از : آ. بزرگمهر
عنوان : منشور جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های آن قانون نیست.
آقای فتاپور گرامی ،
مطمئن هستم که می دانید که قطعنامه ـ منشور ـ جهانی حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ در سازمان ملل متحد تصویب شد و کشور های زیادی زیر آنرا امضا کردند. قانون محسوب نمی شود و کم وبیش رعایت هم نمی کنند.
این منشور مانند بسیاری از دیگر قطعنامه های صادره توسط سازمان ملل قانون محسوب نمیشود و ضمانت اجرائی ندارد وگرنه اسرائیل باید بار ها و بار ها بخاطر نادیده گرفتن آنها محاکمه می شد. حکومت گذشته و ده ها دیکتاتور دیگر آشکارا منشور جهانی حقوق بشر را نادیده می گرفتند و میگیرند حتی کشور های باصطلاح ازاد و مدعی حقوق بشر . تا در سال ۱۹۷۶ جیمی کارتر در باره ی رعایت منشور جهانی حقوق به دوستان دیکتاتور آمریکا مثل شیلی ، کره جنوبی و ایران و.و هشدار داد .. هنوز می بینیم که بسیاری از کشور های جهان بعضی یا بیشتر مقاد این قطعنامه ۳۰ ماده ای را رعایت نمی کنند و سازمان ملل نمی تواند کشوری را بخاطر نقض منشور حقوق بشر تعقیب و مجازات کند. مگر از کانال های دیگری به شورای امنیت شکایت شود که به مسیر دیگری منتهی می شود.
مثلا در مورد سلاح هسته ای ؛ دیدیم دعاوی "آزانس بین المللی انرژی اتمی" ارگان سازمان ملل متحد ، پرونده ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع کرد و ایران به مجازات های سنگین محکوم شد . علاوه بر شورای امنیت سازمان ملل متحد ، ۶ کشور های بزرگ هم راسا تا توانستند با تحریم ها و محاصره اقتصادی ایران را وادار به عقب نشینی برای مذاکره و پذیرش کنترل تاسیسات اتمی خود نمودند.
متاسفانه در مورد منشور جهانی حقوق بشر بدلایل زیادی که در حوصله این یادداشت نیست حتی در کشورهای مدعی حقوق بشر نکات زیادی پایمال می شود . در کشور هائی که بند بند منشور جهانی حقوق بشر تبدیل به قوانین ملی گردیده است وضع بهتر است . در آنجا قوانین ملی رعایت حقوق بشر وجود دارد.
هم اکنون ماده ۱۴ منشور جهانی حقوق بشر که به امر پناهندگی اختصاص داده شده بود .توسط بزرگترین کشور های جهان نادیده گرفته میشود و جنبش حفظ حقوق پناهندگی بیش از همیشه نگران این بی توجهی هاست . در عمل حق پناهندگی نادیده گرفته می شود و هیچ کشوری هم محاکمه نمی شود.
حکومت کشتار اسلامی ایران این موضوع را از همان فردای انقلاب نقض کرد و مهندس بازرگان گفت : ما با شعار نقض حقوق بشر توسط حکومت شاه پیروز شدیم حالا خودمان نمیتوانیم منکر آن شویم ( نقل به مضمون) بهر صورت این حکومت هیچوقت منشور جهانی حقوق بشر را رعایت نکرده است و میلیون ها بار ۳۰ ماده این منشور را نادیده گرفته است. در باره منشور حقوق بشر و تبدیل آن به قوانین ملی نیاز به کار وسیع داریم و سازمان های سیاسی می توانند با سازمانها، شخصیت ها و کنش گران حقوق بشر ارتباط بیشتری داشته باشند.
۷۶۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : بکار گیری عقلانیت در مسائل عاطفی
اگرچه در زمان تغییر رژیم در سال ۵۷کشتار آنچنانی را شاهد نبوده ایم اما بعد از آن، متاسفانه کشتارهای مختلفی را شاهد شدیم. که این کشته شدگان هم شامل وابستگان به حکومت اند و هم وابسته به تقابل کنندگان با حکومت اند. اما هر دو گروه حقانیتی خاص برای کشته شوندگان خود قائلند. که در این کشتارها، وزنه ی تعداد کشته شدگان طرفداران حکومت بیشتر نمایان است که کشته های آنان هم مربوط به جنگ است و هم در تقابل با مخالفین حکومت. با بودن چنین شرایطی چاره ای نیست جزء اینکه روشی اتخاذ شود ابتدا شرایط احساسی و عاطفی موضوع مهار شود و سپس در تلاش بود که بگونه ای شود که هیچ کشتار در کشور رخ ندهد.
۷۶۵۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۵
|
از : masoud memar
عنوان : وجدان عمومی جامعه را نمیتوان ساخت بلکه بوجود می آید
نه لقب جهان پهلوان را حکومت به تختی داد نه وطن پرستی را به مصدق نه اجماع جامعه برای شرکت در جنگ را حکومت سبب شد.
اگر تعارفات و ملاحظه کاری های فردی و سیاسی را کنار بگذاریم آنوقت بروشنی حقایق را کتمان نمیکنیم و با صدای بلند اعتراف میکنیم که همه مردم ایران از کشتار ۶۷ باخبر بودند اما به دلایلی اعتراض اجتماعی در برابر آن شکل نگرفت . چرا امثال آقای سرکوهی کار ژورنالیستی را چند سال کنار گذاشت و به کار حسابداری پرداخت ؟ چرا امثال بهنود کاری با تحولات سیاسی نداشت و در مورد بهداشت قلم میزد ؟ اگر بیخبر بودند چرا به روال همیشگی قلم نزدند ؟ در ایران خانواده ای نبود که یکی از اعضاء خانواده به گروه سیاسی تمایل نداشته باشد حداقل از فک و فامیل یا همسایه ای زندانی سیاسی بود آنکس که آنروز کشتارها را ندید تا آخر عمر نیز نخواهد دید اگرچه در رادیو تلوزیون هر روز در باره اش صحبت کنند . کسی میتواند عاملین اصلی یا سلسله مراتب فرمان را نداند یا قادر به درک علل بروز آن نباشد اما نه بیخبری از آن . آنچه واقعیت است این است که جامعه در برابر کل کشتار ۶۷ اعتراض نکرد اما در اعتراض به قتل فروهر ها تظاهرات وسیعی بوقوع پیوست که دستگاه حکومتی بناچار حکم اعدام دو قاتل را صادر کرد اما این حکم توسط دخترشان پرستو فروهر امضاء نشد . پس مهمتر از صرفأ یادآوری باید علل عدم اعتراض مردمی را شناخت کما اینکه خود انقلاب را تجزیه تحلیل کرد و به این پرسش توجه کرد که آیا در مقطع انقلاب با نبود حتی یک نهاد مردمی و مدنی مستقل از حاکمیت غیر از مساجد و تکیه های مذهبی و دراویش ٬ امکان یک بستر مناسب برای ورود به دموکراسی پس از اسقاط یک نظام موجود ٬ امکانپذیر بود ؟ اگر به سخنرانی خمینی بعد از انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در ۶۰ مراجعه کنید به این مطلب درست اشاره میکند که همه انقلابها مخالفان خود را قلع و قمع کرده اند ... .
۷۶۵٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : داستانِ پر از رنج، درد و مملو از شقاوتِ تابستان شُوم ۱۳۶۷ نیاز به شرحِ هزاران باره توسط تک تک آحادِ اجتماعمان دارد
آقای فتاپور گرامی، برخلاف تصور شما که می نویسی؛ «... چرا مخالفت با این فاجعه به عاطفه ملی بدل نشده...» بر این گمانم، که مخالفت با فاجعه ی ملی تابستان ۶۷ در پیش حافظه ی مردمان کشورمان به شکل برجسته ای حک شده، و هر سال با از پرده بیرون افتادن گوشه ای دیگر از جنایاتِ آن تابستان شُوم، دردهای ناشی از آن به شکل تازه ای سر باز می کند.
چنانکه امسال در پی انتشار نوار صدای زنده یاد منتظری دامنه ی بحثهای مربوط به فاجعه ی ملی به نحو چشمگیری توسط دولتیان نیمه معترضِ در رسانه های رسمی و علنی کشور نیز مطرح شد.
به یقین داستانِ پر از رنج، درد و مملو از شقاوتِ تابستان شُوم ۱۳۶۷ نیاز به شرحِ هزاران باره توسط شما، من و تک تک آحادِ اجتماعمان دارد. و تنها از این طریق میتوان امیدواری صد در صدی یافت که فجایعی از این دست هرگز امکان وقوع در سرزمین زادگاهِ حافظها، مولویها، رازی ها، ستارخانها، ارانی ها، صمد بهرنگی ها، حنیف نژادها، جزنی ها، سلطانپورها، لطفی ها و... را نخواهند داشت
۷۶۵۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۵
|