سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یـادداشـت‏ های شـــــبانه: (بخش۶۳) - ابراهیم هرندی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شادمان

عنوان : تظر من
در ارتباط با بخش اول حق با شما ست. اینکه شما گفتگو های درونی خود را بازتاب میدهید خواندنی و جالب است بویژه که زبان نوشتار های شما دلچسب است و ما هم مشتاقانه آنرا خواهیم خواند.

اشکال من در مورد بخش دوم پاسخ شماست که بهترین سنجه را خرد خوانندگان برای ارزیابی درستی هر نکته میدانید. بنظر من اینجا به خرد انسان ها پُر بها میدهید. خردِ نوعِ " هومو سپینس"، یعنی این شمپانزه با جند در صد ژن تحول یافته آنچنان نیست که با خواندن مطلبی به کنه پدیده های محیط خود وقوف پیدا کند، بلکه خیلی راحت دچار ذهنی گرائی میشود و به نتیجه گیریهای دور از واقعیت میرسد. انسان ها برای وقوف به واقعیت امری نیاز به ممارست های فراوان دارند، از این جمله اند: قیاس با پدیده های تا کنون شناخته شده، اندازه گیری، تجربه مستقیم، آزمون و خطا و... هیچ انسانی، هرچند هم خردمند، قادر نیست در اطاقی در بسته، با اتکا صرف به قدرت فکر و خردخود و بدون دست زدن به تجربه مستقیم و یا رجوع به تجربه دیگری در باره آن موضوع، از نا شناخته ای پرده بر دارد و اگر هم فرضیاتی را پیش کشد تا بطور تجربی آن فرضیات تائید و سنحیده نشوند چیزی جز حدسیات و ذهنیاتی بیش نیستند. بنا بر این داوری به یاری خرد در مورد پدیده ویا اندیشه ای نو و تازه آنگونه سهل و آسان نیست.
۷۶۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣۹۵       

    از : شادمان

عنوان : نظر من
در ارتباط با بخش اول پاسخ شما که میفرمائید دلمشغولی های خود را بر زبان میاورید بحثی نیست و حق با شماست و ما هم با اشتیاق آنرا میخوانیم.

اما در ارتباط با بخش دوم پاسخ شما بنظر من شما به توانائی های خرد صرفِ بشر برای دریافت حقایق پُر بها میدهید. خردِ صرف نزد مردی چون ارسطو هم مانع آن نشد که فکر کند و بنویسد که عالم از پنج عنصر تشکیل شده است: خاک، آب، هوا، آتش و اِتِر.
۷۶۱۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : استبداد بیگانه و به خلوت رفتن و......
درور بر آقای هرندی ارجمند
دیدگاهی این شاعرانگی ایرانیان را در این می بینند: اگرچه نبود سواد و امکانات مکتوب، کمک گرفتن از حافظه را به پیش می آورد اما رواج شاعرانگی ،بگونه ای در خدمت بیان مشکلات و یا بیان بی خیال شدن از مشکلات وناتوانی از حل آنان دانسته شده .که این امر هم ناشی از استبداد های بیگانه ارزیابی شده است نه استبداد های خودی، چون استبدادهای خودی ممکن است ناشی از شرایط زیست بومی آنان باشد که متاسفانه نوعی پذیرش را بهمراه خواهد داشت.
استبداد های بیگانه، سبب ساز به خلوت رفتن بسیارانی می شود که با بودن پیشینه هایی و بودن کلمات مناسب ، برای فرار از مشکلات، در خلوت ها، ذهن بسمت موزون سازی و رمزگونه گویی در گفتار می رود. که این شرایط یک برجستگی یا بصورت منفی یا مثبت می آفریند . حال آنرا یک هنر بدانیم یا ندانیم! اما وجود داشته و....
۷۶۰۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣۹۵       

    از : ابراهیم هرندی

عنوان : خواهشِ شادمان
با سپاس از کامنت و پیشنهادهای شما. این نوشته ها، همانگونه که از نامشان پیداست، یادداشت های کوتاهی هستند که بازتاب برخی از گفتگوهای درونی من اند. هدف از انتشار آن ها نیز، نه نوشتن درباره دانش و فلسفه و هنر به زبان ساده است و نه آموزشِ چیزی به کسی. چنان کارهای بزرگی، باید هدفِ نهادهای اجتماعی باشد و نه نویسنده ی آماتوری مانندِ من. هدف من از نوشتنِ هر یادداشت، اشاره ای کوتاه به نکته ای ست که آن را درخورِ یادآوری و برنماکردن می دانم.

در پیوند با درستی هر نکته و پنداره و پذیره دراین یادداشت ها، بهترین سنجه را خِرَدِ خوانندگان می دانم و نه یادآوری "حرفه و تخصص"ِ نویسنده آن ها. به گمانِ من، گیرنده ی هر اندیشه، باید درباره ی خودِ آن اندیشه داوری کند تا پِیشینه و نام و نشانِ اندیشمندِ و یا آورنده ی آن.
۷۶۰۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣۹۵       

    از : شادمان

عنوان : خواهش من
جناب آقای هرندی، جنابعالی یکرشته مقالات خواندنی میینویسید که من، و فکر میکنم بسیاری دیگر هم، هر بار با اتبساط خاطر آنرا میخوانیم. البته در مورد خود من همیشه بعد از خواندن مطالب یک نکته مبهم و تاریکی در ذهنم باقی میماند: اینکه مطالبی که جنابعالی از آنها صحبت میکنید از نظرموضوع بسیار گسترده اند و هر مطلب آن به یک شاخه ای از علم، هنر، فلسفه و... مربوط میشوند که در روزگارِ ما برای هریک خروارها مطلب گفته یا نوشته شده است. مطالب شما بسانِ مقاله های " آسان فهم " ، یا "برای همگان" (vulgarisation) جلوه میکنند و از آنجا که هر نکته و عقیده مطرح شده میتواند تبعات گسترده و غیر قابل پیش بینی را در برگیرد، خواننده ای چون من را به این تردید میاندازد که اگر این تبعات و شاخه ها ی تنیده در هم آن روزی خلاف واقعیت و در تضاد با اصول اولیه ای که مبدا و سرچشمه این نوشته ها قرار دارند خود را بروز دهد ارزش ذاتی ای نوشته ها (جدا از نثر خوش خوان و ابتکارهای واژه سازی) در جیست؟ در این جهت پیشناد میکنم که شما حرفه و تخصص خود را (لا اقل در پشت جلد کتابهائی که از مجموع این نوشته ها تا کنون منتشر کرده اید) گوشزد کنید و دوم اینکه، اگر صلاح میدانید ، به خوانندگان یاد آوری کنید که این نوشته ها نوعی (vulgarisation) علوم طبیعی و بیولوژی و "برایشی" و احتمالا فیزیک و شیمی و جامعه شناسی و زبان شناسی و تاریخ و بالاخره شعر و هنر است.
۷۶۰۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست