سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به نام مادرم و آرزوهای زیبایش! - سحر محمدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : نظراتی پیام دهنده
یادآوری وقایع روند تحولخواهی یک جامعه و انحرافاتی که منجر به شمشیر کشیدن به روی هم می شود برای درس آموزی و عبرت گیری بسیار ضروری است ! اما بازی کردن با احساسات برای رسیدن به اهدافی ویا مطرح کردن خود می تواند گاهاً مخربتر از عمل جلادان باشد و یاشود!

وقتی بعضی از نظراتِ نظر دهندگانی مشاهده شود خود این نظرات می توانند گویای مطالب مهم وخاصی شوند وبه ما بگویند در روند تحولخواهی وقتی احساسات غلبه کند چگونه روند تحولخواهی به انحراف کشیده می شود و خودش از بین برنده ی خودش می شود و قطعاً بعداز این انحراف ، جلادی هایی وحشیانه ای را خواهیم دید و به دنبال جلادی ها: مظلوم نمایی هایی را خواهیم داشت! و نان به نرخ روز خوران قلم زن و کلمه ریز را خواهیم دید و فریبکارانِ در پی اهداف خاص را هم خواهیم دید و .....

یکی از نظر دهندگان بزرگوار، صحبت از نشناختن بختیار و همراهی نکردن با اورا مطرح می کند و خود را در مقام محاکمه کنندگی دیگران قرار می دهد. در این مورد می توان گفت:بختیار می تواند نمونه ای باشد وقتی جامعه به مرحله ای می رسد و تبدیل به سیل می شود دیگر بختیارها( اگر حرف وحدیث هم نداشته باشند) کاری از دستشان بر نمی آید.و ظهور بختیار با آن شرایط ودر آن شرایط، پرسش هایی را هم آفریده است ! وقتی شخصی کارکشته تر به نام صدیقی با شرایطی می پذیرد که کار بعهده بگیرد امام شاه نمی پذیرد و او هم منصرف می شود ؛این پرسش را خواهیم داشت بختیار آمده بود چکار کند ؟ چون در شرایط فعلی حاکمیتی ویرانگر حاکم است قطعاً ذهن بطرف به پرسش گرفتن اعمال امثال بختیار و دیگران نخواهد رفت، اما با عبور از شرایط فعلی ،برای درس آموزی ،محاکمه ای را در دادگاه عمومی جامعه خواهیم داشت! و.....

نظر دهنده ای دیگر به نام آقای حمیدی حمیدی(از نوشتن نام ش بخاطر همانند با نام بابک زنجانی خودداری می شود) کلی مطلب را ردیف می کند.اما در پایان این همه ردیف کرده ها می توان گفت: دلواپس نباش! شاید "آقا "( آن اقای خاص) از این پلید اندیشی های انجام داده که در آنان مانده است راه مفری را بیابد . اما اینکه ایشان ادعا می کند :« ما با کسان و بی کسان مشکلی نداریم ولی با ناکسان و......» ودر جایی دیگر می آورد:«.... کسان غم دین دارند(عجب) و بی کسان درد وطن و ناکسان هراس مجازات. در راهست روزی که غم کسان و درد بی کسان ، دادگاه و طناب دار ناکسان شود» . اینکه ایشان خود را بگونه ای می نمایاند؛ "ما" با کسان و بی کسان مشکلی نداریم اما با فلان کار داریم! پرسشی را می آفریند؛ اینکه ایشان خود را مایی می نمایاند که کسان و بی کسان و ناکسان را ردیف می کند این شأنیت را چطور برای خود قائل شده است؟! از کجا معلوم نباشد! "ناکسانی خاص" که شاید خودش بداند کی هستند! در پی پررنگ کنندگی کار ناکسان دیگر نیستند( که در اینجا مأموریت آفرینی را خواهیم داشت) که بدین طریق خود را از درمنگه قرار گرفتن رهایی دهند؟ که پرداختن به این قسمت خود نظری کیلومتر می طلبد.

نظردهنده ی ارجمند دیگری از سازمان پیکار و ........ نام می برد که باید گفت: تجربه تاریخی به ما می گوید : آنان خود معتقد به نکشتن نبودند و نیستند ! پس چطور می توانند مدعی محاکمه کنندگی دیگران شوند؟!
۷۵۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹۵       

    از : بابک حمیدی حمیدی

عنوان : خانمِ سحر محمدی... این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد.
ما با کسان*و بی کسان مشکلی نداریم،ولی با ناکسانی که در دهه ۶۰ برای پیشبرد مقاصد شخصی و فامیلی،انقلاب ضد سلطنتی مردم را مصادره به مطلوب کردند و دم از اسلام ناب محمدی و مرگ برامریکا و جنگ جنگ تا پیروزی زدند و با انحصار طلبی و گروگانگیری،با مصادره قدرت و بلوکه کردن ثروت،با قتل عام مخالفان درون و برون،باموافقت اصولی‌ و دریافت ارز دولتی،با احتکار و کم فروشی و گرونفروشی،با مشارکت و مماشات و همراهی و سکوت،کاخ ستم را بنا کردند و بذر ظلم و تبعیض و نابرابری و توزیع ناعادلانه ثروت مادی و معنوی را آبیاری کردند،سَرِ جَنگ داشتیم و داریم و خواهیم داشت.
ما با کسان و بی کسان مشکلی نداریم،ولی با ناکسانی که در دهه ۷۰ با آیت اله سازی و شعار اصلاحات و توسعه سیاسی و اقتصادی،بااستفاده از رانت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و اطلاعاتی و قضایی،با قتل عام نویسندگان،با کشتار ۱۸تیر،با استفاده ازمناقصه ها و مزایده های صوری،املاک و مستغلات و کارخانجات و سازمانهای دولتی را به صورت غیرقانونی فروختند و خریدند و مردم را به خودی و غیر خودی تقسیم کردند و دم از
گفتگوی تمدنها و جامعه مدنی زدند و تابع حکم نابجای حکومتی شدند،سَرِ جَنگ داشتیم و داریم و خواهیم داشت.
ما با کسان و بی کسان مشکلی نداریم،ولی با ناکسانی که در دهه ۸۰ از مزایای دو دهه قتل و غارت و ویرانگری بهره برده اند و دکتر و استاد و ادیب و هنرمند و مهندس و نقاش و معمار و جامعه شناس و کارشناس و روزنامه نگار و منتقد و تحلیلگر مسائل سیاسی و اقتصادی و سرمایه دار و کارخانه دار و بانکدار و مخالف و منتقد و نقاد شدند و عوامل ظهور دولت امام زمان و ناکارآمدی دولت سازندگی و دولت و مجلس اصلاحات را نادیده گرفتند و با بدیل سازی،با شال سبز،با جنگ زرگری بد و بدتر از دیوار کوتاه استاندار دولت سازندگی و شهردار دولت اصلاحات بالا رفتند و بجای اعتراف بجا،اعتراض بی جا و نابجا کردند و با شعار های نخ نما شده،من انقلابی هستم،من آمده ام و سر اومد زمستون،دم از اجرای قانون و بازگشت به دورانی که روزی ۱۰۰ نفر را می کشتند و عکس و خبرش را چاپ میکردند شدند و با شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران عقب نشینی کردند و با شعار استقلال،آزادی،جمهوری ایرانی‌ بیانیه ۱۷ گانه دادند و با ایجاد خندق سبز،مانع از سرنگونی بنیاد ظلم و جور و ستم و خاکسپاری کلیت نظام شدند،سَرِ جَنگ داشتیم و داریم و خواهیم داشت.
ما با کسان و بی کسان مشکلی نداریم،ولی با ناکسانی که تحت حمایت حجت یه شبه آیت و رهبر شده به قدرت رسیدند و با شعار پول نفت سرسفره مردم،با انرژی هسته ای حق مسلم ماست،مخالفین و معترضین را خس و خاشاک نامیدند و سهم ۵۰درصدی دریای شمال را به روسها بخشیدند و پروژه قتل و غارتگری دهه ۶۰ و ۷۰ را با برج سازی و پولشویی و کشتار در خیابان و تجاوز در کهریزک و سرقت ۲۰ تن طلا و ۷ میلیارد دلار و اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی تکمیل کردند و گفتند:درباره آب ریخته حرف نزنید و زیاد کشش ندهید،سَرِ جَنگ داشتیم و داریم و خواهیم داشت.
ما با کسان و بی کسان مشکلی نداریم،ولی با ناکسانی که در دهه نود،به خاطر مشارکت در قتل و غارت و برخورداری از منابع مادی و معنوی،برای تطهیر گذشته خود،سُرنا را از سرگشادش نواختند و در غیاب توسعه سیاسی و اقتصادی،دم از توسعه اجتماعی زدند و با پذیرش برجام و مشاطه گری و شعارهای مشتری پسندِ خطر جنگ و رفع تحریم اقتصادی و بهبود معاش مردم و پاپبندی به قانون‌ و تغییرات گام به گام،از ترس مثلث ‘یزدی،جنتی و مصباح’،به نابکارترین های دهه ۶۰ ‘ری شهری و فلاحیان و دری نجف آبادی’ مقبولیت بخشیدن و با توجیه سه دهه قتل و غارت و تجاوز،حافظ وضع موجود شدند،سَرِ جَنگ داشتیم و داریم و خواهیم داشت،چرا که به تجربه ثابت شده که این ناکسان هیچ اعتقادی به آنچه گفته و می گویند و خواهند گفت،نداشته و ندارند و ‌نخواهند داشت؛پس ناگفته عیان است که تئوری پرهیز از خشونت و ترویج گام به گام اصلاح طلبی و کلید دولت تدبیر و امیدشان،چیزی نیست جز ترس از دست رفتن قدرت و ثروت و نام و نانی که به ضرب زور کسب کرده اند.
پ.ن.
حروم لقمه های نظام بی هیچ ترس و واهمه ای بی محابا ریش و قیچی را بطرز وقیحانه ای میان خود دست به دست می کنند و من و ایمان و امید و آرمانم که سی و اندی ساله فاتحه و نماز میت نظام ناکسان را خواندیم و توان برگزاری مراسم کفن و دفن را نداریم؛چرا که جنازه متورم و سنگین است و ما ضعیف و دست تنها،آقایون بدوی ها و مدنی ها و قلمی ها و دَهنی ها هم که جسارت و جرات و شرم و حیا را خورده اند و مرام و معرفتشان را قیِ کرده اند و تن به مزدوری و بیگاری و بیعاری می دهند و تن به کار نمی دهند و کار و زندگی ما* شده حبس و انتظارررررر تاااااا سحر چه زاید؟
*کسان غم دین دارند و بی کسان درد وطن و ناکسان هراس مجازات.
در راهست روزی که غم کسان و درد بی کسان،دادگاه و طناب دار ناکسان شود.
اینچنین باد!
با سپاس.
۷۵۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۵       

    از : حمید ارجمند

عنوان : سالکان ظلمات
با درود به بانوی آزاده و گرامی سرکار خانم سحر قریشی ، آنچه را که از فجایع نظام اهریمنی خمینی دیده ایم در هیچ نظامی تا کنون ندیده و نشنیده ایم . اگر به متون تاریخی و حتی اسطوره فریدون و ضحهاک هم که در منابع گونگون آورده شده مراجعه کنیم ، به این نتیجه میرسیم که در بوجود آوردن ضحهاک و ضحهاک های زمان همیشه نقش مردمان آن روز و امروز بسیار پر رنگ بوده است ! که همین نقشها باعث بخون غلطیدن ده ها هزار انسان شرافتمند همچون اعضای خانواده شما و دیگران گردیده است . شوربختانه بسیاری از هموطنان در آن دوران برزخ ۵۷ سیاوش زمان شادروان دکتر بختیار را ناجوانمردانه کوبیدند در حالیکه آن بزرگ مرد کوچک در همان ۳۷ روز تمام خواستهای سیاسی و از جمله آزادی زندانیان و انحلال ساواک و آزادی مطبوعات را و بسیاری کارهای اساسی و کلیدی را انجام داد ولی ملت سحر شده اهریمن نقد را رها کرد و به نسیه اهریمن که قرار بود آب و برق و و خیلی چیزهای دیگر را مجانی کند چسبیدند ! بختیار از سوی مدعیان آزادی و دموکرات و دمو کراسی خواه امروزی در آنروز نوکر بی اختیار نامیده شد و عامل امپریالیسم چون کت و شلوار بتن داشت و در سوربون فرانسه تحصیل کرده بود ! ولی این در حالی بود که امپریالیستها از قبل با اهریمن زاده کمپانی هند شرقی قرارداد خود را بسته بودند و از چپ و راست عواملشان در حال مذاکره و شرط و شرو ط بودند . و این در حالی بود که بختیار بخت بر گشته ولی سر فراز تنها در دفتر نخست وزیری با تیمی کوچک ولی وفادار از سنگر آزادی دفاع میکرد . و سرانجام بهای گردن ننهادن به اهریمنان را با خون خود پرداخت . شما بخاطر سنتان بیاد نخواهید آورد که بسیاری از مدعیان آزادی شعارهایشان چنان آتشین بود و در تمام شب و روز در جراید و خیابانها جمله اعدام باید گرد د را قبل از خمینی بر زبانها انداختند و حتی خواستار اعدام بدون محاکمه نظامیان و ساواکیهای آن زمان بودند . ما اشباهات خود را یا فراموش کرده ایم یا نمیخواهیم به روی مبارک خود بیاوریم که این ما بودیم که از یک آخوند ۵ ریالی بتی و دژخیمی ساختیم و بجان همه از جمله خودمان انداختیم ! و وقتیکه نوبت به خودمان و اطرافیانمان رسید فریاد بر آوردیم که انسانیت و حقوق بشر از میان رفت ، قصد من از بازگو کردن این کلمات هرگز نمک به زخم پاشیدن نیست زیرا دیگر برای این حرفها دیر شده است ولی باید یاد آور شد که امروز بعضی از همان جماعت آفتابه دار بیرونی رژیم سوپر فاشیستی شده اند که هر ۴ سال یکبار با هزاران ترفند و حقه بازی سعی در بزک چهره کریحه اهریمنان را دارند . و مدعی چپ و مترقی و روشنفکری هم که بسیار هستند . البته اربابانشان در صدای امریکا و آیت الله بی بی سی هم مدام برایشان تریبون تزئین میکنند . منتظر باشید تا یکسال دیگر که نمایش انتخابات ریاست جمهوری آخوندی دوباره به صحهنه خواهد آمد و این روشنفکر نماهایی که روح خود را با ابلیس معامله کرده اند باز سر و کله اشان پیدا خواهد شد و دوباره شروع به دادن تحلیهای صد من یک غاز و باز فریبی دوباره تا روز واپسین !
۷۵۵۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : آرمان

عنوان : دورد به خانواده عزیز سحد محمدی
با دورد به خاطره قهرمانان دلیر و جانباخته خانواده سحر محمدی عزیز و تمام سربداران و اقلیتی ها و پیکاری ها و راه کارگری ها و رزمندگان و مجاهدین و تمامی انقلابیونی که با مقاومت و مبارزه خود به مقابله با فاشیست های جانی اسلامی شتافتند. این رژیم جنایتکار فاشیست را راهی جز سرنگونی نیست و با مماشات با آن فقط به عمر ننگین آن اضافه شده و می شود. مرگ رژیم جمهوری جهل و جنایت اسلامی تنها راه رسیدن به آزادی و عدالت برای خلق های ایران است. یاد شهیدان خلق های ایران گرامی باد!
۷۵۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو- از آلمان

عنوان : بشنوید واقعیّت و حقیقت را از بزرگوار سحر محمدی!
خانم عزیز احساس همدردی مرا که این همه مصیبت و درد را تحمل کردید پذیرا باشید. کم پیش میآید که کسی در یک نوشته نسبتاً کوتاه مثل شما سرور گرامی این همه مصیبت و درد و ظلم و ستمی را که واقعیت و حقیقت است که این رژیم جنایتکار اسلامی بر سر ایرانیان آورده به زیبائی کلام شما به گوش مخاطبینش برساند.
واقعاً که آدم شرمش میشود بگوید در صف انقلابی های ۵۷ بوده. چه برسر خودمان آوردیم و گورمان را خودمان کندیم. دقیقاً همین طور است که نوشتید ما انقلابیهای ۵۷ واقعاً اهداف بشردوستانه داشتیم و به عشق خوشبختی مردم سرزمینمان انقلاب کردیم ولی این ابلیس پیر خمینی فریبکار انقلاب آزادیخواهی ما را به انحراف کشانید و دزدید و گروههای سیاسی را یکی بعد از دیگری که در پیروزی انقلاب نقش داشتند یکی بعد از دیگری نابود کرد و خیلیها به جوخه اعدام سپرده شدند که از بهترین انسانهای سیاسی و عاشقترین زنده گان و زندگی بودند که ما می شناختیم.
بانوی هموطن و ای افتخار پدر و مادر پاکت چقدر زیبا توانستید که حقایق را بیان کنید و عین وقایع رخداده را تشریح کردید برای نسل آینده که بدانند انقلاب فرزندان خودش را هم میخورد. تا به امروز باورمان نمیشود که چطور ممکن بود چنین فاجعه ای بنام انقلاب اسلامی برای مردم ایران رخ دهد؟ هر سطر از نوشته شما را میتوانم با دل و جان بعنوان شاهد وقایع گذشته خط تایید زیرشان بکشم که صداقت و تشریح و اتفاقاتی که افتاده را کاملاً درست بعنوان آینه سند جنایات رژیم منفور و فاسد اسلامی ملایان بی همه چیز جلوی چشممان گرفتید. اوایل انقلاب برخی از ما خیلی زود فهمیده بودیم که این رژیم ارتجاعی در ظاهر شعار ضد امپریالیست آمریکا میدهد ولی در درونش چنان حکومت فاشیستی اسلامی را میخواهد برپا کند که کمتر کسی ابعادش را حتی میتوانست حدس بزند و برای همین نبرد مسلحانه را تنها راه مبارزه با فاشیستهای اسلامی مرتجع میدانستیم. ولی متاسفانه یاران ما کم بودند و خیلیها باور نداشتند که با چه جلادی بنام خمینی طرف خواهند شد. ای کاش میشد سران جمهوری اسلامی را بعنوان جنایتکاران اسلامی به دادگاه لاهه کشاند تا اعمال جنایتهای خود را به نحوی پس دهند. وگرنه باید سلاح خود را تیز کنیم برای روز انتقام. مرگ بر جمهوری اسلامی و ننگت باد ای خمینی جلّاد گور به گور شده! لعنت هم بر کسانی که توجیه گر این جنایات حکومت اسلامی باشند و مطمئن باشند که روزی با خشم مردم بیدار شده ایران روبرو خواهند شد. با سپاس از شما بزرگوار سحر محمدی که نگذاشتید جنایات این رژیم ضد ایرانی فراموش شوند. ای کاش روز انتقام بزودی فرا رسد!
۷۵۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست