یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اندوهِ نوروزی - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علیرضا قلاتی

عنوان : چه دانم های بسیارست،لیکن من نمیدانم/که خوردم از دهان بندی دران دریا کفی افیون
ای جانِ جان در بحرِ دل چون میروی بی آن مرو
در بحرِ عشقی آنچنان بی گوهرِ انسان مرو

ای یوسفِ کنعانِ ما ای جانِ جانِ جانِ ما
چشمانِ یعقوبی ببین بازآ تو زین کنعان مرو

ای جانِ جانِ آیَنِه ای سر ز تا پا بَرهَنِه
پُر رنگ و بی رنگ آنچَنِه از منظرِ چشمان مرو

ای جبرِ جان ای جبرِ جان بین اختیارست این زمان
بی اختیارِ خونِ دل در شیرِ آن پستان مرو

چون عشق بر سر میبری دریا به گوهر میبری
آب از جهان در میبری چندین سرشک افشان مرو

ای جانِ جانِ مَه لقا ای فانیِ ما را بقا
در کیشِ ترسا زارتقا بی پایه بر صنعان مرو

ای کنزِ مخفی الوداع هین جاوَزَ ال٘اَث٘نَینَ شاع
چون فاش گشتی زین سماع از دیده نک پنهان مرو

ای خضرکِ فرّخ دهان سرچشمه ی الیاسِ جان
با آبِ حیوانی چنان بر چشمه ی حیوان مرو

ای یوسفِ خوشنامِ ما تلخی مران بر کامِ ما
پُر کن ز شادی جامِ ما در کلبه ی احزان مرو

از عشقت این فرتوت و فان در لکنت افتادش زفان
ای جانِ جانِ عارفان از گفته ی عرفان مرو...
۷٣۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست