یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نرگس محمدی: این احکام ظالمانه را بر نمی‌تابم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آرمان شیرازی

عنوان : این کوری از کجاست که "نقش و جبر شرایط اجتماعی" را بجای "اراده ی آزاد" انسان می گذارد و به داوری می نشیند؟
با درود فراوان بر هم میهن گرامی، خانم نرگس محمدی، کوتاهه ای را در راستای کوشش های انسان-پسندش پیرامون سیستم حقوقی در حکومت اسلامی می نویسم:

نگرش هگل که: "مجازات حق گناهکار است ... (چرا که) نفی حق (کرده ست و) ... به سزا رساندن (یعنی مجازات یا اعدام او)، نفی ِ این نفی می باشد" به چیز مهمی بی توجه است. این چیز مهم چیست؟ هگل بجای آنکه محکوم را برده ی "عدالت" بیانگارد, جایگاه او را به یک صاحب اختیار و یک انسان خود-تصمیم-گیر بالا می برد. از همین روست که در ایده آلیسم آلمانی نقش اجتماعی فرد (کاملا) اختیاری انگاشته میشود و بعنوان اراده ی آزاد او بجای جبر شرایط اجتماعی گذاشته میشود. استنتاج علمی-انسانی اینست که این ایده آلیسم, با نشاندن یکی از ویژگی های انسانی بجای خود انسان, توهمی را می آفریند که بر بنیاد آن فرد بجای انگیزه های واقعی اش در صندلی اتهام نشانده می شود! پیداست که در سایه ی چنین برخوردی, بجای پرداختن به عوامل سیاسی-اجتماعی (جبر شرایط اجتماعی), حکم اعدام (یا مجازات های ناروای دیگر) برای انسان ها یکی پس از دیگری صادر خواهد شد بدون آنکه هیچ تلنگری به فرآورد (پروسه=جریان) پدید آوردن گنهکاران زده شود! براستی چنین نگرشی منافع چه کسانی را در پس پرده نهان می دارد؟

جالب توجه است, درست چنین نگرشی علمی-انسانی از سوی هم میهن ارجمندمان, خانم نرگس محمدی (که چند روز پیش در بیدادگاه حکومت اسلامی به ۱۶ سال زندان برای مخالفت با مجازات اعدام, اعتراض علیه اسید پاشی بر روی زنان, دفاع حقوقی از اقلیت های میهنمان, تجلیل از زندانیان ۸۸ و خانواده هایشان و ... محکوم شده), ارائه می شود. نرگس محمدی می گوید: "برای بررسی یک پدیده نمی‌توان مجموعه علل و عوامل پدید آورنده را ندید و فرافکنی کرد. قوه قضاییه ایران به وضوح و روشنی جای متهم و شاکی را عوض کرده و عاملان فرهنگی- اقتصادی- اجتماعی مشکلات و آسیب‌های اجتماعی (مانند افرادی چون رئیس دولت قبل = احمدی نژاد) را مصون از پرسش و محاکمه (نگهداشته) و قربانیان و منتقدان واقعی را به حبس و مجازات می‌کشد." او از حکومت اسلامی و بیدادگاهش می پرسد: "آیا نهادینه شدن فقر در میان ملتی که سرزمینشان سرشار از مخازن و معادن و استعدادهای کم‌نظیر انسانی است، محصول کار من فعال حقوق بشر است که باید در محاکم پاسخگو باشم یا نتیجه عملکرد حکومتی است که مرزی برای رعایت حریم خصوصی افراد جامعه متصور نیست و حقوق فردی، مدنی و سیاسی شهروندانش را نه تنها رعایت نمی‌کند، بلکه با رویکردی امنیتی- نظامی به آنها دست‌اندازی می‌کند و صدای هر معترضی را با زندان و بازداشت پاسخ می‌گوید؟"

آیا داشتن چنین هم میهنان دلیر, انسان-دوست و نیک اندیش انگیزه ی سرفرازی نیست؟ و فراتر از آن, آیا نباید از صندلی راحت خود برخیزیم و پای از دایره ی ترس برون بگذاریم و هر آنچه می توانیم, هم اکنون, برای پیشرفت کارها و بهروزیشان انجام دهیم؟
۷۶۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : هنوز نتوانسته اند عشق و آرمانم را از دل و جان برگیرند و همین برای بودنم کافی است
بانو نرگس محمدی گرامی، در صداقتی لبریز از شجاعتی انسانی و در دسترس تمامی آحاد جامعه ی ایرانی می نویسی؛ «...هنوز نتوانسته اند عشق و آرمانم را از دل و جان برگیرند و همین برای بودنم کافی است...»
آرزو می کنم، کاش در اثر گرما و نیرویِ متصاعد از عشق و آرمان شما به انسانیت و حقوق آن، نیروهای بسیار پراکنده ی اپوزیسیون ایرانی بتوانند در یک نقطه یعنی دفاع از حقوق شهروندی و آزادیهای انسانی چون آزادی بیان و ... دور هم بنشینند
۷۶۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست