سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حقیقت عباس جمشیدی رودباری! - فردوس جمشیدی رودباری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بهروز الف

عنوان : علل عدم پاسخ در زمان لازم
ابتدا از اینکه آقای فردوس بالاخره دل به دریا زدند و پاسخی دادند از ایشان تشکر میکنم . اما متوجه نشدم که علت عدم پاسخ تا کنونی چه بود؟ وقت نداشتن یا نوشتن بالاجبار از روش مبارزه زنده یاد عباس که با سیاست سازمانی نمیخواند؟ البته الان سیاست جدیدی ولو نسبی حاکم شده و کسانی که تا همبن چندی حتی زنده یاد حمید اشرف را دیکتاتور میخواندند و با جعل تاریخ روی داد های سازمان خواهان عذر خواهی رفقای که جان در راه اندیشه اشان گذاشتند از پیشگاه مردم میشدند، بیک باره خواب نما شدند و از رهبریت بینظیر و استثنای او نوشتند. امیدوارم که پاسخ نامه آقای فردوس در این چارچوب سیاست سازمانی نباشد.
اگر خوب دقت کنیم متوجه میشویم که یکی از عوامل مهم ایستایی سچفخا تسلط اندیشه قبیله گرایی در میان تعداد زیادی از اعضای سازمانی بود که یک دلیلش داشتن اطمینان و اعتماد به اشخاصی بود که خوب آنها را میشناختند. متاسفانه اثرات همین خویشاوندی و شناخت در بسیاری از موارد فاجعه بار شد. مثلا چون تعداد قابل توجه ای از اعضای سازمان اهل لاهیجان بودند، شخصی با تعلقات قوی مذهبی وارد سازمان میشود و با آمدن حکومت اسلامی سرمست میشود و در مقام رهبری سازملنی حمایت بی چون و چرای از وحوش حاکم را سر لوحه سیاست سازمانی قرار میدهد و فاجعه ها ببار میاورد و اکنون هم گویا تمامی مردم ایران دچار آلزایمر شده اند مرتب مبنوسید ( اخیرا هم در وصف منتظری که گویا جدا بافته ای بود از حکومت آدم کشان) ویا با رسیدن به درستی مبارزه مسلحانه زند یاد بهروز ارمغانی کل اعضای جامعه مهندسین که ایشان بنیانگذارش بود به سازمان وارد میشوند در حالیکه هیچگدام از أنها نه تنها هیچ همخوانی با مبارزه مسلحانه نداشتند بل مخالف آن بودند و بعد از قیام هم در بهم پاچیده گی محبوب ترین و بزرگترین سازمان کمونیستی خاورمیانه سهم عظیمی داشتند (بنا به مدارک و نوشته های موجود حتی از همین افراد، زنده یاد ابراهیم خلیق تنها آشنایی با این گروه داشت و اندیشه و راهش از همان زمان هم در جهت خلاف این گروه بود)
اینها تنها نمونه هاست به مصاحبه های همسر یکی از اعضای اصلی جان نهاده بر اندیشه سازمان بعد از قیام با رسانهههای داخلی و خارجی نگاه کنید که چگونه در حالیکه حتی یک روز هم عضو سازمان نبوده و افکار و اندیشه اش ابدا همخوانی با سازمان نداشته ، بعنوان سخنگوی سازمان مصاحبه میکند. این تفکر قبیله گرایی اثرات مخربش را کم و بیش در بسیلری از سازمان های موجود در اواخر سالهای پنجاه و اوایل شصت گذاشت
۷۵۷۶۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۵       

    از : فریبرز رئیس دانا

عنوان : درود
بسیار عالی و گویا و مستدل. دستتان درد نکند.
۷۵۷۶٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۵       

    از : جواد امیری

عنوان : مهدی سامع
آقای سامع پاسخی مفصل نسبت به دیدار خود با این ساواکی داده است .کافیست به پاسخ ایشان به مصداقی مراجعه کنید
۷۵۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۵       

    از : مرتضوی

عنوان : کار از اینها گذشته
آقای شهاب ! وقتی آقای مهدی سامع با صدام حسین و شاهزاده بندر آبگوشت بزباش میخورد، دیگر دیدار با معتمد کجا بحساب میاید؟ آقای سامع ۳۰ سال است که همه چیزش به الطاف مجاهدین وابسته است و مطمئن باشید این ملاقات هم بدستور مجاهدین بود . در مورد " دوست عزیز" ، با شما همنظرم.
۷۵۷۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۵       

    از : Hadi Shahab

عنوان : با درود فراوان به عباس جمشیدی رودباری و همه مبارزان راه آزادی زحمتکشان.
با درود فراوان به عباس جمشیدی رودباری و همه مبارزان راه آزادی زحمتکشان.
من برایم یک سوال مطرح است و میخواهم که شما جواب به ان بدهید.
چگونه است که آقای مهدی سامع که خود زمانی در زندان شاه بوده و فی الواقع
به اندازه کافی از جنایات ساواک و آقای معتمد مطلع است با آقای معتمد
بطور شخصی دیدار کرده و مضمون این دیدارها را مخفی نگاه میدارد؟
آقای رودباری, شما که از مهدی سامع بعنوان دوست نام میبرد آیا تناقضی در این دوستی
, دیدار مهدی سامع با آقای معتمد و دفاع شما از مواضع برادرتان نمیبینید؟

متاسفانه آقای مهدی سامع به سوالات در اینباره تا به حال جوابی نداده اند.
من فکر میکنم آوردن اسم عباس جمشیدی رودباری در کنار اسم مهدی سامع
هیچگونه همخوانی با آرمانهای عباس جمشیدی رودباری ندارد.

با احترام
هادی شهاب
۷۵۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۵       

    از : رسا کسپر

عنوان : کجاست آن پتک
جناب دکتر!دردنامه ای نوشته اید!زمانه ایست که حتی برای اثبات زجر کش شدن آن جانان جان هم میباستی شاهدی آورد و سندی رو کرد! عجبا! آن ساواکی نامش رویش است ولی آنکس که بر سر آن سفره " حرام" مینشنید چه دلیلی دارد که خود نیز در پیچ تاریخی کم کتک نخورده است!و من در عجبم و اجازه دهید خورده نیز بگیرم در این گیتی با اینهمه علم و کتلهای رنگارنگ حقوق بشری کجاست آن دستی که بلند شود و چنین آمرین و عاملین سرکوبهای رژیم شاه را به دادگاهای بین المللی بسپارد؟
۷۵۷٣۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست