عنوان : برای جناب سیروانی و آنان که شناخت درستی از حساسیت و الزامات زمان دارند
جناب آزاد سیروانی،
درود بر شما. دست شما را به گرمی می فشارم و برای تمام کسانی که خواهان اتحاد، مبارزه و ایجاد جمهوری دموکراتیک و برابری برای ایرانیان هستند آرزوی موفقیت می کنم.

آمویی
۷۴۷۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۵       

عنوان : خسته نباشید آقای دستمالچی
بسیار جالب و با فارسی روان توانستند نویسنده گرامی آقای دستمالچی بار دیگر ساختار مافیائی تحکیم قدرت حکومت آخوندهای مرتجع را به تصویر بکشند و به خواننده متنش تصویر کاملی از ساختار و چگونگی حکومت استبداد اسلامی و دیکتاتوری را عرضه کنند که چطور یک مشت جاعل و جاهل خرافه پرست مذهبی یک ملتی را به اسارت و گروگان گرفتند و خود را قیم مردم کردند در حالی که خود هنوز در کودکی و نابالغی فکری و عقب ماندگی ذهنی بسر میبرند همانطور که نویسنده با نقل قول کردن از رساله خمینی دجال مثالهائی آورده است و به خوبی نشان داد که چه واپسگراهائی بر ارکان قدرت نشسته اند.نویسنده گرامی به حق میگوید که این رژیم ملاتاریا خصوصاً از واژه ای مثل دمکراسی وحشت دارد و اساساً دین اسلام هیچ میانه ای با آزاد اندیشی و آزادی بیان و حکومت مردم بر مردم ( دمکراسی ) ندارد و نمی تواند داشته باشد و حتی از رژیم شاه سرنگون شده هم بدتر است.
به کاربران زیر - آزاد سیروانی و امیر آمویی - باید گفت کسی شماها را مجبور نکرده چنین نوشتاری را حتماً بخوانید اگر برای شما محتوایش تکراری یا خسته کننده است. بجای سپاس و تشکر از زحمات نویسنده افرادی پرمدعا مثل شماها که همیشه طلبکارند یاد گرفتند فقط انتقاد بیجا کنند بدون اینکه خودشان پیشنهاد و راه حل بهتری برای مبارزه با استبدد اسلامی حاکم بر ایران بدهند یا تا حالا داده باشند.برای ادای روشنفکری درآوردن فقط نق زدن کافی نیست.آفرین بر آقای دستمالچی که قدم مثبتی در شناساندن ساختارحکومت استبدادی ملاها برداشتند.با کاربر گرامی جناب علی خوی همصدا هستم:اتش بزن به این لانه جهل و خرافات از هرنوعش!!!!!
۷۴۷٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۵       

عنوان : هر کس به قدر فهمش سنجید مدعا را
آمده است که پهلوانی شیعه از کرمانشاهم!! با احترام به کرمانشاه و پهلوانان مردمی،باید بگویم ، نه اینم و نه آن و به یاد ندارم در خانه ی پدری ام حتی یک نوبت نماز هم خوانده شده باشد.اما به یاد دارم که پدر بزرگم این لطیفه را می گفت و، مانند حاشیه نویس محترم ما ،سخت با آن می خندید.ولی این مزاح و تفتیش قومی چه ربطی به موضوع دارد؟حرف بر سر خاموشی اخگر اندیشه ای نو در نوشته های نویسنده ی مقاله است.وگرنه باب خلال و مبال را بسیاری به نام اندیشه به سخره گرفته اند. تا آنجا که حتی کودکان هم رغبتی به تکرار آن ندارند. انتظار ما از نویسندگان پر نویس ، فشردن قلم در ژرفای اندیشه و در افکندن نقشی نو از خرد و آگاهیست.وگرنه از بدیهیات گفتن و تکرار گفته های دیگران با کلماتی دیگر، فقط میتواند مانند نوشته ها ی گاراژی،تفننی برای
مسافران خسته شود.و یا مانند لطیفه های کهنه و از دهان افتاده، بجای خنده، موج خمیازه ها را دامن زند.با سیل کلمات نه میتوان دریای معنی ساخت و نه میتوان راهی به آگاهی بلند این نسل گشود.
به قول بیدل:
سیلاب به دریا چقدر گرد فروشد
ما تازه گناهیم و دعای تو قدیم است
۷۴۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۵       

عنوان : اتش بزن به لانه جهل و خرافات مذهب از هر نوعش
اقای سیروانی شما باید از کردهای کرمانشاه باشید؟ چونکه اقای دستمالچی از دیدگاه اسلام شیعه نقل و قول کرده .می گویند در کرمانشاه با صدای بلند بگویی پهلوان همه بر می گردن نگاه می کنند چونکه همه ایشان فکر می کنند پهلوان هستند :)
مذهب را باید اینطوری شوست و گذاشت کنار. من هیچ احترامی به خرافات و جهل ندارم .اگر با رودربایستی یا با نام حقوق بشر با جهل و خرافات که همان مذهب است
کنار بیایم به اینده گان خیانت کرده ام
هر چه ملاء .ایت الهه را باید به زباله دان تاریخ انداخت.نباید گذاشت اینها به نسلهای اینده سرایت کنند و انها را هم الوده کنند یک سری از همین خرافاتی و جهلی ها را بنام اصلاح طلب جمهوری اسلامی روانه خارج کرده و در سخنرایها و یا نوشتن مقاله در سایت های فارسی زبان گوی سبقت را از همه اپوزیسیون گرفته اند.
باز هم افرین به شما اقای دستمالچی شما مستقیم وارد خانه اخوندها شده ای
اتش بزن به این لانه جهل و خرافات از هرنوعش
۷۴۷۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۵       

عنوان : افرین اقای دستمالچی .مرحبا
اقای امیر امویی اتفاقا تازه افشاگریها شروع شده است.دیگر دارد روشن می شود چقدر
جمهوری اسلامی در این سازمانهای سیاسی و در سایتهای خبر گذاری در خارج نفوض کرده یا اصلان بنظر می اید بعضی از این سایتهای مشهور در خارج را خود جمهوری اسلامی راه اندازی کرده اما بنام اپوزیسیون. با دامن زدن به بحث اصلاح طلب و اصلاحات و با چاشنی حفظ تمامیت ارضی، حمله خارجی عملان نیروی چپ را گوشه گیر کرده است
حالا شما می خواهید به چشم ما خاک بپاشید؟
اقای دستمالچی افرین انگشت را بجای حساس گذاشته اید ادامه دهید
۷۴۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۵       

عنوان : توضیح بدیهیات، یعنی با توپخانه به جنک پشه رفتن.
جناب آقای آمویی! در کردی مثلی هست که می گوید: " خه رمان شنیا،گه نم خوریا، کاکه م هێشتا داس ئه ساوێ." یعنی: خرمن کوبیده شد، گندم هم خورده شد، اما برادرم هنوز داسش را می ساید.در ادبیات فارسی هم آمده است: " این ز عجز ماست گر لفظی مکرر میشود".حق با شماست.تکرار مکررات و ماندن در دوره های بجا مانده، نه تنها ملال انگیز، بلکه در معرفت معضل های نوین، خسران آفرین است.با این حاشیه ی کوتاه وبجا ، گفتنی ها را گفته اید و خواننده را از تکرار بی نیاز کرده اید.امیدوارم نویسنده هم از دام مکررات و شرح طولانی بدیهیات، رها شود و
این نو آوری را از مولوی بشنود که:
خامش کن و ز بان دگر گو و رسم نو
این رسم کهنه را چه مکرر گرفته ای؟
۷۴۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۵       

عنوان : کدام دوره؟
آقای دستمالچی،
تفات زیادی هست میان "پرکاری قلم" و "پرباری اندیشه". شما به کدام دسته تعلق دارید؟ دیگر این که "مدتهاست دوره ی افشاگری به پایان رسیده"، اما "دوره ی اتحاد و سازندگی مرتب به تعویق افتاده!" ما در کدام دوره باید باشیم؟
۷۴۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۵