سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بوسه بر گونه های تو! - خسرو باقرپور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : نا توانی
خسرو جان باقر پور را نمی توان بی عشق یا بی رویای عشق تجسم نمود ، چرا که هرچه از او بر دفترش نقش می بندد ، حرف عشق است . از شهر ، از درخت ، از پنجره ، از استوره ها ، و زن …….. اما نهایت آن ناشناخته است ، برای کسی که می خواند حرف هایش را . این شعر اما گویا تر از بقیه است ، پرده را پس زده و بیان کرده است آن چه را او در دل پنهان داشته ، کدام ماجرای عاشقانه او را چنین شاعرانه به نارسیدن کشانده است . این زن ناشناخته در ذهن شاعر ، آیا نامی هم دارد . به هر حال فریاد که نه استغاثه ایست این شعر بسیار لطیف و ……..
۷۵۰۵۲ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست