یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

فروشنده می میرد! - مزدک دانشور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : البرز

عنوان : اولین قدم در این راه می تواند، توجه به سخن یکدیگر باشد
آقای صادقی گرامی، لازم می دانم که بنویسم، به مانند غالب به اکثر مردمان کشورمان به فیلم و لزوماً به صنعت ساخت آن در کشور علاقمند هستم، و آن را دنبال می کنم. لذا پیرو توصیه ی شما به «...نویسنده مقاله و دیگران...» در بحث شرکت کردم.

شما در یادداشت اول خود به صراحت در باره ی آقای فراستی می نویسی؛ «...گذشته سیاسی اقای فراستی و مواضع سیاسی کنونی او بسیار تیره است اما هیچ کس در سواد سینمائی او شک ندارد...»
و چنان از سواد سینمائی آقای فراستی مطمئن هستی، که حتی زحمتِ طرح نمونه ای از این سواد را، از نقد ایشان، در یادداشت اولت به خود ندادی.

و یادداشت اولم را در واقع برای واکنش به «... سواد سینمائی...» آقای فراستی موردِ ادعای شما نوشتم. اما شما بی آنکه التفاتی به یادداشت نظرم کرده باشی، و باز هم بی آنکه نمونه ای از سواد سینمایی آقای فراستی را، از نقد ایشان از اثر آقای فرهادی، مثال بزنی، در یادداشت دومت تأکید موکد می کنی؛ «...کامنت اول را هم فقط برای انگشت شمار کسانی نوشتم که به نقد فیلم به مفهوم اصلی آن علاقه دارند...»

تصورم این است، اگر مقصود و مقصدِ "سواد سینمایی آقای فراستی" و شما، ترقی خودِ سینما و همزمان رشدِ سطح فرهنگی مردمان کشور است، اولین قدم در این راه می تواند، توجه به سخن یکدیگر باشد.
۷۶۴٣۱ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵       

    از : حسین صادقی

عنوان : در پاسخ دوستان
دوستان محترم
در پاسخ های شما به کامنت من مسائل سیاسی و شخصی و اخلاقی و... مطرح شده است اما کامنت من به مسائل سیاسی و شخصی و فردی و اخلاقی و ... معطوف نبود . من فقط نوشتم فیلم را بر مبنای فرم و ساختار فیلم می توان تحلیل کرد ، اشنائی با دستکم مبانی اولیه فیلمسازی و نقد هنری ، لازمه نقد فبلم است . . تحلیل سکانس ها بر اساس موازین فنی و حرفه ای و هنری، نقد فیلم بر فرم و ساختار فیلم .و.....این ها حرف من بود .. بخشی از نقد اقای فراستی چنین است و البته فقط بخشی) .... این که اقای فراستی به گفته شمایان بد ادمی است، ، این که لحن او بد یا مناسب است ، این که از واژه های فرنگی بهره کمی می گیرد ، این که حسود است و... این که اقای فرهادی اسکار گرفته ، این که با حمایت صریح و روشن وزارت ارشاد اسلامی فیلم می ساز د یا در مخالفت ،و..... و همه چیزهائی که شمایان نوشته اید ، هیچ ربطی به نقد فیلم ندارد. به کامنت من هم ربط ندارد . من می گویم فیلم را باید بر مبانی نقد فیلم نقد کرد نه مسائل حاشیه ای و شخصی و اخلاقی . نقد فیلم را هم باید بر مبنای نقد فیلم نقد کرد نه با حمله شخصی به منتقد. اقای فراستی در نقد خود دلایلی نوشته است و چند سکانس فیلم را تحلیل کرده است . دلایل او را با دلیل پاسخ می توان داد نه با حمله شخصی به او . لحن او ممکن است بد باشد اما به محتوای حرف او پاسخ باید داد . انگیزه شناسی منتقد هم ربطی به نقد فیلم ندارد . این ها مسائل ساده و پیش پا افتاده ای است و من از تکرار ان ها رنج می برم اما چه چاره؟ ... دوستان عزیز من قصد بحث ندارم . کامنت اول را هم فقط برای انگشت شمار کسانی نوشتم که به نقد فیلم به مفهوم اصلی ان علاقه دارند و نه برای کسانی که بر اساس حاشیه های سیاسی و شخصی و تبلیغاتی و.. داوری و هویت خود را در همراهی با موج مسلط تعریف می کنند .. موفق باشید
۷۶۴۲۹ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : برخوردهای تخریبگرایانه ی دو گروه
در ابتدا جادارد از آقای مزدک دانشور عزیز و ارجمند سپاسگزاری کنم آنهم بخاطر دید انسانمدارانه اش و احساس تعهدش برای برقراری عدالت اجتماعی. آنهم عدالت اجتماعی پایداری که؛ به جاری و ساری شدن روح آزادی خواهی و دمکراسی خواهی نیاز دارد و از ملزومات اولیه آنست.
ایشان با توجه به اینکه در کشور زندگی می کند قطعاً باید ملاحظات گزند گزمگان را هم لحاظ کند اما تلاشگرانه و زیرکانه گزارشات مفیدی را از روند تحولات اجتماعی آنهم بدور از شعارهای عوام فریبانه ،گزارش کرده و خواهد کرد. عملکرد ایشان و امثال ایشان از دید بسیارانی از تلاشگران عرصه سیاست واجتماع ، مفید بحال جامعه و روند تحولخواهی کشور ،دانسته شده است. و حتی با توجه به عملکرد گروه ها و دستجاتی که با شعارهای کودکانه و بازی های سیاسی که دیگر نمادی از مزدوری را علناً بنمایش گذاشته اند امثال دانشور در مقابل آنان نیز تعریف می شوند .
بایدگفت: امثال افرادی همانند؛ آقای فرهادی ارجمند! که در کشور در تلاشی زیرکانه در پی این بوده و هستند که روند تحولات اجتماعی ؛ چه آن روند یک روند طبیعی و یا ناشی از سیاستهای غلط یا ویرانگر حاکمان باشد را با ابزارهای خاص و توانائی های خاص خودشان چه بصورت :نقاشی - مجسمه سازی- فیلم- داستان - شعرو....... بازگو کنند، توسط دو گروه برخوردهای تخریبگرانه ای داشته اند و خواهند داشت:
یکی: گروه هایی هستند که خود را مبارزین ویژه ای در مقابل حاکمیت تعریف کرده و می کنند که اینان استدلالشان اینست؛ چون کشور در اشغال گروهی اشغالگر قرار گرفته پس هرکس که در کشور فعالیت ماندگار را داشته باشد بگونه ای در خدمت حاکمیت مزدور است پس باید او را به هر قیمتی که شده تخریب کرد.
جالبست! در روند تکاملی این دیدگاه، آن مبارزین ویژه ،خود، کاسه های گدائی را برای عمل مبارزه گری رهائی بخششان حتی نزد عقب مانده ترین مزدورخواهان جهان می برند. عجب روزگاری است؟!
دیگری؛ گروه هایی از بخش اقتدارگرایان نظام حاکم هستند که آنان، این افراد تلاشگر، که دیدگاه فلسفی خاص خود را دارند و حاضر به مزدوری مورد نظر آنان نیستند در یک اقدام وظیفه ای و پلید اندیشی ،خود را در این می بینند که باید؛ بسمت تخریب تلاشگری و حتی شخصیت آنان بروند و تلاشگران را مزدوران بیگانه معرفی کنند. و.....
در رابطه با دو گروه تخریبگر؛ تجربه یک موضوعی را بر ملا می کند؛ آنهم نوعی هماهنگی ی نوشته شده یا نانوشته!
۷۶۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : وقتی سنگِ مفت گیر آوردیم...
قای صادقی گرامی، به نشانی که مرقوم کرده ای مراجعه کردم. آنجا چیزی جز ناسزاهای جویده جویده چیز بخصوصی نیافتم.

شاید مقصود شما از «...نقد و تحلیل فیلم ... سواد و دانش ...شناخت فرم و ساختار فیلم... و سواد سینمائی...» استفاده از واژه های لاتینِ به فارسی نوشته شده باشد، که آقای مسعود فراستی الحق از این بابت کم نگذاشته است:

«...انتلکتِ، کانسپت، آنتراکت، پرولوگ، کات به لانگ صحنه، کات به مدیوم، جامپ کات، دوربین سوبژکتیو، بعد از دیالوگ‌ها، کات به اکستریم لانگ شات از بالا، و همچنان اور شولدر های پیاپی را داریم، و نه دکوپاژ تغییری را در صحنه، از اینجا به بعد، فیلمِ شبهِ معمایی- و نه رئالیست اجتماعی- به ملودرام فیلمفارسی "تحوّل" می‌یابد، اومانیستی، پروتاگونیست، آنتاگونیست، اگزوتیک...»

حال شاید تصور کنی یکی از هوادارانِ متعصب آقای فرهادی هستم، که ناسزاهای آقای فراستی را برنتافته ام. نه عزیز باورم کن که چنین نیست، می نویسم، چون می پندارم؛
- وقتی فارسی می نویسیم، پس فارسی بنویسیم
- وقتی نقد می کنیم، نقد را با استهزاء، لودگی یا طنزی بی سر و ته اشتباه نگیریم
- وقتی سنگِ مفت گیر آوردیم، کمی هم به فکر دردِ تن و بدن گنجشک روی شاخه ی مقابل باشیم
۷۶۴۱٨ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : خطاب به جناب حسین صادقی
با تشکر از شما برای آدرس لینکی که دادید. نقدفیلم طولانی آقای فراستی را خواندم که بدجوری به فرهادی حمله میکند و اگر چاره داشت حتماً گلوی فرهادی را هم میفشرد! نقد فیلم خود فراستی جای حرف و بحث زیادی دارد و برداشت کلی من این است که او گویا از رژیم ملایان سفارش گرفته اصغر فرهادی را خراب کند. چونکه حرفهای بی ربط زیاد زده و آنچنان باسوادی که شما گفتید هست هم نیست؟ حسود است و انتظار داشت که فرهادی اول فیلمنامه را پیش او ببرد و از او اجازه ساختنش را بگیرد؟ او خودش هنوز یاد نگرفته "نقد" فیلم چیست و همه چیز را با هم قاطی میکند. اینرا من نوعی که استادم پدر و بنیانگذار نقد فیلم در ایران هوشنگ طاهری در دوران دانشجوی فیلمسازی بود به من یاد داده و برای همین به خودم اجازه قضاوت تا حدودی میتوانم بدهم. حتماً هوشنگ طاهری معرف حضور شما هست اگر نه به آدرس زیر( http://sedakon.persianblog.ir/tag/هوشنگ_طاهری_در_دارالفنون) مراجعه کنید و در عکس شخص سمت چپ ایستاده اوست! استاد واقعاً باسواد و نادر در ایران بود!
از برخی جملات ناقد فراستی میشود پی به چرا موضعگیری او برد مثل جمله زیر:
"جایزه فرنگی برد؟" با گفتن اینکه فرهادی " جایزه از فرنگ" میگیرد و در خارج برایش دست میزنند میخواهد خوشخدمتی به سران جنایتکار رژیم ملایان بکند که روز و شب بر علیه فرنگ تبلیغ میکنند تا تحقیر عقب ماندگی خودشان را فرافکنی کنند. یا توجه کنید به کلمه " مدرن زده " در این جمله "نسبی‌اندیشی برای این دسته از مرعوبانِ عقب نگه داشته شده‌ی مدرن‌زده، یعنی به طور نسبی اندیشیدن و نسبی حس کردن.پس نه حس می‌کنند و نه می‌اندیشند چرا که هم حس و هم اندیشه متعین‌اند." خب پدر بیامرز این تفکر مطلق اندیشی امثال خودت هست که به دیکتاتوری اسلامی ختم شد یا نه؟ او با بکاربردن واژه های سینمائی انگلیسی ( "نماهای اور شولدر زن و شوهر را شاهدیم." یا "به نمای مدیوم لو انگل از عماد" ) برای نماها میخواهد فقط پُز دانائی بدهد در صورتیکه درک نمیکند کارگردان در انتخاب نماها یکسری آزادیهای هنری دارد و شاید برای تداعی چیزی عمداً از برخی شاتها یا نماها استفاده میکند و برای کسی که جایزه اسکار برده حتماً میداند ابزار کارش را چه زمانی و چه جوری استفاده بکند یا نه؟ با دیدن همه کارهای فرهادی میشود گفت که او خیلی خوب یاد گرفته شاتها چه زمانی چی معنی را انتقال میدهند. فراستی خودش تا حالا فیلمی شاهکار ساخته که اینگونه زبانش دراز است؟
بزرگترین اشتباه فراستی که فراموش میکند فرهادی در محیطی فیلم میسازد که باید از هفتخان سانسور و ممیزی رژیم اسلامی بگذرد و باید طوری در لابلای صحنه ها حرفش را بزند که فیلمش اجازه اکران شدن را هم بتواند بگیرد یا غیر از این است؟ شاید گیج شدن فراستی به این خاطر است که فرهادی مجبور شده برای جواز فیلمش اینجا و آنجای برخی صحنه های فیلم را قیچی کند؟ فرهادی در محیط خفقان زده اسلامی دارد کار میکند نه در شرایطی با آزادی بیان! ببینید انتقاد فراستی در این جمله:( "همچنان که جمله‌ی جناب عماد در پشت بام خانه‌ی جدید: "دلم می خواست با لودر این شهر را خراب کنم و از نو بسازم." و نیز پاسخ دوستش که با لبخندی در جواب می‌گوید: "یک بار خراب کرده اند– یعنی انقلاب کرده اند؟- و این شده!" بفرمایید این دو جمله به کجای این دو آدم اخته و هرزه می‌آید؟ به نظر نمی‌آید این دیالوگ‌ها تحمیل فیلمساز به آدم‌هایش باشد؟ این طور نیست؟ به این می گویند: نماد؟ واقعاً؟ برای چندمین بار باید گفت؟ نماد، از ناخودگاه می‌آید و در ناخودآگاه ما می‌نشیند و با حس ما کار می‌کند؛ نه از خودآگاه به خودآگاه و با شعارهای لوس و محافظه‌کارانه‌ی مثلاً سیاسی.") خب جناب فراستی از این واضحتر نمیتواند فرهادی به شرایط ناهنجار کشور در دو جمله اشاره کند وگرنه سرش را بباد میدهد؟ بعد فراستی سعی به مظلوم نمائی میکند تا طرفدار جمع کند و پای مادران پیر ایرانی را به وسط میکشد مثل این جمله:"این توهین به زنان سالمند چادری و مادر تیپیک ایرانی نیست؟"
فراستی بار دیگر حسادتش را نشان میدهد که چرا خارجیها به فرهادی جایزه میدهند در این جمله:("فیلمساز "ضد خشونت" ما شرم‌زده است و برای تبری جستن از خودِ جهان سومی‌اش، خشونت دفاعیِ شرقی-ایرانی- و به قول خودش "خشونت جاری در جامعه‌ی ما"- را محکوم می‌کند و جایزه می‌گیرد.") بعد فراستی زور آخرش را میزند که فرهادی را بیگانه پرست هم جابزند که صفش را از مردم ایران جدا کرده و فراستی با این جمله فقط انتظار شنیدن صدای کف زدن برایش از سوی سران جنایتکار رژیم ملایان را دارد:("باید به او خاطرنشان کرد که جامعه‌ی ما هر عیبی که داشته باشد –که بسیار دارد- به خودمان مربوط است و خود باید درستش کنیم. معنای این حرف این نیست که نباید گفت. اتفاقاً فیلمساز ما علی‌رغم پز ضد خشونتش نمی‌تواند در فیلم محافظه‌کارانه‌اش چیزی بگوید، چه رسد به نشان دادن گوشه‌ای از جامعه‌اش. او فقط می‌تواند متلک بگوید- و کد بدهد- و تعمیم دهد. در فیلم، مهم چگونه گفتن است و نسبت انسانی و ملی برقرارکردن با پدیده و نه تبدیل کردن آن به دستاویزی برای نان‌خوردن و فروش و جایزه.") ببینید به این میگویند خوشخدمتی فراستی برای رژیم ملاها که همین طرز تفکر را دارند! سرآخر با سوال خودش فقط قصد خراب کردن فرهادی را دارد با اینکه جوابش روشن است وقتیکه میپرسد:( "آیا کسی که "فروشنده" بی‌اصول و بی در و پیکر را می‌سازد و چنین هرج‌ومرج اخلاقی را تبلیغ می‌کند، خود حاضر به انجام همان رفتارهاست؟ اخلاق نسبی‌گرا و ترحم و حتی دلسوزی برای متجاوز و محکومیت قربانی؟ و در آخر با یک "ببخشید" ساده، قضیه را فیصله دادن؟") از دیگر ایرادات بنی اسرائیلی و بیجای فراستی به فیلم فروشنده و پریدنش به فرهادی ناشی از کینه توزی و دشمنی ابلهانه او میگذرم بخاطر طولانی تر نشدن کامنتم. در ضمن جناب صادقی کامنتهای ایرانیها در زیر نقدش را خواندید که حزب اللهی ها ( بی مخ! ) چه آفرینی به فراستی میگویند که فرهادی را بی اعتبار کرده؟
۷۶۴۱۷ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۵       

    از : حسین صادقی

عنوان : توصیه به نویسنده مقاله و دیگران
سلام
نقد و تحلیل فیلم بدون سواد و دانش راه به جائی نبرده و تحلیل فیلم جز با شناخت فرم و ساختار فیلم ممکن نیست . مقاله نشان می دهد که نویسنده با ابتدائی ترین مبانی نقد فیلم آشنا نیست و سواد سینمائی ندارد.
به ایشان و به خوانندگان علاقمند توصیه می کنم نقد آقای فراستی بر فیلم فروشنده را، که لینک ان را گذاشته ام ، بخوانند . گذشته سیاسی اقای فراستی و مواضع سیاسی کنونی او بسیار تیره است اما هیچ کس در سواد سینمائی او شک ندارد.

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/۶۳۶۸۳۰/شرم-کنیداز-این-توصیف-اروتیک
۷۶۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو- دوسلدورف آلمان

عنوان : خطاب به جناب مزدک دانشور
چونکه این فیلم را هنوز ندیدم به خودم اجازه نمیدهم درباره فیلم فروشنده اصغر فرهادی نظری بدهم. ولی میخواستم از شما بپرسم آیا شما حاضرید دو تا نقد فیلم مخالف این فیلم هم بشنوید یا ببینید؟ قرار است ما در ارزیابی یک پدیده موافق و مخالف را در کنار هم قرار بدهیم و بعد به یک نتیجه گیری نسبتاً درست برسیم که به حقیقت نزدیکتر باشد. به نقد منفی درباره فیلم فروشنده در ویدئو زیر در سایت آپارات توجه کنید با تیتر:خلاصه نقد مسعود فراستی بر فیلم فروشنده در برنامه هفت.
http://www.aparat.com/v/nXMkb
خودم شناختی روی صلاحیت فیلمشناسی مسعود فراستی یا قطبی زاده ندارم که بگویم نظرشان در باره فیلم فروشنده مغرضانه است یا بیطرفانه و درست؟ شاید هم از کاسه لیسان رژیم ملاها باشند و به قصد خراب کردن چهره فرهادی از روی حسادت خودشان تلاش میکنند چونکه در چشم سران رژیم ملایان هم فرهادی خاری است و چشم دیدنش را ندارند چونکه در محافل هنری غربی برایش فرش قرمز پهن میکنند. البته به باور خودم هم تا فیلمسازی تن به سازش به رژیم ندهد مشکل است که اجازه کار داشته باشد و بدون سازشکاری به سرنوشت کارگردان خوب جعفر پناهی و ممنوعیت کاری گرفتار میشود. شاید فرهادی مجبور است که بخاطر سانسور حاکمه که نمیشود به شرایط و سیستم جامعه اسلامی بطور مستقیم انتقاد کند و از طریق شخصیت پردازی روی کاراکترهای فیلمش غیر مستقیم به ناهنجاریهای اجتماعی حمله میکند و آدمها را برای اعمالشان سرزنش میکند در صورتیکه رفتار، تربیت و شخصیت هر انسانی محصول شرایط اجتماعی و جامعه خودش است و باید دید که جامعه به فرد چه فرصتی و شانسی داده یا میدهد تا خودش را مطابق ارزشهای انسانی قابل پسند رشد دهد.
اگر فرهادی شرایط آزادی بیان کامل در رژیم خفقان و سانسور ج.ا. را داشت یقیناً توانائی کارهای روشنفکری بهتری را داشت. باز درچارچوب محدویتهای بیانی و تصویری در ج.ا. او خوب یادگرفته چطور برخی محدویتها را دور بزند و حتی شده حرف خودش را نیمه تمام بزند و جای کوچکی برای سینمای ایران در محافل بزرگ فیلم جهان باز کند. در بیابان رژیم توتالیتر اسلام-فاشیستی ملایان سرکوبگر و ضد مردمی باز هر کفش کهنه ای در دوران خشکسالی روشنفکری ایران ناشی از سلطه اسلام واپسگرا باز غنیمت است! روشنفکر ایرانی حتی در عرصه هنر هم هیچوقت حس آزادی را لمس نکرده تا جایگاه واقعی خود را نشان دهد و باز تلاش اینچنینی حتی قدم کوچک توسط فرهادی را باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود که روزی به آزادی برسیم.
۷۶۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست