از این ظلم و جور آشکار و نارواست!
* * *
تا زمانی که اپوزیسیونی منسجم و استخوان دار، حاکمان اسلامی در کشور را به چالش نکشد و آلترناتیوی دمکراتیک را در مقابل مردم قرار ندهد، این حکومت میتواند با توجه به غصبِ آزادیهای اولیه و حقوق مدنی مردم، حتی با شل و سفت کردن این حقوق اولیه اما مهم، مدت زمانی طولانی، قدرت مانور داشته باشد
۷٣۲۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : هادی پاکزاد
عنوان : جایگاه چپ در انتخابات
با درودِ بسیار...
این مطلب، با کم و کاستی هایش، آگاهی بخش است. اما متاسفانه فقط به تحلیل جناح های موجود در انتخابات پرداخته و حرفی از نتیجه ی عملکرد «چپ» نزده است!
مطلبی تحت عنوان «جایگاه چپ در انتخابات» برایتان فرستادم که متاسفانه آن را چاپ نکردید! در حالی که «مجله هفته» آن را چاپ کرد و تا کنون بیش از ۲۶۰ بار share شده و حتما بسیار نقد هم شده است. نمی دانم چرا به ارادتمند خودتان پاسخ ندادید!
۷٣۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : فازی و انتخابات در ایران ،اپوزیسیون و آینده!
انتخابات در ایران نمونه یی از کاردبرد *فازی میتواند باشد.
فازی ساده ،یعنی حالتهای متفاوت با نتایج متفاوت در خدمت یک پدیده قرارمیگیرند.
در صنعت الکترونیک، کامپیوتر ،ربورتر و اتوماتیک .... بکار گرفته میشود.
اپوزیسیون با تاکتیکهای متفاوت تحریم،شرکت سلبی،نه تحریم نه شرکت،...به نتیجه ردولایت میرسند.
نتیجه:
۱.اپوزیسیون اکنون بقدرت خویش عتماد بیشتری مییابد و در آینده با ساز و برگ مجهز تاری بمیدان میاید "همگرایی"
۲.انتخابات فروردین ماه نتیجه بهتری را به پیشگوییمیگزارد در صورتیکه انجام شود.
۳.مردم هم عکس العمل بهتری را از خود نشان خواهند داد.
*لطفعلی عسکرزاده ریاضیدان،زبان دان کامپیوتری،مهندس الکترونیک و پرفسور در دانشگاه / کالیفرنیا، برکلی. مولد مجموعه (فازی) FAZZYLOGIK۱۹۶۵ (۱۹۷۳) متولد باکو در ایران.
۷٣۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : محسن
عنوان : شناخت جامعه و عمل به رسالت خویش
به نظر من دو راه بیشتر پیش روی فعالین چپ ایرانی مقیم خارج نمانده، یا ترک تابعیت کرده و به فعالیت در کشور محل اقامت خود بپردازند و یا اینکه اگر در رابطه با ایران قصد فعالیت دارند، ابتدا تلاش کنند که جامعه امروزِ ایران را بشناسند: جامعه ما امروز در کجا قرار دارد (از لحاظ رشد اجتماعی، سیاسی، علمی و ...)؟ دستور کار امروز نیروهای چپ چه باید باشد؟ راه های ارتباط گیری با جامعه کدامند؟
اگر چپ رسالت خود را بشناسد و واقعا بخواهد وارد عرصه عمل شود، چاره ای جز ارتباط با همین جامعه و کارکردن در بتن آن ندارد. تو گویی برخی دوستان بدون آنکه بزبان بیاورند، انتظار دارند که مثلا عارف یا کلا نیروهای سیاسی تحول خواهِ غیر چپ تا اطلاع ثانوی (در دوران غیبت چپ ها در داخل کشور) بشکل نیابتی رسالت چپ را بعهده بگیرند، انتظاری بیجا و ناشدنی است!
چپ باید از قدرت تشخیص اولویت های کنونی جنبش مردم ایران برخوردار باشد، بجای تخریب اصلاح طلبان روی نقاط مشترک با آنها همزبانی داشته باشد و آن مطالباتی را که آنها بواسطه جایگاه طبقاتی اشان مسکوت می گذارند را پی بگیرد (مطالبات زحمتکشان). چپ تنها به این شکل از امکان حضور در میان مردم و از قدرت بسیج پایگاه مردمی (بالقوه) خود برخوردار خواهد شد. و گرنه با خانه نشستن و خاطره نویسی، لمپن هایی مثل احمدی نژادها سوار موج می شوند.
۷٣۱۷۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : پرویز مهاجر
عنوان : همراهی کنیم مردم به هدفهای مشترکشان امیدوار شوند
همراهی کنیم مردم به هدفهای مشترکشان امیدوار شوند
این روزها بدلایل زیادی دردنیای مجازی از لایک وشمارش آن گرفته تا سیاسی شدگان متخصص کاردستی کیس پناهندگی،
در عافیت برخورداری از کمکهای بخور ونمیر خارج از کشور دسته جمعی شیپور مینوازند ،آنهم از سر گشادش .
سال۱۳۵۷ مردم ایران به بیعدالتیها اعتراض کردند. قبل از اینکه رگهای گردن طرفداران قدر قدرت وفرزندش عوج بگیرد. واقعیت اینست معممین همین جماعت بالا در تمام محلات تهران پایگاه های خود را داشتند اینکه سیاست میدانستند یا نه،ولی حزب فقط حزب ا له تتشکیل داده بودند یعنی متشکل بودند زندانیانه سیاسی خودشان را داشتند !!. ما شیپورچی ها! یا کوچینی بودیم یا اسب سفید ،شاید هم باکارایا شکوفه نو. خوب شبهای انجمن ایران و المان هم بود که باز عزیزانی برایمان از زرد پوشان میگفتند :که زرد پوشان به چه میانیشند صف به صف ستوار استاده به جا ی .گفتن شعر حتی بشکل استعاره هزینه داشت . که خویی عزیز با دل کندن از مام میهن غربت را بجان خرید . .درد معممین هم وا اسلاما بود درد شیپورچیها نه درد جامعه بود ونه هست حالا شیپورچیها مجبور نیستند سمبولیک شعر بگن زنده باد Facebook ووو.، لازم نیست کتابهایشان در جا سازیها مدفون کنند (اگر انگیزه ای برای اگاهی داشته باشند).
جامعه انسانی پدیده ای پیچیده است. عالم فیزیک، فیزیک میداند، شیمی،شیمی و....ولی کسیکه برای مقوله اجتماعی حکم صادر میکند (در یک حانواده به یک فرزند باید گفت بنشین بد یگری یبتمرگ) ، نظر میدهد یا شیپور میزند ! باید یا از مادر علوم یعنی فلسفه ! توشه ای برداشته باشد، یا در دندانهای چرخ تولید وکار چنان بدرد گرفتار شود که بداند شیپور را چگونه باید دمید ،در غیر این صورت عرض خود میبرد و زحمت ما میدارد،بزبان ساده تر هم به سلامتی خود صدمه میزند وهم انکرالاصواتش مزاحمت فراهم میکند.
این قصه بدان اوردم که به عافیت رسیدگان باشعار لنگش کن که حتی جان بر کفان پیشتازرا که جان در ره آرمانهای عدالت خواهانه خود نهادند، با غم نداشتن دل در گرو بیعدالتی ها خود به سخره میگیرند.
در غم انسان نشستن پا به پای شادما نیهای (هر چه کوچک)! مردم پای کوبیدن
بهتراست مروری به آنچه گذشت داشته باشند.
. سال ۱۳۵۷
آخوند و پیرووانی که جمع! کرده بودند به صورت مادی وزمینی واللاه حظور داشتند!! فدایی ،مجاهد،توده ای ....هم همینطور.
شعور سیاسی تشکیلاتی،حزبییت، ایران تا جایی که من یاد دارم(من پنجاهووهفتی هستم ) اینها بود ند. از قرار معلوم با تمام تفاصیل از !! IQ گرفته تا سازماندهی، شان بسیج وسپاه .. تا فریب ، دانا ترو زرنگتر از من لنگش کن ها بودند .
بعد شروع کردند به قلع وقمع مخالفین. بزبان دیگر بطور استراتزیک(ببخشید ز سه نقطه نداشتم بعدن برام مقاله ننویسین ) سازمان دادند، تشکل حتی نظامی درست کردند . خوبه یاد بگیریم .
حول محور خواسته های مشترک مردم میتوان جمع شد.مردم هزینه ها رو دادن ،راه مبارزه را از دل کار و زندگی خود پیدا کرده در آن آب وخاک زندگی و کار میکنند . در غیر اینصورت گوشت دم توپ خواهند شد ،برای سرنگونی گر تو بهتر میزنی برو تو بزن ! بقیه دنبالت بیان.
همه مردم ایران ۳۷سال است در حال مشاهده حاکمیت ایران هستن ،از قراءتی تا جنتی و موسوی، و... همه را میشناسند. بگذاریم مردم همین انتخابات غیر دموکراتیک را تمرین کنند .مصباح ودیگران صدقه سری منوشما کنار نرفتند ،وحداد عادل باید اجازه بگیرد اخر صف منتظره. خوب چکونه میشود شعار دوستانی که میگویند تااین حکومت کفن نشود وطن وطن نشود!
من امیدی به اسلام سیا سی شده ندارم. ولی به ریزش هرچه بیشترنیروهای ارتجاعی امیدوارم .مردم ما میتوانند از سیاست گله رمه ای خودشون رو نجات بدن .
تاریخ تحولات اجتماعی منتج به رعایت حتی حقوق شهروندی یکی دو روز نسیت .۳۷سال پیش توانایی جامعه ما قادر شد فقط این مثلن جمهوری ناقص را بوجود اورد ،نه بیشتر. این دگرگونیها بیتا بی کسی را نمیتا بد! راه درازی در پیش است ،سعی کنیم خارج ننوازیم.
فدایی،مجاهد،توده ای ودر مجموع طیف چپ چه نیرویی داشت؟ شما خواستاران کفن حکومت در زمان انقلاب ۵۷ کجا متشکل بودید ،چرا به تمام این مقصرین نگفتید کارشان ،محاسبا تشان اشتباهه ،مگر همه نیروی چپ بیشتر ازیک ملیون اغراق آمیز بود.؟ خوب اگر آنزمان وجود داشتید چرا شما کفن کنان همه ما نادانان را ره ننمودید؟ حالا هم دیر نشده،نیروهای Alternative کفن کن خود را راه بیاندا زید تشکلها واحزابتان را ببرید داخل ، تا بقیه بدنبال شما. نجات بدین ما نا دان ها را.
یا بگذارید نسل بعد از ما دمکراسی را فقط تمرین کنند .از کوزه همین میطراود.بگذاریم مردم به توان جمعی خود واقف شود. مردم اگر به خواستها یشان نرسند پنبه رفسنجانی ها زده خواهد شد.
در تبریز کسی در رستوران با اشتها چلو کباب میخورد که نخ گونی در بشقا ب برنج پیدا کرد،با قیافه ای حق به جانب ،گارسون رو صدا کرد که ای فلان فلان شده در برنج چرا نخ گونی در میاد. گارسون اول معذرت خواست بعد دید آتش طرف تنده.گفت با پولی که دادی میحواستی قا لیچه کرمان در بیاد.
۷٣۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : " گرچه وصالش نه به کوشش دهند, آنقدر ای دل که توانی, بکوش ". حافظ
گرچه مشکل است فهماندن مفهوم " دموکراسی سلبی " به کسی که چامسکی ۸۷ ساله, سوسیالیست هوادار آنارکو- سندیکالیسم را این جور فهمیده باشد که بگوید " لطفن بدون پیشداوری مقایسه کنید حرف های چامسکی را با اتحاد جمهوریخواهان و دیگر مشوقین شرکت در انتخابات!! رژیم اسلامی. دقیقن یک حرف را نمیزنند؟ بخود نیست که چامسکی از موافقین پر و پا قرص حکومت اسلامی و حامی و پشت و پناه گنجی، حقیقت جو، کدیور (خط امامیان تبلیغ چی حکومت اسلامی - شعبه آمریکا)", و در کامنت دیگر, خود را کمونیست " سینه چاک" بداند ( کامنت های مقاله سندرز یا کلینتون؟ ), ولی همین قدر که لحن کلام ایشان عوض شده است نشان میدهد که خیلی هم نباید نا امید بود. از نوشتن کامنت در یک جمله طولانی , عذر میخواهم.
۷٣۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بهروز الف
عنوان : پاسخی به منتفدین!!
ابدا قصدی به نوشته های شخصی بنام "پیروز" ندارم چرا که پاسخ دادن به ایشان را اب کوبیدن در هاون میدانم. ضمنن اگر نوشته های ایشان را دنبال کنیم باید یک صلوات هم برای امام راحل بفرستیم
اما اقای البرز برای یادی آوری باید بگویم که این سخنان نفر اول منتخب حوزه تهران از آن
۲-۳ ماه پیش هست نه ۳۰ سال پیش که در رکاب امام راحل "خشونت" نمیکردند و هرشب صد ها ازاد انسان را اعدام نمیکردند. نکته دیگر اینکه بر طبق قوانین اسلام "تحول" نشان برگشت از دین و این عمل عین "مرتد" بودن هست. ایا شما میخواهید بگویید چاقو کشان و عربده کشان اصلاح طلب شده حالا "مرتد" شده اند؟ اگر چنین باشد حکم شان بر طبق نصح صریح قران مجید اعدام هست نه نماینده مجلس شدن. اینطور نیست. شراب ممکن است تحول پیدا کند و سرکه شود ولی مسلمین ناب محمدی اگر تحولی بکنند دست کشیدن از شکنجه و اعدام هست (آنه هم بخاطر پیر شدن) و شعار مرگ بر شیطان بززگ امریکا و انکلیس هست و پیوستن به صف چپاول گران و دزدان و ارسال میلیون دلار به انگلیس و آمریکا برای سرمایه گذاری و خرج زندگی اقازاده ها و گرفتن گرین کارت
۷٣۱۶۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|