سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بحران سوریه می تواند جرقه یک جنگ جهانی شود - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حسن نکونام

عنوان : نوستالژی دوران سپری شده
اول - در کامنت هائی که در زیر مقاله های مختلفی، در همین سایت نوشته ام، در مورد بلوک سرمایه داری غرب و بویژه آمریکا، و نظامی کردن زمین و هوا و دریا بوسیله این نظام تجاوزگر، نوشتم. در مورد چگونگی شکل گیری جریان داعش نوشتم. در مورد دوران جنگ سرد، که شیفتگان روسیه و پوتین، در نوستالژی دوران سپری شده آن، روزگار می گذارانند، نوشتم. در مورد این نوشتم که سیستم های قبیله ای- عشیره ای حاکم بر کشورهائی مانند لیبی و عراق و سوریه و افغانستان و جاهای دیگر، روزی و روزگاری، «موش آزمایشگاهی» برای آزمودن نظرات و تزهای نظریه پردازان شوروی سابق، که در پیمودن «راه رشد غیر سرمایه داری»، و «گذار مسالمت آمیز به سوسیالیسم» و «همزیستی مسالمت آمیز با امپریالیسم» از آستین در آمدند، نوشتم. از این نوشتم که نتیجه این نظرات ارتجاعی و ضد مارکسی و ضد انقلابی، همین تراژدی ای است که امروزه در کشورهای نامبرده، و در همین لحظه ها در سوریه شاهد آنیم. از شوونیسم حاکم بر تفکر پوتین، و سرکوبگری او بر مردم روسیه، و فساد و تباهی مافیای او، و کشتار بیرحمانه منتقدین خود، نوشتم. شما خواندید، و من هم علاقه ای به تکرار آنها ندارم.

دوم - اجازه بدهید تا حافظه تاریخی شما را «تازه» کنم. در حوالی سال های ۱۳۵۶/۱۳۵۷ و پیش از وقوع قیام ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، مجله تایمز، بر روی جلد خود عکسی چاپ کرد. در این عکس، سر و چهره و ریش خمینی و مارکس، چنان در هم فرو برده شد، که از زوایای مختلف، هم خمینی و هم مارکس، قابل دیدن بود. و بر روز جلد هم نوشته شده بود «آیت الله مارکس.»
در حدود همین زمان بود، که کنفرانس «گوادلوپ»(جزیره ای در فرانسه) ، با شرکت سران کشورهای سرمایه داری غرب برگزار شد. از جمله موضوعاتی که در دستور کار این کنفرانس بود، یکی هم ناآرامی ها و اعتراضات مردم در ایران، بر علیه دیکتاتوری سلطنتی در ایران بود. چکیده تصمیم جمعی سران غرب، در رابطه با جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران، اینگونه در رسانه ها انعکاس یافت:

«منافع غرب، ایجاب می کند که، «نه در مقابل» تحولات جاری در ایران، بلکه «به موازات» آن حرکت کند.»
این دو جمله ای «نه در مقابل» و «به موازات» را بخاطر داشته باشید.

به موازات حرکت کردند، خمینی را به نوفل اوشاتو بردند، بی بی سی، مردم را دعوت به رویت «چهره تابناک» او در کره ماه کرد. فریاد زده شد که «دیو» که بیرون رود، «فرشته» در آید. بعد از مبارزات مردم، شما شوروی دوستان آنزمان، و شیفتگان امروز پوتین و روسیه، که سال ها در «تبعید» بودید، برای میوه چینی برگشتید. در عمق فکری متعفن آخوندی مرتجع، نبوغی «ضد امپریالیستی» کشف کردید. بدنبالش افتادید، آنها را که «غیر خودی» می دانستید، به قربانگاه فرستادید، و «خود» نیز سرانجام قربانی شدید.
خود کرده را تدبیر نیست.

سوم - آنچه در لیبی و عراق و افغانستان و سوریه گذشت و می گذرد، ورشکستگی کامل نظریه «راه رشد غیر سرمایه داری» و تزهای دیگر منبعث از این نظریه است. همه این ها هم ریشه در تفکر لنین دارند.
پوتین روسیه، بشار اسد سوریه، حکومت اسلامی خامنه ای، حزب الله حسن نصرالله، و همه آن دیگرانی که مغزشان در اوائل سده بستم منجمد شده است، « در مقابل» تحولات جاری در منطقه خاور میانه قرار گرفته اند، و غرب و آمریکا «به موازات» این تحولات حرکت می کنند. بار دیگر بحاطر بیاورید نتیجه کنفرانس گوادلوپ را.
شما جایتان کجاست؟
ما «طبقه شما» را می شناسیم. با آن صادق باشید، و حرف «طبقه خودتان» را بزنید.
در پایان، به جمله آخر نوشته « علی خوی» هم کمی بیندیشید، که نوشت :

«ولی در نهایت حرف آخر در سوریه و عراق را، حداقل در این دوره، آمریکا خواهد زد»

سپاس از شکیبائیتان برای خواندن این نوشته.

حسن نکونام
۷۶۷۵٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۵       

    از : علی خوی

عنوان : جنگ بین امریکا و روسیه ؟ هر گزa
مطمعن باشید هیچ جنگی بین روسیه و امریکا روی نخواهد داد.
امریکا از طریق جنگ تجارت می کند و می خواهد یک دلار خرج کند ده دلار برداشت.
امریکا و امریکایی ها نه از جان گذشته هستند و نه از پول می گذرند.
اگر کسی ثابت کند که در جنگ امریکا و روسیه حداقل امریکا ده میلیون دلار سود می برد
ان وقت حق با شماست.
گردانندگان روسیه هم که لذت پول و مقام را کشیده اند دنبال هر چه سریع تر یک صلح و ارامش هستند تا از زندگی خود لذت ببرند.
ولی در نهایت حرف اخر در سوریه و عراق را حد اقل در این دوره امریکا خواهد زد .
۷۶۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۵       

    از : شهاب

عنوان : کدام گاه
آقای نکونام در برابر فرمایشات شما یعنی:"هر گاه مردم سوریه فرصت یابند تا بطور آزادانه و آگاهانه، سرنوشت خود را بدست بگیرند، پاسخ خود را به «مانع بالقوه» این تحول نیز خواهند داد."بیآئید بپرسیم آن گاه، کی ست؟ کی میتواند باشد؟ اگر الان نیست، پس راه درست چیست؟ در عالم رویا که قرار نیست زندگی کنیم، نمیدانم شاید هم قرار است!!
۷۶۷٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۵       

    از : م. ارشک

عنوان : بیچاره داعشی های آدمخوار!
طبق استدلالهای کامنت نویس، اقای حسن نکونام، باید از داعشی های مظلوم بیگناه ، ترکیه، عربستان و قطر، ولینعمت و پرورش دهنده آنها و حامیان غربی شان، عذرخواهی هم کرد از اینکه دولت قانونی سوریه، باوجود کاستی های جدی، جرات کرده به مقابله با آنها برخیزد و روسیه و ایران و گروههای متعصب شیعی (انگار گروههای سنی خیلی بهترند) هم به حمایت از وی برخاسته اند. مرحبا از این قدرت تحلیل و بصیرت مشعشع سیاسی!
۷۶۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۵       

    از : حسن نکونام

عنوان : مقصر اصلی این «جنگ احتمالی» کیست؟
اگر بر طبق ارزیابی نویسنده این نوشته، جنگی تمام عیار در سوریه در بگیرد، مقصران آن عبارتند از :
اول - حکومت استبدادی عشیره ای-قبیله ای خاندان اسد، که دهه هاست یک سیسم سرکوبگر را بر میلیون ها نفر مردم این کشور تحمیل کرده، هیچگونه اجازه ای به دخالت مستقیم مردم بر سرنوشت خود را نمی دهد، هر صدای مخالف و منتقدی را با دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام پاسخ می دهد. جنبش اعتراضی مسالمت آمیز پنج سال پیش این مردم را، با سرکوب بیرحمانه پاسخ داده است. علاوه بر پر کردن زندان ها از مردم حق طلب، استادیوم های ورزشی را هم به زندان تبدیل کرده است. از جمعیت حدود بیست و چهار میلیونی این کشور، تا کنون باعث کشتار ششصد هزار از مردم این کشور در جنگ داخلی شده است. حدود ده میلیون نفر از مردم این کشور را به آوارگی و پناه بردن به کشورهای همسایه، مانند ترکیه و اردن و لبنان و عراق و ایران و عربستان و سایر کشورهای پیرامونی کشانده است. هزاران نفر را وادار به سفرهای دریائی پر محاطره برای پناهنده شدن به دنیای غرب کرده، و عده زیادی جانشان را در این راه از دست داده اند. بشار اسد خونریز، بسان همپالگی خود صدام حسین، «انتخابات نمایشی» هم برگزار کرده، و خود را بعنوان «تنها مستبد» حاکم از صندوق های رای در آورده است. او با هزاران حیله و نیرنگ، سعی در تداوم حکومت خونریز خود دارد.

دوم - دولت تجاوزگر شوونیستی-مافیائی ولادیمیر پوتین، که با زرادخانه ویرانگر خود، و به قیمت تحمیل فقر و فلاکت و اختناق و سرکوب بر مردم روسیه، به تداوم ستمگری بشار اسد، بطور مستقیم کمک می رساند، و با سلاح های ویرانگر خود مردم را قتل عام می کند.

سوم - حکومت ارتجاعی سرمایه داری حاکم بر ایران، که «منشاء و آغاز گر شکل گیری اسلام سیاسی در منطقه، و صدور تروریسم و شیعه گری تحت عنوان «صدور انقلاب» و دخالت مستقیم در امور داخلی کشورهای دیگر» است. ارتجاع شیعه حاکم بر ایران، مردم ایران را به فقر و بی حقوقی و اختناق و سرکوب و دستگیری و شکنجه و زندان و قتل و فساد و فحشا و اعتیاد و عضو بدن فروشی و فرزند فروشی و بیکاری و بی مسکنی و بی آبی و بی آیندگی و اجبار به ترک کشور و دزدی و جرم و جنایت و خودکشی و افسردگی و پیری و مرگ زودرس و امراض مختلف و اشاعه خرافات و هزاران بلا و مصیبت دیگر کشانده است. وضعیت فلاکت بار کنونی مردم ایران هم به این خاطر است که، این حکومت ضد انسانی، دسترنج و ثروت تولید شده بوسیله همین مردم را، صرف اهداف ارتجاعی و تجاوزگرانه خود می کند. با دادن پول و اسلحه و مزدور به حکومت سوریه، به بقاء بشار اسد در قدرت کمک می کند. با دادن امکانات مالی و تسلیحاتی به جریانات مرتجعی مثل حزب الله لبنان، حوثی های یمن، آخوند های شیعه مرتجع عربستان و بحرین و تونس و مصر و جزایر مینیاتوری ظاهرن مسلمان و نیجریه و سایر کشورهای آفریقائی و آمریکای لاتین، از حلقوم مردم ایران می گیرد، تا به صدور مدل ارتجاعی خود به نقاط دیگر مدد برساند.

چهام - حزب الله لبنان. این جریان شیعه ارتجاعی، ساخته مستقیم سپاه پاسداران حکومت است. از بدو تشکیل آن، تمامی هزینه آنرا حکومت از جیب مردم ایران می دهد. این جریان عقب مانده شیعی، اسب تروای حکومت در منطقه است. رهبر انگل و مفتحور آن، حسن نصرالله، بصراحت گفته است که : «هر چه ما داریم، از ایران است.» درمانگاه های مدرن با آخرین کلام تکنیک، اتوبان های شیک، مدارس ویژه با امکانات مدرن، همه و همه در اختیار یک جریان شیعی مرتجع، و بقیمت لولیدن کودکان بلوچستان و جاهای دیگر کشور ما، در طویله هائی به اسم مدرسه. حزب الله، کارکرد عادی دولت لبنان را هم فلج کرده است. مدت هاست که این کشور، بخاطر کار شکنی های این جریان، قادر به سر وسامان دادن به دولت خود نیست. علاوه بر کمک های مستقیمی که حکومت اسلامی ایران، مفت و مجانی در اختیار بشار اسد مستبد می گذارد، کمک های مفت و مجانی به حزب الله هم، دوباره صرف مزدورانی می شود که حزب الله به سوریه می فرستد. در کجای جهان سراغ دارید، که مردم کشوری (ایران) خود در مصائب و بلایائی گرفتار باشند، و همزمان، امکانات و ثروت آنها صرف سرپانگه داشتن جریانات ارتجاعی دیگری بشود؟

پنجم - مردم سوریه از پنج سال پیش، و هنوز هم، خواهان تغییر و تحول در جامعه خود بوده اند. آن نیروهائی که «مانع بالفعل» این تغییر و تحولند، حکومت بشار اسد، دولت تجاوزگر مافیائی روسیه پوتین، حکومت مرتجع شیعی حاکم بر ایران، و حزب الله لبنان هستند. هیچ نیروئی جز خود مردم سوریه، حق ندارند سرنوشت آنها را تعیین کنند. هر گاه مردم سوریه فرصت یابند تا بطور آزادانه و آگاهانه، سرنوشت خود را بدست بگیرند، پاسخ خود را به «مانع بالقوه» این تحول نیز خواهند داد.

حسن نکونام

سپاس از شکیبائی شما برای خواندن این نوشته.
۷۶۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست