سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چپ در جهان امروز - حمید آصفی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فریبرز ستاری

عنوان : هویت گفتمان ملی مذهبی مستقل نیست جزئی از گفتمان ملی است
آقای آصفی دوبیتی از بابا طاهر می آورم، پیر دیر عرفا با گویش لری سروده : " ته که ناخوانده ای علم سماوات// //////// ته که نابرده ای ره به خرابات .................................... ////// به یاران کی رسی هیهات هیهات " جناب! درسته که چپ سو سیالیستی در ایران کنونی نقش تعیین کننده ندارد، اینهم واقعیتی است در خور تعمق که چپ اثرگذاری قابل توجه و هم شان پیشینه تاریخی و پایگاه اجتماعی خود ندارد. اما بهتر آن است گستره آموزه های نظری سیاسی چپ م . ل را با مطالعات بسط و توسعه بیشتر دهید.

لطفا به بحث های جدلی خود با رفیق علیرضا جباری بسنده نکنید، مطمئنا دانش مارکسیستی حضرتعالی را ارتقا نمی بخشد. احساس خواننده از لحن ذهن – نوشتاری – شما را چپ ستیزی می فهمد. شما ذیل تمسک به ملی – مذهبی حرکت می کنید. دقیقا درس سلف ملی مذهبی ها را مشق می کنید، می دانید که به گفته مهندس بازرگان، انجمن اسلامی دانشجویان در سال ۱۳۲۱ یعنی یک سال پس از تاسیس حزب توده تاسیس شده‌است. یعنی چه؟ ترجمان فاکت تاریخی دلالت بر ضعف قدمت پیشینه سیاسی است؟ وجود نقیصه پیشینه در کنار تشتت سیاسی انکارناپذیر بود ولی در یک نقطه اتصال محکمی داشتند و آن مقابله با چپ سوسیالیستی بود. انتشار مجله " گنج شایگان " اولین اقدامات ضدتوده ای بود که تحت هدایت یداله سحابی و مهدی بازرگان قرار دادخه شد تا پروژه مقابله ملی – مذهبی ها با حرب توده را کلید بزند. از کارنامه کانون نشر حقایق اسلامی" جایگاه ملی مذهبی های مشهد رد می شوم تا مقابله محمدتقی شریعتی و طاهر احمدزاده – پایه گذاران کانون نشر حقایق اسلامی – و بازاریان و کارمندان مشهد را به رخ شما نکشم. بررسی تاریخ فعالیت سلف شما می نمایاند که گفتمان ملی–مذهبی هیچگاه نقش آفرینی نداشته و همیشه جزئی از گفتمان ملی بوده البته گفتمانی پراکنده بود و هست و غیر منظم. بازرگان در آنموقع و بعدها رهروان بر آن شدند به این گفتمان پراکنده نظم دهند و آن را به عنوان یک گفتمان مستقل و جدای از گفتمان ملی ارائه دهد. تاسیس نهضت آزادی ایران دقیقا تجلی سازمان‌یافته گفتمان ملی–مذهبی است که دستخوش انشعاباتی شد. بعدها نهضت آزادی ترمینولوژی من درآوردی ابداع کرد و واژگان سیاسی را وارونه کرد به عنوان نمونه ملی – دموکرات" را به " اسلامی – ملی " تغییر داد. اما هیچگاه مسلمانی» را بر ایرانی بودن مقدم نداشتند. گفتمان چپ باوجود ضعف در نقش تغیین کنندگی ولی دارای هویت ایدئولوژیک مستقل بوده و گفتمان سازی آن برای جریانات گوناگون سیاسی ایران انکارناپذیر است. از تو می پرسم؛ تو که برای چپ ایران آینده روشنی منظور نمی کنی و علیرغم عدم تسلط بر زوایای نظری – سیاسی سازمان های چپ ایران می کوشید که ناخوانده ای باشید که دهن کجی به گذشته و حال و آینده چپ بنمائید حال شما بفرمائید چه آینده‌ای برای ملی – مذهبی‌ها متصور هستید و چه نقشی می‌توان برای آنها در آینده‌سازی ایران آرزو داشت؟
۷۴۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵       

    از : معصومه افشار نیا

عنوان : چه تبریز و چه تهران..
نوشته اقای اصفی:
به نظرم بایستی برای دفاع از حیثیت تاریخی خود به جای چسبیدن به افکار گذشته، آنها را نقد و راه حل ارایه دهیم.

انگار من و اقای اصفی هم در مکان و هم در نقطه نظرات ،نزدیکیم.
این جمله ،کوتاه و مفید است ایکاش سالها پیش بجای بقول شما" چسبیدن" و بگفته من: حرف مرد یکیست!"را همان سالهای اغاز گرفتاریهایمان ،بکار میبستیم زیرا از دست دادن ان کوشش ها ما را بسیار بسیار از قافله عقب انداخته است.
نگاه به گذشته و تحلیل و بررسی اشتباهات یا نارسائی ها ،کمک های شایانی در مراحل تاریخی مختلفی به جنبش های ازادی خواهانه نموده است ،اگر درست و بر مبنای روش علمی ،عمل شود.
پا سفت گذاشتن در جایگاه اصول و عملکردهائی که نتایج ترسیم شده و خواستهای سیاسی را نداده است..همان مرغ یک پا دارد است.
در واقع این عقل کوچه و بازار است که میگوید:
تکرار...کار بیهوده و خردمندانه ئی نیست..این مطلب " مار کشیدن ، ونه مار نوشتن میباشد"

از مهمترین گرفتاریهای امروز ما نیز شاید همین باشد که تاریخ گذشته امان را ندانستیم و نمیدانیم. هیچگونه تحلیل درست بر مبنای واقعیات نه از زمان مشروطیت ،نه در زمان ملی شدن نفت و نه طبیعتا از زمان ۵۷ داریم..
از تاریخ و امور کشورهای خارجی ،ارتباطات انان با ایران قدیم و ایران امروز...اوضاع اقتصادی غرب و بحران های اقتصادی انان،بستگی های غرب با شرق..منافع انان و ما..مناسبات سیاسی و اقتصادی..کلا ارزیابی های درستی از احوال جهان نداشتیم و نداریم..البته منظور نویسنده گان این دوره..تحلیل گران مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی این دوره است که چه در خارج از ایران و چه در داخل..شناخت درستی از احوال جهان نداشتند و نداریم..و ندارند تا بتوانند..بتوانیم و میتوانستیم..مشی درستی را در راستای منافع ملی خودمان برگزینیم..
ما همگی..چه انان که در طوفان و روند کار بودند و چه انانی که نبودند..همه ما نسبت به ایران امروز مسئولیت تاریخی داریم..همه ما ایرانیان نسل پیش ..این درست نیست که همواره دیگران را مسئول قلمداد کرد و خود را جدا کرد..بلکه همه ما ایرانیان در وضعیت و تباهی امروز کشورمان شریکیم..
خدا عاقبت ما را بخیر کند!!
۷۴۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : پاره ای تاملات
سلام آقای آصفی ارجمند! با تشکر از قلم مهربان و زبان متین شما.بی آنکه بخواهم در اختلاف آرابا دوست مورد نظرتان وارد شوم.از آنجا که اختصار کلام شما در این گفتار حاضر، امکان تعبیر های نابجایی را فراهم می آورد.اجازه میخواهم برخی توضیحات را بر سر تیتر نکاتی که اشاره کرده اید بیفزایم.
- "تئوری آشوب" بیانی متناقض از یک فرآیند علمیست.زیرا " آشوب" بیان وضعییت و حالتیست که در آن قانون و قاعده و مثالی نمی توان یافت که با ان بتوان رشته های یک " تئوری" را به نظم کشید، که اگر این امر مقدور شود، دیگر نمی توان آنرا " آشوب" نامید.به همین لحاظ " تئوری آشوب" برای " آشوب شناسی" علمی
غیر جذاب و بیشتر در محافل غیر اکادمیک و ژورنالیستی گاه با غرض و گاه بی غرض به آن دامن زده میشود.آنچه صحیح است نه "تئوری آشوب" بلکه علم " آشوب شناسیت"
- پیچیدگی " آشوب"، منجمله در جهان کنونی، نه در علتمند نبودن آن، بلکه در تراکم علت ها و اثرات متقابل آنان بر یکدیگر است.باید در نظر داشت که ـ نسبتاـ همپای پیچیده شدن روندهای جهانی، ابزار شناخت علل و روش های کسب اطلاعات و شناسایی آنها نیز
به تکامل در خوری رسیده اند.تاکید بر وجه مه آلود جهان ، ونفی سعی وتوانایی بشر در شناخت آن، دور از نگاهی علمی، وباب دندان فاتالیست ها و تقدیر گرایان است.
- در بحث اتحاد ها، همبستگی یا گسست نیروهای اجتماعی، اعم از درون یا برون کشوری، باید در نظر داشت که وجه متعالی یا ارتجاعی آنان را، الزاما طیف و ترکیب نیروها،تعیین نمی کند، زیرا این نزدیک ترین آماج آن ترکیب و قرارگیری آنها در مسیر ضرورت های تکاملی زمان خوداست، که این یا آن خصلت را به مضمون آن می دهد.کما اینکه در اوج فاشیسم، اتحاد با امپریالیست ها دارای مضمونی مترقی، ضروری و برای بشریت سرنوشت ساز بود.
ـ در بررسی های اجتماعی و سیاسی ،نه دفاع از یک کلییت به معنای دفاع از جزییات آن است و نه دفاع از یک جزء، دال بر حمایت از کلییت حامل این جز ء است.چنانکه از کل انقلاب اکتبریا فرانسه میتوان دفاع کرد، بدون آنکه با برخی از اجزاء و پیامدهای آن موافق بود، ویا میتوان با این یا آن جزء از سیاست های مثلا اوباما موافقت نمود، بی آنکه سر سازگاری با کل کاپیتالیسم و سیستمی که او در آن قرار دارد داشت.
- در بحث سیستم ها، و استخراج یک الگو از گوشه ای از یک سیستم و انتقال آن به سیستمی دیگر، عملا علوم مختلف بهره های فراوانی گرفته اند، مثلا در علم ژنتیک و اصلاح ژن ها، انتقال الگو ها از یک سیستم به سیستمی دیگر، امری رایج است.
ـ بدون در نظر گرفتن تمامی موارد فوق، نگاه شماـ بویژه در این گفتار ـ به مواردی چون ، تئوری آشوب، سوسیالیزم، جهت گیری نیروهای آن زمان در برابر آن، نزدیکی چین و کوبا به آمریکا، و استفاده از الگو ها، همه جانبه نخواهد بود.که شاید یکی از دلایلش رعایت اختصار و کوتاه نویسی بوده باشد.با کمال میل آماده ی بسط این گفتگو و شنیدن آراء شما هستم. با احترام.
۷۴٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

    از : مزدک ازایران

عنوان : آقای آصفی به منتقدین خود پاسخ درخور دهید!
مدت هاست بحث های جدلی شما و آقای جباری و در مواردی آقای عاصمی را دنبال می کنم و متاسفانه استنباط من به عنوان یک خواننده بی طرف که جز احترام هیچ گونه نزدیکی با حزب توده ایران ندارم ، احساس می شود که شما به چپ ستیزی آشکاری تحت لوای نزدیکی با چپ مشغولید و از سوی دیگر طرف مقابل شما نیز به تقابل با شما البته با حفظ پاره ای از ملاحظات حاضر نیست در حد انتظار از مواضع شما نقد جدی به عمل آورد . دلیلش هر چه هست قطعا ناتوانی نیست . اما در آخرین نقد آقای عاصمی به نوشته شما منطقی حاکم بود که اولا بسیار هنجارمند و متدیک نوشته شما را توضیح داده بود و از شما درخواست کرده بود با توجه به نکاتی به نقشان پاسخ مستند دهید . انتظار بود به این برخورد منتقدانه منطقی بپردازید اما در آخرین نوشته تان باز هم شیوه جدلی بی پایه و منطقی را پیش کشیدید که به نظر فرار از یک بحث نظری اصولی است . واقعا از تکرار بحث های بیهوده در باره تاریخ گذشته یک حزب سیاسی به کجا عزیمت می کنید . این درست است که هر جریان سیاسی باید مواضع خود را نقد و بازبینی کند اما این نادرست است که شما برای این جریان تعیین تکلیف می کنید . ضمن ـآنکه نظرات شما در باره چپ اساسا جز ادعا به مواضع آقای رهنما چیزی را در بر ندارد و جالب اینجاست که شما با منتسب کردن نظر خود به ایشان و چپ نو ولایت فقیه را که آقای عاصمی به درستی ضد دمکراتیک بودن آنرا توضیح دادند توجیه می کنید و مخالفت با ولی فقیه را برابر سرنگونی می دانید در حالیکه اساس این مخالفت به معنی جدایی دین از سیاست است . آیا آقای رهنما مبلغ حکومت مذهبی فقهاست ؟ آیا آقای رهنما حسن روحانی را نماینده بورژوازی ملی می داند ؟ لطفا مستند حرف بزنید .
۷۴٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست