یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شرم آور یا نگران کننده؟ هر دو! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : اطلاعیه ای مفید وکارساز
این نظر در پای اعلامیه که در بخش خبر انتشار یافته، منتشر گردید. که در پای نوشتار جناب کریمی نیز ارائه می گردد. اما ظاهراً اثر گذاری این نوع اعلامیه ها در روحیه و همراهی مردم ایران برای فرهنگ سازی رواداری و تقویت آن با توجه به آمیختگی جمعیتی ایرانیان وجود داشته، بسیار کارسازتر شده ومی شود تا اینکه گروهی که تمام توانشان را روی ناسیونالیسمی قومی آنهم از نوع عقب مانده اش سرمایه گذاری می کنند. این جناب علی خوی که شغل شریف تجسسی اصل و نصب گری را ظاهراً در کارنامه خود دارد بسیار خوب متوجه شده که اثرات مثبت این نوع اعلامیه ها چقدر است وچقدر خنثی کننده اعمال کودکانه قوم خواهی بعضی ها می شوند. نظر ارائه شد: « اگر چه یک اعلامیه ورزشی است اما یک هوشمندی پشت آن مشاهده می شود. که این اقدام را از یک اعتراض معمولی به یک اقدام ضدنژاد پرستانه بسیار مهم می برد در این اعلامیه یک پیام مهمی می توان دید آنهم اینست:که تبریز شهری است که در تحولات آزادی خواهی و دمکراسی خواهی سرزمین ایران بسیار نقش داشته و دارد!که این مسئله را پلید اندیشان ،بخوبی درک کرده اند که می خواهند با جدا کردن تبریز و حتی منفعل یا ضد تحولخواهی در ایران آنرا نشان دهند.اما چیزی که پلید اندیشان استبداد خواه در این کشور نادیده گرفته اند اینست: هیجانات قوم گرایانه از نوع عقب مانده آن که حساب شده در بعضی مناطق پروبال داده می شوند و گاهاً بادکنکی باد می شوند چنان می ترکند که در نهایت با ایجاد شرمندگی برای خواهندگانشان محو می شوند وچنان می شوند مثل اینکه اصلاً نبوده اند.اما آثار شرمگینی بعضی از اعمال برای بعضی ها می ماند که با آدرس غلط دادن در پی تقویت روحیه ناسیونالیسمی قومی بوده وآنان را در مقابل دیگران تعریف کرده اند ومی کنند»
۷۴٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵       

    از : علی خوی

عنوان : بنظر این اعلامیه اصل و نصب ندارد
اقای بهروز لطفان ادرس منبع و امضاء کننده گان این اطلاعیه را نشان دهید
۷۴٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : به بحث باید ادامه داد ولی از تهمت زدن و فحاشی سیاسی اجتناب کرد!
۱) آقای بهروز – د با سلام، به سهم خود بخاطر درج این بیانیه مسئولانه سپاسگزار شما هستم و نیز از مسئولین "اخبار روز"، که با رویکردی شایان تقدیر همین بیانیه را بر بالای سایت نشاندند. پایدار باشید.
۲) آقای م. ارشک گرامی، اگر از بحث با همدیگر دلسرد شویم آنگاه در شرایطی محتمل جای کلمه و کلام را گلوله و خون خواهد گرفت. ما امروز هنوز فرصت آن را داریم که دست در دست هم و به منظور فهم همدیگر و رسیدن به تفاهمی دمکراتیک، گفتمانی را تولید کنیم و جا بیندازیم که ایران را برای همه ایرانیان می خواهد و نیز بگونه دمکراتیک و برابر حقوق. مباد که گفتگوهای معطوف به راه حل را بی فایده بپنداریم. زنده باشید.
۳) آقای ح. سلیمانی،
مسئله فراتر از "خیمه شب بازی" های آجرلوهاست. مسئله، فقط این نیست که آجرلو می خواهد تماشاچی‌های "تراکتور سازی" را به بازی گیرد و آنها را در انظار عمومی "بده" کند. مسئله تقویت و سمت دهی خطرناک است به حس موجود. نکته محوری و گرهی اینست. اینست که لزوم محکوم کردن سیاست تجاوزطلبانه دولت ارمنستان جای خود را به تولید و تقویت نفرت آذری از ارمنی ندهد. اینکه دعوای ترک و فارس و کرد و عرب در میان نیاید و همه چیز در مبارزه علیه هر نوع تبعیض در کشور متمرکزشود. موضوع نه قضاوت یک طرفه بلکه دعوت به اصل موضوع است. سرزنده و با نشاط باشید.
۴) آقای آرمان شیرازی، حس شما را می فهمم ومی ستایم وقتی چنین می سرایید که اگر آسمان ایران را غبار هسته‌ای فرابگیرد دیگر چه فرقی می کند که در بانه باشم و یا بناب و یا برزان و برازجان؟ اما اینهم هست عزیز، که اگر خودویژگی هر یک از اینها توسط آن دیگری به رسمیت شناخته نشود و تضمین ساختاری نیابد، آنگاه همبستگی تاریخی همه ایرانیان و نیز واقعیت هم سرنوشتی امروزشان محکوم به مخدوش شدن است و نه فقط غبار هسته‌ای که انواع گردبادها و طوفان‌ها می تواند بسیاری چیزها را بگونه دردناکی در هم بریزد و ویران کند. همه مسئله اینست که در مبارزه برای رسیدن به ایرانی دمکراتیک و فارغ از تبعیض چگونه بتوانیم نسبت درست بین مطالبات برحق عام و خاص را برقرار کنیم. این هم هنر می خواهد و هم خرد. موفق باشید.
۵) آقای مهران همایون،
۵-۱) این مهم نیست که آنکه ساز و کاری را به اجراء می گذارد فارس زبان است یا ترک زبان و عرب زبان و...مهم خصلت و جوهر خود ساز و کار است که تبعیض گراست یا نیست! در سیکل اول دبیرستان یک ناظم تبریزی داشتیم که اگر کسی ترک حرف می زد از دستش چوب می خورد و یک دبیر ادبیات فارسی اهل کرمان که می گفت آدم چرا نباید بتواند به زبان مادری خود حرف بزند؟! موضوع، نه آدم هاست که اندیشه و عملکرد آنهاست. برای نیروی دمکراسی ازهر تبار و زبان در ایران، آقای خامنه‌ای با ولی فقیه بودنش مطرح است و نه اینکه از قصبه خامنه تبریزاست!
۵-۲) این درست است که در جمهوری اسلامی تبعیض بر اساس دین و مذهب تبعیضی است حادتر و کاملاً نهادینه، اما این نیست که آریاییسم پهلوی را به ارث نبرده باشد! این حکومت کوشید تا "امت" را جایگزین "ملت" کند که نتوانست، ولی تبعیضات پچیشین را با تبعیض تند مذهبی در آمیخت. کافیست در حرف‌ها و اعمال رییس "فرهنگستان ایران اسلامی" آقای حداد عادل درنگ داشته باشیم تا باز تولید تفکر نوع پهلویسم فارس - محور را در قالب شیعی گری تند میراث جبل لبنان ببینیم!
۵-۳) درست است تا زمانی که اصل مسئله یعنی تبعیض ملی و دیگر تبعیضات موجود در میان باشد شاهد انواع سوء استفاده‌ها ازسوی حکومتی ها و غیر حکومتی ها خواهیم بود و از داخل و خارج. اصل مسئله را باید چاره دید.
۵-۴) درود بر شما که بدرستی خاطر نشان می کنید: "هر گروه مذهبی و یا قومی می بایست در یک جامعه فدرال به حقوق طبیعی خود دست پیدا کنند". همه تلاش ما آزادیخواهان و دمکرات‌ها هم باید تامین همگرایی پیرامون این هدف دمکراتیک باشد و همسویی در راه رسیدن به آن. و این به دست نخواهد آمد اگر نسبت مبارزه بین هدف و راه رسیدن به هدف درست برقرار نشود.
هم از اینروست که می گویم هم شرم آور است و هم نگران کننده. دست شما را در این نگرانی مشترک می فشارم.
۶) آقای بهرام خراسانی،
۱-۶) عصبانی هستید عزیز و دقیقاً هم بخاطر آن نگاه یکسویه و آلوده به ناسیونالیسمی که دارید.
۲-۶) اگر هم می خواهید فقط جدل کنید و تهمت بزنید لااقل به متن استناد بکنید و از خود نسازید. در کجای نوشته من " باز هم لبه تیز در نکوهش و سرزنش ارمنیان" است، در چه جایی از آن " دفاع از رییس دایمی جمهوری آذربایجان" صورت گرفته است، و در کدام بخش از آن "دفاع از تندروان قومگرای ترک" آورده شده است؟ اگر هم نمی خواهید بقول سهراب سپهری چشم‌هایتان را بشورید دستکم فضا را بیش ازاین تار و مغشوش نکنید.
۳-۶) اینهمه ترک ستیزی شما، وجه دیگر همان خطری است که من بر آن انگشت گذاشته‌ام. این همان تفکری است که من از آن شرم دارم و نسبت به آن نگران، که در بیانات شما نه در جلد ارمنی ستیزی و فارس ستیزی که در قالب ترک ستیزی خود را نشان می دهد! همین سه جمله از خودتان را باز بخوانید تا متوجه بغض ناسیونالیستی خود بشوید: "خود ترک تباران نیز نه پیشینه ی روشنی دارند و نه افتخاری در این پیشینه می توان یافت"، "هیچیک از کعبه های ترکی شما نیز هیچ افتخاری برای بشریت نیافریده اند. نه آذربایجان، نه ترکیه یا هرجای دیگر." و " من نمی دانم شما خودتان در گذشته چه افتخاری در چنته دارید، آیا چنین چیزی دارید؟"! بی نیاز از شرح است آقای خراسانی! من در ستیز با هر نوع دگر ستیزی هستم و شما اما فقطبا برخی‌ها سر ستیز دارید!
۴-۶) واژه‌ای که در متن شما می تواند فکر شما را به روشنی تبیین کند همان مقوله "پیشا مدرن" است. در متن شناسی مدرن رسم است که در کنار کلمات سیاه بر روی سفید لای سفید سطور نیز خوانده شود! اگر این روش را در باره نوشته شما بکار بگیریم می رسیم به نوستالوژی "خراسان بزرگ" و آتشکده‌ها و زرتشت در قالب ترک ستیزی کنونی.
۵-۶) دوره پیشا مدرن با نوستالوژی باستان شاخص است و دوره مدرن با دولت – ملت سازی عموماً زورگویانه در حق ملت‌های دیگر، ولی پسا مدرن را در رابطه با موضوع هنوز هم هویت‌های ملی فقط و فقط می توان با برابر حقوقی و همبستگی در جهانی جهانی شده معنی کرد. همه ما برای اینکه ایرانی داشته باشیم امروزین و مدرن و دمکراتیک و همبسته با جهان، باید بکوشیم تن از جامه ناسیونالیسم رها کنیم. نمی توان از پسا مدرن حرف زد و از اجداد تغذیه کرد.
۶-۶) من در کامنت قبلی خود، قتل عام شنیع ارمنی‌ها توسط ترک های جوان نئو عثمانیستی را تقبیح کردم و محکوم نمودم. این یکی از صفحات شوم و شرم آور تاریخ بشریت است. من نیز خواهان واداشتن دولت ترکیه به عذرخواهی سیاسی از این بخش از تاریخ این کشور هستم. اما هرگز این مطالبه را با خرسندی از تجاوز ارمنستان به قراباغ تاق نمی زنم! همانگونه که در دفاع از موجودیت دولت اسراییل حاضر به هم آوایی با جنایت‌های آن علیه فلسطینی‌ ها و اعراب نیستم. من با پدیده عرب ستیزی و ترک ستیزی پیش ناسیونالیسم عظمت طلبانه ایرانی آشنا هستم!
۷-۶) لطفاً بهنگام بیرون ریختن غیظ و خشم ناسیونالیستی‌تان از بازی دوغ و دوشاب بپرهیزید و مشکل احتمالی خودتان با من نوعی و یا سازمان سیاسی معین را وارد مبحث فکری مشخص نکنید. من با نام واقعی و هویت خودم در صحنه هستم و با مسئولیت پذیری تمام، اما شما کیستید و از کجایید؟
برقرار باشید.
۷۴٨۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

    از : بهرام خراسانی

عنوان : شما شرمنده اید یا نگران؟ یا هردو؟.
نام نوشته‍ی اقای کریمی را که دیدم، خرسند شدم که شاید در زمانه ای که پارلمان آلمان نسل کشی ارمنیان به دست ترکان عثمانی را محکوم کرده است، آقای کریمی نیز همچون یک پان ترکیست یا ترک ستا، میخواهد از آن کار ناپسند ابراز شرمندگی کند و از کارهای کنونی گروههای قومگرا ابراز نگرانی کند. اما بیدرنگ دریافتم که هرکه نامخت از گذشت روزگار، نیز ناموزد ازیچ آموزگار. در نوشته ایشان دیدم بازهم لبه‍ی تیز سخن در نکوهش و سرزنش ارمنیان، دفاع از رئیس دایمی جمهوری آذربایجان و نیز دفاع از تندروان قومگرای ترک است. ایشان به حامی یا گرداننده سپاهی تیم تراختور دشنامهای بی سر و ته ای داده است تا مگر در سایه مفهوم ناروشن هویت خواهی، بازهم به پراکندن نفرت قومی بپردازد. این مایه شرمساری هر دموکرات قدیمی است هنگامی که میبیند کسی چون آقای کریمی به جای آنکه در اندیشه بهبود زندگی همه‍ی مردم ایران باشد و بخواهد راهی برای بازیابی جایگاه سازمانی که ایشان هم در بی اثر شدن آن تأثیر داشته است جستجو کند، به گسترش وامانده‌ترین اندیشه های پیشامدرن میپردازد. آقای کریمی، در ایران چیزی بنام ملت ترک یا کرد وجود ندار و ما تنها گروههای قومی کرد یا بلوچ یا عرب داریم، و مردم آذربایجان تنها زبانشان ترکی است و هیچ نشانی از تبار ترکی آنها در تاریخ در دست نیست. خود ترک تباران نیز نه پیشینه ی روشنی دارند و نه افتخاری در این پیشینه میتوان یافت. در ایران، تنها مردم ترکمن ترک تبار هستند و با مردم ترکیه هم تبارند که همانند هر ایرانی دیگر برای کسانی چون من ارجمندند. مردم آذربایجان ایرانیانی هستند که زبانشان ترکی شده و درهم آمیزی تبار ترکی با قوم ماد و دین زرتشت و آتشکدههای آذربایجان، تنها یک اشفته اندیشی است. آقای کریمی، مردم را به بیراهه ستیز قومی و جنگ و آتش افروزی نکشانید. هیچیک از کعبه های ترکی شما نیز هیچ افتخاری برای بشریت نیافریده اند. نه آذربایجان، نه ترکیه یا هرجای دیگر. من نمیدانم شما خودتات در گذشته چه افتخاری در چنته دارید، آیا چنین چیزی دارید؟ دوباره اشتباه نکنید و بازگردید و ببینید تا کنون کدام گل را بر سرم مردم ترک زبان اذربایجان زده اید. شما و دوستانتان کدام دست آورد ارزشمندی را به جنبش چپ، مردم ایران و یا ترک زبانان آذربایجان پیشکش کرده اید؟ از نفرت پراکنی بپرهیزید و به آشتی و سازندگی بیندیشید، اگر این کار از شمه ساخته است. کنار گذاشتن یک بازیگر ارمنی شاید کار آجرلو باشد یا نباشد. اما این رفتار را در پان ترکیستها به فراوانی میتوان دید و در آنها نهادینه شده است. خرسندی من در آنست که این گرایش ویرانگر که شاید در رویای بازآفرینی یک ۲۱ آذر دیگر است، در میان مردم و نخبگان آذربایجان همه گیر نیست.
بهرام خراسانی
۲۳ خرداد ۱۳۹۵
۷۴٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵       

    از : مهران همایون

عنوان : نگران کننده و نه شرم آور
متن آقای کریمی از این نظر باید مورد توجه بخصوص آذریها قرار بگیرد که موضوع سوءاستفاده ارگانهای امنیتی از خواسته های به حق یک گروه اجتماعی ، اعم از ملیتها و مذاهب مختلف را مجددا مطرح کرد.واقیت آنستکه متاسفانه تعداد اندکی پان تورکیست افراطی اساسا به تنها موضوعی که فکر نمیکنند ، بازیچه شدن به دست مقامات امنیتی است که در این مورد چند نکته به طور خلاصه مطرح میکنم
۱- این "مرکز گرایان " که عده ای از پان توکیستها به شدت آنرا تبلیغ میکنند ، در جمهوری اسلامی شامل تعداد کثیری آذری تبار و یا ترک زبان از ابتدا تا کنون بوده و بدون آنکه بخواهیم به خوب یا بد آنهارا تقسیم کنیم از بازرگان (اولین نخست وزیر) تا موسوی و موسوی اردبیلی تا خامنه ای و.......را در بر میگیرد ،بدین معنی اگر تبعیضی وجود دارد ، که دارد ، آیا نباید به جای فارسها ، خود آذریها را مقصر دانست (البته منظور من به هیچ وجه ای انداختن تقصیر به کسی یا گروهی نیست)
۲-این گروه اندک افراطی هنوز در حال و هوای دوران رژیم گذشته است و متوجه نیست که در جمهوری اسلامی و بخصوص در بخش افراطی و امنیتی آن ، تبعیض نه متوجه اقوام و ملیتهای مختلف ، بلکه تفاوت در دین و مذهب ا و اعتقادات آنها تعیین کننده تبیعض و یا عدم تبیعیض است
به عنوان مثال در منطقه کردستان ،اگر قرار باشد امکانات و یا سرمایه گذاری انجام شود ، در بحش های شیعه نشین انجام میشودو نه در بخش سنی نشین و همین طور در سیستان و بلوچستان و یا استان های جنوبی که داری اقلیتی سنی میباشند و مثالهای متعدد دیگر ....
۳- همچنان که چندین سال پیش در مقاله ای اهداف مقامات امنیتی و سپاه در تفرقه اندازی بین ایرانیان و همان موضوعی که آقای کریمی و برخی از نظر دهندگان
مطرح کردند را گفتم ، هم اکنون نیز اعتقاد دارم که دامن زدن به پان توکیسم افراطی ، یک پروژه کاملا حساب شده و در قالب های مختلف و بخصوص در قالب تیم تراکتور سازی است
۴- و مطلب آخر ، ضمن آنکه اعتقاد دارم درهم آمیختگی اقوام و ملل مختلف در ایران و از جمله در آذربایجان ، در مجموع روحیه تساهل و همگرایی را بین افراد عادی بیشتر کرده و اعتقاد دارم که هر گروه مذهبی و یا قومی میبایست در یک جامعه فدرال به حقوق طبیعی خود دست پیدا کنند، ولی خطر این وجود دارد که این اقلیت هوچی و پر سرو صدا ، در سربزنگاه تاریخی و با هدایت همان سازمانها ،تبدیل به عامل تقرقه و جنگ فرقه ای و حتی نسل کشی شوند.
تاریخ معاصر جهان سرشار از این توطعه ها است.
۷۴٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : چه کسی خواهد من و تو ما نشویم؟
من آذری ام، تو کرد و آندیگر فارس!
در خانه ی ما، کنون، که افکنده هراس؟
آنگه، که خاکستر هسته ای فرازمان ریزان است...
توفیر چه باشد که خانه در بناب، در بانه و یا برزان ست؟!
۷۴۷۹۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵       

    از : ح. سلیمانی فرد

عنوان : با قسمتی از نظرتان موافق نیستم
آقای کریمی گرامی,
با توجه به اینکه مدیریت باشگاه ترکتور سازی اعلان میکند, میخواهد با یک فوتبالیست ارمنی قرار داد ببندد و بعد از ۲۴ ساعت دوباره اعلان میکند: از انعقاد این قرار داد بعلت اعترض آزربایجانی های طرفدار باشگاه و برای حفظ وحدت تورکها منصرف شده است, هر آدم ساده ای هم میفهمد که این هم همان خیمه شب بازی مسئولان باشگاه های فوتبال کشور است, با این هدفها: اولا به طرفداران باشگاه تراکتور سازی چنین تفهیم کنند که گویا به نظرات و خواسته های شان وقر میگذاریم. ثانیا, طرفدارا ن باشگاه در انظار عمومی بنوعی به نژاد پرستی وناسیونالیستی متهم بشوند. همین.
انسان فرهیخته ای همچون آقای بهزاد کریمی بهتر بود دقیقا انگشتش را به این دو نکته میگذاشت که متاسفانه نکرده است. علاوه بر بعضی از شعارها ی تماشاگران تیم تراکتور سازی که فقط جنبه احساسی وناشی از جو حاکم در استادیوم ها است,بقیه شامل میشود به هویت خواهی و طلبات حقوق ملی و میهنی و طبیعتا بر علیه سیاستهای اگرسیو (aggressive) و اشغال گرانه ارمنی ها.
من از آقای بهزادی سئوال میکنم, هرگاه ارمنیها از سیاست تجاوز کارانه و اشغال گرانه خود در سرزمیهای آزربایجان شمال رود ارس دست برمی داشتند, باز هم احدی بر علیه ارمنی ها شعار میداد؟ مسلما نمیداد. اگر ملت حاکم در ایران از تبعیضات حقوق فرهنگی , سیاسی, و اقتصادی ...برعلیه آزربایجانیها و عموما غیر فارسها دست برمیداشت, باز هم کسی بر علیه آنها شعار میداد؟ مسلما نمیداد و میشود چند تای دیگر از این نمونه ها را نام برد.
بنابراین ضمن اینکه با قسمت زیاد محتویات نوشته آقای کریمی موافقم و قدر دانی هم میکنم. اما با قضاوت وربال(verbal) او موافق نیستم.
۷۴۷۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۵       

    از : م. ارشک

عنوان : گرگهای خاکستری ایرانی
آقای بهزاد کریمی
اینهایی که از این عمل شنیع آجرلو دفاع می کنند، تقریبا همه شان شناخته شده اند. اینان منتظر هر فرصتی برای بیرون ریختن کینه و نفرت کور قوم پرستانه شان علیه ارمنیان هستند. استدلالهای سخیفی مثل افاضات این آقای علی خوی فقط برای توجیه این کینه ورزی بیمارگونه شان است. تصور نکنید بهترین استلالهای شما این آقایان راقانع خواهد کرد.
۷۴۷۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۵       

    از : بهروز-د

عنوان : بیانیه پیشکسوتان ورزش تبریز
(گویا این بیانیه در سایت باشگاه ماشین سازی چاپ شده است)
بیانیه جمعی از فعالان فرهنگی و پیشکسوتان ورزش تبریز در ابراز انزجار از ترویج نفرت قومی و نژادی و سیاسی در ورزش

ما مردم تبریز مهد مدنیت و تکثر و مدارا بوده ، نژادپرست نیستیم

موضع گیری جناب آقای آجورلو سرپرست باشگاه تراکتورسازی در مورد لغو قرارداد با بازیکن ارمنستانی مورد نظر تیم تراکتور به دلیل ارمنستانی بودن این بازیکن موجی از تعجب و تاسف را در میان اهالی فوتبال و ورزش و حتی فرهنگیان ایران و در کل همه علاقه مندان به انسانیت و شان تاریخی ملت ایران برانگیخت . ملت ایران در درازای تاریخ به نوع دوستی و همزیستی مسالمت آمیز با ملل و اقوام و ادیان گوناگون مشهور بوده است و ساحت تاریخ ایران از تعصبات و تحمل ناپذیری های نژادی و دینی و... به دور بوده است . در این میان آذربایجان و به ویژه شهر تبریز دروازه ورود ایران عزیز به تمدن نوین بوده است و ابزارها و مفاهیم مدنیت جدید از تبریز به سرتاسر ایران اشاعه و نشر گردیده است . عباس میرزا و مکتب تبریز که قایم مقام و امیرکبیر هم زاییده وی بودند و ستارخان و باقرخان و جنبش مشروطه و نابودی استبداد همگی مدیون مردم قهرمان تبریز است . نکته مهم این جاست که حصول این دستاوردهای تاریخی جز با رویکرد چند وجهی و دید باز و دوری از تعصبات فراهم نشده است . چنانچه در میان یاران نزدیک ستارخان فقید از اقوام گوناگون و حتی غیر مسلمانان نیز بسیار بودند و هنوز یاد و خاطره شهید آمریکایی جنبش مشروطه ایران یعنی باسکرویل زنده و ماندگار است. هم چنین تبریز محل سکونت اقلیت های مذهبی به ویژه ارامنه بوده است و هیچ گاه تاریخ کمترین نارواداری مذهبی و دینی را در حق مردم فرهیخته تبریز ثبت نکرده است. از سویی دیگر رسالت ذاتی ورزش و فوتبال هم نزدیک کردن ملت ها و دوری مطلق از سیاست و تعصبات قومی و نژادی و دینی است. ورزش ایران نیز از هرگونه صحنه های زشت نژاد پرستی و تعصب به دور بوده است و هیچ نوع تعصب دگر ستیزانه بدان گونه که در آمریکا و اروپا شاهد آن بوده ایم در ایران مجال بروز و ظهور نیافته است. ورزش آذربایجان و تبریز این شهر اولین ها هم محل همکاری اقوام و پیروان مذاهب گوناگون بوده است و به ویژه ارامنه در ورزش آذربایجان سهمی به سزا داشته اند . فوتبال دوستان تبریزی هیچ گاه خاطره گارنیک محرابیان سرمربی ارمنی فقید ماشین سازی تبریز که با هدایت خود فوتبال تبریز را به اوج رسانید و نسل درخشانی از فوتبالیست های آذربایجانی را پرورش داد ، فراموش نمی کند . ورزش تبریز هیچ گاه فداکاریهای قهرمانانه آندرانیک تیموریان در تراکتورسازی را از یاد نمی برد. باتوجه به همگی این سوابق است که مردم آذربایجان و جامعه ورزش و فوتبال این دیار تحمل هیچ حرکت متعصبانه و دیگر ستیزانه را ندارد و اجازه نمی دهد از مهد تمدن و مدارا و تفاهم تصویری نژادپرستانه و دیگر ستیزانه ارایه گردد . در شرایطی که حتی مدعی اصلی دولت ارمنستان یعنی دولت جمهوری آذربایجان پذیرای ورزشکاران و هنرمندان ارمنستانی است طرد بازیکن تیم ملی فوتبال ارمنستان با ادعا تلاش برای وحدت ترک های جهان ادعایی سیاسی و نامربوط و توهینی آشکار به مردم فرهیخته تبریز است . علیهذا ما فرهنگیان ، ورزشکاران و پیشکسوتان فوتبال تبریز ضمن بری دانستن ساحت ورزش آذربایجان از این اقدام شتابزده، خواهان عذرخواهی جناب آقای آجرلو و استفاده از بازیکن فسخ قرارداد شده برای تیم تراکتورسازی و نیز گسترش تعاملات ورزش آذربایجان شرقی با کلیه همسایگان از جمله ارمنستان هستیم.
۷۴۷٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۵       

    از : علی خوی

عنوان : همنظرم
مرسی اقای س حاتملو دقیقان من با نظر شما موافق هستم.
۷۴۷۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست