سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کردستان و "اپوزیسیون سراسری" - میرو علیار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : " متن هایی که بیش از ۱۲۰ کلمه باشند، روی سایت قرار نمی گیرند ".
نتیجه جستجو در اینترنت برای یافتن ضرب المثل " هیبت الله ", این جوک ترکی بود " آدون هیبت الله دیلر یا منی قورخورسان ؟ ".
۷۶۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : جوا ب به جناب masoud memar
دوباره حاشیه رفتید بدون جواب دادن به سوالاتی که کردم. این توهین نیست:"... یعنی کاملأ بیخبر مانده از دنیا." خوش بحال شما که از دنیا کاملاً بیخبر نبودید و نماندید و جای تاسف که احمق ماندم.بعد نوشتید: "مثال اصحاب کهف را آوردم ... و مناسبات جامعه را نمیتوانستند درک کنند." این شما نیستید که مناسبات جامعه را نمیتواند بدرستی درک کند و ادعای علامه دهری و عقل کلّی میکند که همه چیز را گویا قادرست "درک" کند؟ بعدش سری به تاریخ چند ساله ایران زدید و سرآخر میگویید: " کسانی که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را میدهند غافلند که جمهوری اسلامی وجود خارجی ندارد که آنرا سرنگون کنند ." یعنی چی ج.ا. وجود خارجی ندارد؟ پس لابد عمه من در ایران دارد حکومت میکند؟ حالا ما خواستاران سرنگونی ج.ا.غافل هستیم یا شمائی که حتی پی به وجود ج.ا. هنوز نبردید؟ این همه ظلم و جنایت و فساد و بیعدالتی را کدام رژیم مرتکب میشود؟ نکند میخواهید بگویید این ملایان نماینده واقعی ج.ا. نیستند و ج.ا. مدنظر شما فاقد هرگونه عیب و نقصی است؟ در ادامه میگوئید: " شخص به تنهائی قادر نیست چیزی را عوض کند بلکه شرایط جامعه است که ... . " آقای خیلی روشنفکر مگر جامعه از آسمان میافتد و آدمها بعداً در آن جا داده میشوند؟ جامعه و شرایط ( بغیر از شرایط جغرافیائی ) را افرادی مثل من و شما میسازند که خیلی وقتها محصول فکری یا اندیشه حتی یک نفر مثل فیلسوف امانوئل کانت هم میتواند تغییرات شگرفی در سیر و تحول جامعه ایجاد کند. حرف کارل مارکس هم درست است که انسان محصول شرایط جامعه خودش است ولی گویا شما بد متوجه شدید. به این معنی نیست که نشود شرایط جامعه را تغییر داد! گاندی یک فرد بود و توانست شرایط هندوستان را تغییر بدهد یا نه؟ خمینی ابله هم یک فرد بود و آیا توانست به تنهائی ایران را به گند بکشد یا نه؟ اگرچه درست است که شرایط بد زمان شاه به آخوندی مثل خمینی مجال خودنمائی داد. در ضمن خودکشی صادق هدایت بدلیل پیروی او از مکتب اگزیستانسیالیزم سارتر نبود بلکه او بسیار آگاه بود به اوضاع و شرایط مذهب زده ایران که اسلام مثل غده سرطانی در ایران صدها سال خودش را پهن کرده و روشنفکری او قد میداد که جلوتر از زمان خودش را ببیند که به این مردم عقب مانده ایرانی که پیرو اسلام خرافاتی هستند امیدی نیست و صدها شمع روشنی مثل او هم نمی توانند نوری بر تاریکی این جماعت مسلمان خرافه پرست بتابند و دیدیم که حتی همه آثار ادبی او بر علیه خرافه پرستی اسلامی در ایران چه کم ثمر داد بلکه بدتر ملت ناآگاه ایرانی عکس خمینی مرتجع را هم اوایل انقلاب در کره ماه دیده بودند که شما هم حتماً یکی از آنها بودید جناب معمار یا نه؟
مشکل اصلی ایران و ایرانی این دین اسلام عربهاست که اصلاً برای ویرانی ایران با زور شمشیر وارد ایرانش کردند و صدها سال است جز تخریب و آسیب رسانی
اجتماعی و اقتصادی و علمی و کلاً در همه زمینه ها نتیجه تلخ دیگری نداشت و ندارد. هروقت به این درک رسیدید که ج.ا. با ساختار حکومتی اش نقش فاشیسم
اسلامی را برعهده گرفته بعد جواب دهید آیا برای براندازی یک دیکتاتوری یا رژیم فاشیستی راه حل دیگری به غیر از خشونت یا جنگ برای براندازی اش میماند؟اگر
هیتلر و موسولینی را با جنگ وادار به تسلیم نمیکردند شاید شما فکر میکنید با دسته گُل دادن به آنها میشد از آنها خواهش به واگذاری قدرت برای دموکراتیزه شدن کشورشان کرد؟ بحث بر سر منافع داشتن یکسری در یک رژیم یا ایدئولوژی خاص است که حاضر نیستند منافعشان با تغییر شرایط جامعه به خطر بیافتد!
۷۶۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : peerooz

عنوان : توضیح واضحات, قابل توجه دراز نویسان
کامنت سرکار پروین خانم قابل تقدیر و نمونه لازم و کافی در بیان نظر و عقیده شخص است و ایشان تا مرز ادب از ادای کلمات رکیک خودداری کرده اند. و این بسیار محترمانه تر از گفتار مقاله زیر است. میدانیم که در آمریکا دو نفر از منفور ترین افراد برای پست ریاست جمهوری مبارزه میکنند. در مقاله زیر, نویسنده, حرمت ادب را کنار گذارده و میگوید هیلری کلینتون بی شرم و حیاست و میپرسد جز فاحشه چه نامی میتوان بر شخصی گذارد که قیمت نشستن بر سر میزش ۱۲۵,۰۰۰ و گاهی ۲۵۰,۰۰۰ دلار پول نقد میباشد؟ ( دموکراسی! دموکراسی !).

http://www.counterpunch.org/۲۰۱۶/۰۹/۰۵/hillary-clinton-is-shameless/
۷۶۰۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۵       

    از : peerooz

عنوان : Brevity is the soul of wit
بیش از آنچه قوم و خویش گرام سرکار پروین خانم نوشت نمیتوان گفت, جز تکرار مکرر که " کم گوی و گزیده گوی چون در ".
۷۶۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : آقای سیامک شاملو ایام بکام
آقای سیامک شاملو شاید انشای من باعث شده تا سوء تفاهمی پیش آید و شما احساس کنید که مورد توهین قرار گرفتید. اصولأ بنابه تمامی اسناد قرنطینه اشرف را شاید حدود نیم قرن دیگر مخوف ترین قرنطینه دنیا بنامند بند ۲۰۵ اوین در برابرش یک هتل بود . من هم در زندانهای گوناگون ایران بوده ام حداقل روزنامه های کشور یا کتب گوناگون در اختیارت بود حداقل کم و بیش ملاقاتی با فامیل بود یا ماهی یکبار تماس تلفنی داشتی ٬ حداقل در بند با همسلولی خود بحث میکردی و نظارات کاملأ مخالف با دیگران داشتی . در قرنطینه اشرف فقط نشریه مجاهد بود و بس در تمامی سالها اجازه ملاقات یا نامه نگاری یا تماس تلفنی با خانواده ممنوع بود ٬ زن و شوهر به اجبار طلاق گرفته و فرزندانشان به اروپا و آمریکا سپرده شدند اگر ضمن صحبت کوچکترین نظر دیگری غیر از نظر رهبری داشتی به اتاق های مخصوص تفتیش عقاید روانه میشدی اصولأ قادر نبودی بحث کنی قادر نبودی سوال کنی و صرفأ تمامی زندگیت اطاعت از رهبری بیش نبود ٬ بنابر این من همیشه کسی که واقعیتهای عینی و عریان موجود را نبیند به محصور بودن در قرنطینه اشرف تشبیه میکنم یعنی کاملأ بیخبر مانده از دنیا . مثال اصحاب کهف را آوردم چون طبق داستان ٬ کسانی سیصد سال بخواب رفته بودند و زمانی که بیدار شدند طبیعتأ با دنیای روز بیگانه بودند و مناسبات جامعه را نمیتوانستند درک کنند. کمی به فلسفه جامعه ایران میپردازم ٬ بعد از اسقاط سلطنت در ۵۷ ایران فاقد یک حکومت منجسم و مشخص و قابل تعریفی است کافیست به ساختار حقوقی از جمله قانون اساسی آن نظری افکنید تا تناقضات آشکارش را ببینید اگر به ساختار حقیقی آن نیز نظری افکنید از بیت رهبری تا امام جمعه ازشهردار تا رئیس جمهور هر کسی ساز خود را زده و میزند ٬ اولین دولتش زیر فشار خط امامی ها حزب توده و فدائیان اکثیریت ناچار به استعفا شد و وزرایش یا اعدام یا زندانی شدند ٬ اولین رئیس جمهورش عزل شد و به خارج گریخت ٬ اولین نایب ولی فقیه عزل و تا آخر عمر در حصر بود ٬ بانفوذترین روحیانیون انقلاب از جمله بهشتی و مطهری در ۶۰ توسط مجاهدین خلق ترور شدند که اولی بانی بحث و گفتگو بود و مناظره های تلوزیونی را راه انداخت و دومی تأکید داشت که استادان مارکسیست باید در دانشگاهها فلسفه مارکسیسم را آموزش دهند . حزب الله هم رئیس جمهور دوم رجائی را طاغوتی و کرواتی مینامید و ترور رجائی و باهنر باعث شد تا جامعه حصر هر دو را مانند موسوی و کروبی توسط بیت رهبری خامنه ای تجربه نکند . اولین زندانیان سیاسی در ۵۸ که اعضاء آرمان مستضعفان بودند از جمله تقی رحمانی بگیرید تا حبس آیت الله بروجردی و ... از مفسد فی الارض خواندن خاتمی توسط کیهان شریعتمداری بگیرید تا ترور سعید حجاریان توسط انصار حزب الله و ... بخش کوچکی از ساختار قدرت در بیش از سه دهه را اشاره کردم تا بگویم حکومت ایران را هر چه که بنامید در هر صورت نه حکومت اسلامی است نه جمهوری اسلامی . تثبیت حکومت باثبات بعد از ۵۷ بنابه دلایلی کاملأ مشخص هنوز بوقوع نپیوسته بنابر این میتوان علل و آثارش را در وجود دادگاههای انقلاب در ایران دید و همینطور در کنش و گفتار اپوزسیون میتوان زیست و تصفیه حساب در ۵۷ را برشمرد . قبل از ۵۷ گلسرخی امام حسین را اولین سوسیالیست خاورمیانه میخواند . مجاهد و فدائی در شرایط خفقان و پرهزینه در دیالوگ بودند امروز شمای نوعی اسلام را داعش میخوانید و مجاهد و فدائی در سرزمین امن خارج از کشور دیالوگی ندارند . بنابر این مبارزه برای جایگزینی یک حکومت باثبات هنوز ادامه دارد کسانی که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را میدهند غافلند که جمهوری اسلامی وجود خارجی ندارد که آنرا سرنگون کنند . اما در مورد گفته ای فلسفی از مارکز که اتفاقأ انسان را مصمم و واقعگرا میکند بدین مفهوم که شخص به تنهائی قادر نیست چیزی را عوض کند بلکه شرایط جامعه است که این امکان را مهیا میکند یعنی اگر شرایط مهیا نباشد انسان قادر نیست تغییری ایجاد کند بنابرین باید در جهت مهیا کردن شرایط تغییر تلاش کند نه برای وقوع تغییر بدون شرایط . احتمالأ اگر امثال صادق هدایت حوصله برای تلاش جهت مهیا کردن شرایط تغییر داشت و مضمون گفته ای نظیر مارکز را نیز میفهمید چه بسا بسوی مکتب اگزیستانسیالیزم نمیرفت و چه بسا خودکشی نمیکرد ٬ اگر گراهام بل یا انشتین هم آرزوی داشتن تلفن همراه را داشت یقینأ آنرا بگور میبردند اما هر دو اندیشمند در جهت مهیای شرایط امروزین تلاش کردند .
۷۶۰۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۵       

    از : پروین کرد

عنوان : کاک علی یار محترم شمارا زیارت کرده و فهم و دانشتان راکم و بیش واقفم ، اما
کاکه گیان این کلمه ی بیمعنی و تازه تورمه ی ساخته و پرداخته ی جهان فلانکش سرمایهداری که به ما اهالی فلکزده ی خاورمیانه تنقیه میکندتا نان مادر فلانی اش را درین هیر و ویر ((ملیت گرایی ))به تنور داغ ویرانگری مابچسباند و مارا ملیتهای تحت ستم و ظلم و زور و غیره را ارواح پدران گمنانشان ، مورد ملاطفت قرار بدهد !!! ایران از آن کشورهای نادر وبسیار غنی ایست که فرهنگها و زبان ادبیات و آداب و رسوم گوناگون و متنوعیست که در کمال تآسف بجای افتخار و نگهداری و نگهبانی این غنای سرشار مبتلا به حکومتهای انسان کش بوده و هست ، و چه باید کرد ؟ آیا جز با کشیدن دم کثیف حاکمان و درطویله ی مناسبشان تمرگاندن چه گاری دیگر میشود کرد؟ من یک ایرانی با ((تبار لااقل ۹۰ در صدکردی )) هستم و در هر جای جهان ملیت مرا (من کرد) را جز ایرانی نمیشناسند ((صد البته به غیر از (ملیت کاغذی ام و بمانند همه ی امروزیها!!!!) )) پس چه حاصل از اینهمه لاف و گزاف و اتلاف وقت و عمر گرانمایه برای((( ملیتهای)))) ایرانی !؟ آیا بهتر نیست خودرا پیدا کنیم و ببنیم در کجای این روزگار کثیف و جهنمی هستیم ؟
۷۶۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۵       

    از : خواننده

عنوان : اگر از سد سانسور اخبار روز بگذرد ...
تقسیم مشکلات ایران به ناحیه ای و قومی دقیقن همان چیزی است که ج. ا. می خواهد.
نیروهای دیگری در ممالک خارجی هم همین تقسیمات و تجزیه ها را می خواهند.
حقوق کاملاً برابر اقوام و استانهای ایران چیزی است که نه بحث می خواهد و نه استدلال.
قانون باید همه این حقوق را برای همه ساکنان ایران تأمین کند. سوای زبان و قوم آنها.

پایه های یک جنگ قومی در آینده را از هم اکنون خراب کنید.
۷۶۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : جواب به انتقاد masoud memar
جناب masoud memar بر عکس که شناختی از من ندارید با اینحال بخود اجازه میدهید قضاوت کنید و مینویسید: " بدین معنی که مغز خود را در قرنطینه ای چون « چهار چوب اشرف » زندانی کره اید". تا جائی که مغز قرنطینه ای من اجازه بدهد شناخت نسبی از شما دارم و کامنتهای شما را هم با کمال میل میخوانم چونکه برخی آموزنده و خوبند و به خودم اجازه نمیدهم چونکه شما توهین کردید من هم مقابله به مثل کنم. در آینده احترام خود و دیگران را نگهه دارید تا سطح تبادل نظرات کاربران محترمانه بماند و از ادب و نزاکت خارج نشود. میبینم که قصه قرآنی اصحاب کهف را خوب آموختید و یادتان دادند که کامنت من شما را به یاد یاران اصحاب کهف انداخت.اگر اشتباه نکنم صحبت تقوا و توحید است. برای من هم سالها پدر مسلمان من شعرش را میخواند: پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد.سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم ( آدم ؟) شد. توهم که ندارید با همنشینی مثل خمینی و جانشینش به تقوا و توحید میرسیم؟ ثمره ۳۸ سال حکومت مردان خدا را دیدیم و میبینیم که جز قتل و غارت و خفقان این دین اسلام ارمغان دیگری نداشت و نخواهد داشت. شمائی که مغزتان در قرنطینه نبوده و آزاد اندیش گویا هستید و تا حدودی شم روشنفکری در کنار ادبیات شیوای فارسی تان دیده میشود براستی به این جمله مارگز معتقدید:"« تنها چیزی که شخص میتواند جایش را عوض کند وضعیت بالش زیر سر خودش است ». این حرف ما را به پاسیو بودن یا بی عملی دعوت میکند چونکه ما چیزی را نمیتوانیم عوض کنیم بجز وضعیت بالش زیر سرمان پس بگذاریم همه چیز همانطور که هست باقی بماند؟ حتی شده ج.ا. با همه جنایاتش؟ از کی تا حالا فاتالیست ( سرنوشتگرا یا تقدیر خدا خواسته ) شدید؟ از نگرانی شما که نوشتید: " که حاضرید برای رسیدن به دستمالی بازار امیر را به آتش بکشید." میشود استنباط کرد میترسید با سرنگونی رژیم ملایان ابله منافع و امتیازات امثال شما هم با آتش گرفتن بازار دین فروشان اسلامی بخطر بیافتد؟ گفته من " به هر قیمتی " گویا باعث دل نگرانی شما شده! اگر منتظرید که سران ج.ا. قدرت سیاسی را به اپوزیسیون هدیه کنند پس هنوز چند صد سالی دیگر منتظر باشید!! بر سر شیوه براندازی رژیم ملایان در جای دیگر با شما بحثی داشتم گویا فراموش کردید که نتوانستید آلترناتیوی ارائه کنید که مرا قانع کند چرا راه دیگری به غیر از خشونت یا نبرد مسلحانه بر علیه فاشیستهای اسلامی ممکنه؟ با پراکنده و کلّی گوئی سعی کردید که بحث را به انحراف بکشانید و برای همین دوباره با امثال شما بر سر شیوه مبارزه و سرنگونی حکومت اسلامفاشیستی ملایان بحث کردن بیهوده است. میگوییم نَرَه اما شما بگوئید بدوش! این اسلام که ملایان با آن حکومت اسلامی میخواهند بسازند یا در ایران ساختند گاو نری است که نمی تواند به اقتضای طبیعتش شیر بدهد حالا شما هی اصرار کنید نه آقاجان میشود از گاو نر هم شیر دوشید.شاید شما پستانهای گاو نر خمینی را دیدید؟ اسلام و آزادی یا دموکراسی مثل آتش و پنبه هستند که نمیتوانند کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز داشته باشند. برایتان صد تا دلیل بیاورم یا خودتان بهتر میدانید و شناخت دارید؟ از قدیم گفتند طبق تجارب قدیمیها که به یک ملا یا آخوند اگر تو دو ریال پول قرض بدهی پشت گوشت را دیدی تا پولت را دوباره ببینی. حالا مگر شما به این سادگی از این ملاها میتوانید قدرت را از چنگشان بیرون بکشید بدون متوسل شدن به خشونت؟ یا ساده دل و خوش باورید یا باز سعی میکنید عمداً به ما آدرس اشتباه بدهید؟ بدون فشارهای همه جانبه روی خامنه ای ملعون و دیگر سران ج.ا. امکان ندارد بتوانید کوچکترین امتیازی به نفع مردم از آنها بگیرید! خلقهای کُرد، بلوچ و آذری و غیره ایران تاکی صبر کنند تا به محرومیتهای چند گانه شان پایان داده شود و در ثروت و قدرت سیاسی ایران شرکت داده شوند؟ مردم ایران خصوصا برخی استانها برای ساختن محیط زندگی خود به میلیاردها دلار پولی که به شکم عربهای نوکر جمهوری اسلامی ریخته میشود نیاز دارند اما میبینند که ثروت مردم ایران برای جاه طلبی ها و ماجراجوئیهای جنگی سران ج.ا. در حمایت از تروریستها هزینه میشود. من شرط میبندم که برج عاج نشینی مثل شما تا حالا پایش را در کردستان ایران نگذاشته تا با چشم خودش ببیند که مردم چه محرومیتی میکشند؟
این چه حرفی است که میزنید:"اگر هم طرازان شما توانستند دین مسیحیت را از اروپا و آمریکا به سرزمین زادگاهیش بتلهم برگردانند شما نیز موفق خواهید شد." همطرازان من؟ برای شخصیتی قابل احترام مثل شما عیب نیست که به دیگران تهمت بیجا بزنید؟ من آتئیست کی میتوانم با ادیان دیگر مثل مسیحیت سر سازگاری داشته باشم یا با مجاهدین خلق که میخواهید القائش کنید؟ اگر مسیحیت مثل اسلام سیاسی مردم آزاری بکند و در سیاست دخالت بکند لزومش پیش میاید که به بتلهم برگردانده شود. مطمئن باشید!
با عرض پوزش از سایت اخبار روز بخاطر طولانی شدن کامنتم که باید اجازه دفاع هم داده شود.
۷۶۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۵       

    از : حمید ارجمند

عنوان : حق با میرو علیار است اما....
هموطن گرامی کرد ما جناب علیار، اول اعلان می کنم که من یک هموطن ایرانی و آذری شما میباشم و از منظر تبعیض و قساوت کنونی رژیم ولایت وقیح با شما کاملا همعقیده میباشم و فکر نمیکنم جز جیره خواران ولایت و مزدوران آدم کش آن در سرتاسر ایران کسی با شما هم عقیده نباشد ، متاسفانه ۳۸ سال است که رژیم اهریمنی آخوندهای استعمار پیر با پیش بردن یک سیاست مداوم و هدفمند موفق گشته اند که یک فکر غیر واقعی را در میان اقوام ایرانی جا بیاندازند تحت عنوان شووینیست فارس و حاکمیت فارسها و.... در حالیکه اگر منصفانه و ریشه ای به ساختارهای این رژیم توجه کنیم خواهیم دریافت که این رژیم بر خلاف تصور جا افتاده دقیقا از تمامی اقوام که بصورت یک توده درهم و پر پیچ خم شکل یافته بوجود آمده و در تمامی تارو پودش از آذری و کرد و بلوچ و مازنی و خوزستانی و هموطنان عرب اهوازی و خراسانی و..... بمانند یک ماشین بزرگ که مدام در حال خرد کردن است عمل میکند . اتفاقا ای کاش ما فقط با یک قوم مثلا فارسها روبرو بودیم که در آنصورت با اطمینان خاطر میتوانستیم در عرض یک یا دو سال طومارشان را در هم پیچیم ! ولی بیچاره فارس زبانها که خود نیز بمانند ما قربانی این توحش شیعه ولایی میباشند ، نه من بلکه خود شما و تمامی ایرانیان همیشه آرزو داشته و داریم که کشور ما هم مثلا بصورت فدرال از نوع آلمان یا سوئیس اداره گردد و از یک عدالت نسبی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشد ، من با گفتار شما صد در صد موافقم که این جنایتکاران حرفه ای حاکم در ایران جز زبان زور زبان دیگری نمیشناسند و هیچگاه نباید در دام گفتگو با این اهریمن زادگان افتاد . نمونه شهادت ناجوانمردانه زنده یاد قاسملو و ترورهای دیگر و اعدامها های ادامه دار باید حجت را برای کسانیکه مایلند در خواب خرگوشی باقی بمانند تمام کرده باشد ، ولی همانند میلیونها ایرانی دیگر آرزو دارم که بصورت یکپارچه و نه بمانند جزایر پراکنده با این ابلیس زاده گان روبرو شد. آرزو دارم همدوش هموطن بلوچم و کرد و خراسانیم علیه این تاریکی خیمه زده بر ایران مبارزه کنم ، تجربیات تاریخ معاصر منطقه خاور میانه نشان داده که هدف نئولیبرالیسم جهانی برای آینده این منطقه بوجود آوردن جزایر کوچک جهت تسلط بی چون و چرا باشد . اینجاست که به آرزوی جدایی از ایران با دیده تردید نگاه میکنم زیرا در آغاز در باغ سبزی نشانمان میدهند و سپس کارد بر گردنمان گذارده و قربانی.... انتقاد شخص خود من به همه اپوزیسیون و حتی بعنوان یک فرد از خودم و از شما برادران و خواهران کرد این بوده و هست کی و چه زمانی همگی زیر یک چتر جمع خواهیم شد ؟! پیروزی ما در اتحاد سراسری است در غیر اینصورت شکست و تداوم حیات ننگین ملایان است . در پایان درود فراوان میفرستم به روان شهدای کردستان تا به امروز و دیگر جانباختگان ایرانی از تمام ایران . پایدار باشید
۷۵۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : مبارزات شهروندی در ایران و هرز برندگی این نوع مبارزه، تو سط دیگران
در واکاوی تاریخِ مبارزاتی سرزمین ایران،پی برده خواهد شد؛ ایرانیان درمورد مبارزانشان، یک معیار خاصی برای داوری آفریده اند. که این معیار رامی توان چنین دید و چنین فهمید: "عمل کردن در بعد ملی ایرانی".
و ایرانیان با داشتن چنین معیاری، عملکرد دیگران را سنجیده اند و می سنجند. و در این سنجش وقتی به بزرگانی همانند: ستارخان وباقرخان ویا ......... دیگرانی ارجمند، نگرشی خاص توام با احترامی خاص از خود نشان داده اند و می دهند. این نگرش خاصشان نسبت به افراد مبارز، دیگر ناشی از وابستگی افراد به قوم یا طایفه( یا بقولی عوام فریبانه که جدیداً ریاکارانه باب شده ؛ملیت) خاصی نیست! بلکه بخاطر عملکرد آنان برای تحقق ؛آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی در این سرزمین بوده وهست. که تحقق این آرزوها، بهره و سودش نصیب شهروندان ایرانی از هر قوم وطایفه ای خواهد شد.
با توجه به اینکه "آقای میرو علیار" در نوشتارش روند مبارزاتی این سرزمین را بگونه ای می خواهد محدود به منطقه ای خاص کند! چاره ای نیست جزو آوردن نکاتی چند!
قطعاً بخشی از ایرانیان به مبارزین ایرانی که کرد نامیده شده اند یا می شوند نگرشی خاص داشته و دارند آنهم بخاطر اینکه بخشی از آنان پیشینه ای مبارزاتیِ چندین دهه ای را با خود حمل می کنند.
اما آنچنانکه تاکنون نشان داده شده، ایرانیان با توجه به عملکرد این نوع مبارزان (کُرد نامیده شده)،در نگرش به آنان، تغییرات محسوسی را بروز داده و خواهد داد.
وقتی از این مبارزین ایرانی کرد نامیده شده توقع می رود که خود را در هیبت یک مبارز ملی ایرانی بنمایانند! اما آنان بگونه ای دیگر عمل می کنند وچنان سقوط می کنند که در این سقوط ،چاره ای نمی بینند که خود را در یک منطقه ای محدود با عملکردی مشکوک بنمایش بگذارند! قطعاًحاصل عمل آنان ؛تغییر نگرش ایرانیان نست به آنان بگونه ای خاص خواهد بود. و حتی قضاوتهای شدیدی و نابخشودنی نسبت به آنان پدید می آید.
وقتی به عملکرد بزرگانی و زنده یادانی همچون دکتر قاسملو توجه شود ! قطعاً! در ایشان و امثال ایشان و تعداد دیگری از آن در گذشتگان و حتی همین بازیگران مشکوک فعلی با هویت کردی، پتانسیل این دیده می شد و می شود که در هیبت یک مبارز ملی ایرانی آنهم برای تحقق آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی ظاهر شوند وبشوند. ( اما ناتوان از درک شرایطشان! یا شاید چیز دیگری باشد)
برای نمونه وقتی عملکرد زنده یاد قاسملو بررسی شود ایشان با شعار دمکراسی برای ایران و فلان برای کردستان ؟! خود را می خواست بعنوان یک مبارز ایرانی به نمایش بگذارد اما همین شعارش پرسش برانگیز شد. وسایر ایرانیان به این نتیجه رسیدند؛ شعار ایشان وقتی در آن شرطی گنجانیده شده، این شرط ،قطعاً !بعداً بهانه ای برای دبه درآورد و جرزدن خواهد بود. که این اقدام ایشان دیگر نزد بسیارانی از ایرانیان با دیده شک نگریسته شد و حتی آنرا توجیه ناپذیر می دیدند و می بینند . اگرچه بعداً ایشان در پی این رفت که هویت ملی ایرانی خود را بیشتر و پررنگتر کند اما بطریق مشکوکی وجودش گرفته شد. پرداختن به سایر موارد می تواند بحث را طولانی و شاید خسته کننده کند.
اما وقتی به نکات آورده شده در نوشتار آقای میرو علیار که ایشان بجای ظاهر شدن در هیبت یک مبارز ملی ایرانی! چنان سقوط می کند! که پیام نوشتارشان چیزی نیست جزء:
- نوعی اتهام زنی
- نوعی تهدید
- نوعی مظلوم نمایی
- نوعی ایجاد تفرقه؛ آنهم با ساختن قومی بنام فارس و ظالم نشان دادن آن
-نوعی توجیه گری سیاستهای غلط حزبی محلی و منطقه ای.
قطعاً این نوع اعمال از طرف این مبارزین ایرانی یک نوع یأس و سرخوردگی را برای سایر ایرانیان بدنبال خواهد داشت که شاید عکس العمل ایرانیان نسبت به روش های امثال ایشان، نفی این نوع افراد باشد و اعمالشان نزد ایرانیان دیگر توجیه پذیر نباشد!
در پایان به دو نکته ی خاص دیگری اشاره می شود:
-۱) وجود یک حاکمیت پلید و تفرقه افکن و پررنگ کننده ی بازیهای قومی بر کشور ایران ، هیچ امتیازی خاصی برای گروهی که خود را مبارز برعلیه آن می داند، نمی آفریند. که به بهانه مبارزه با آن امتیاز های خاصی را طلب کند.
-۲) در کشور یک روحیه مبارزاتی شهروندی ایرانی مطرح شده و می باشد که این روحیه در پی تحقق آزادی و دمکراسی در کشور است و این شهروندی ایرانی!بازیگرانش تمام ایرانیان هستند :چه کرد ، چه بلوچ، چه عرب، چه آذری ، ترکمن، چه ترک، و.........چه های دیگر. هر نیروی منطقه ایِ قومگرا که جدا از این روند عمل کند ! روحیه شهروندی ایرانی او را یک هرز برنده توان مبارزاتی خواهد دید و حتی آنان را خائنینی به روند آزادی خواهی و دمکراسی خواهی در کشور ارزیابی می کنند.
۷۵۹٨۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست