سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خیلی چیزها تغییر کرده است، آقای بهزاد کریمی! - ایرج فرزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محمود از ایران

عنوان : در ایران، چه چیزهایی تغییر نکرده است و باید تغییر کند
نگاره ای بر حکم آقای ایرج فرزاد رسم می کنم و به نقد زوایایی از نوشته کوتاه او می پردازم. نوشته ای که آقای فرزاد در نقد مطلب آقای بهزاد کریمی نگاشته است. مطلب آقای کریمی عنوان می کند که " چیزی تغییر نکرده است" اما نقد اقای فرزاد نقطه مقابل آقای کریمی است زیرا اعتقاد دارد و بر صدر اتقادیه خود تیتر می زند که " خیلی چیزها تغییر کرده است آقای کریمی" تیتر در نگاه اول بار ایجابی جمله را تداعی می کند اما در متن که وارد می شوی و می خوانی متوجه سلبی بودن تیتر می شوی؛ البته نباید نگفت که سلبی بودن خیلی چیزهای تغییر یافته مبهم، گنگ و کلی می باشد. اقای فرزاد در امتداد سطرها و پاراگراف ها از خیلی چیزها تغییر کرده آدرسی نمی دهد و اشکار نمی سازد که این خیلی چیزهای تغییر یافته چیستند و کجا اتفاق افتاده است. تنها به این اشاره کرده و اکتفا می کند و می نویسد:" مردمی که بیش از ۳۵ سال با رژیم اسلام سیاسی در افتادند و تسلیم نشده، قدرتمندتر برخواهند خاست. یک مردم طالب و جویای تغییر و "تحول" که "دست به ریشه می برد." در رابطه با گزاره مزبور از آقای فرزاد سئوالی دارم که نشانه و شناسه های این تغییر و تحول در کدام حرکت اعتراضی سراسری قابل تشخیص است؟ نکته کلیدی تر دیگر این است، مردم خواهان تغییر و تحول خواه در چه رویدادی و چه تاریخی سمتگیری و نوک حمله را متوجه ریشخ کرده اند؟ کاش هم منظور و فهم خود را از ریشه آشکار می ساختید. و آخر این موضوع است که آقای تابان در مطلب استخواندار" سرنگونی و دیگر هیچ؟!" عنوان فرمودند که " اخبار روز بر مشی مخالفت خود با حکومت اسلامی ایران پایدار است اما این مشی را هرگز به این معنا تعریف نکرده است که خود را از عرصه ی سیاست جاری ایران کنار بکشد و دو پایش را در یک کفش کند که سیاست یعنی سرنگونی بلاواسطه جمهوری اسلامی و دیگر هیچ! " بنابراین استدلال من این است که هر معتقد و باورمند به سیاست رادیکال خواسته هایی را در برابر حکومت قرار می دهد. کاش آقای فرزاد به جای دخیل بستن بر آرزوی دشوار، خواسته های واقعی مردم ایران را عنوان می کرد تا از طرح آرزوهای خویش خوداری کرده باشد.
۷٨۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۵       

    از : به کیا

عنوان : بحث با تعارف
رفیق بهزاد با تعارفات رفیقانه بحث را تعطیل کرد
۷٨۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣۹۵       

    از : کیا

عنوان : نظرات خیلی‌ به هم نزدیک است!
رفیق کریمی‌ به خود زحمت داده‌اند و یک تحلیل همه جانبه و چه باید کرد مناسبی را مطرح کرده اند.

رفیق فرزاد هم درهمین مسیر ولی‌ کمی‌ تند نظردادهند.

من برای هر دو موفقیت آرزو می‌کنم.
۷٨۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۵       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : دوست من ایرج
سلام دوست عزیز، ایرج فرزاد. بگذار بدانگونه که طی آن سال‌های خود نوشته‌ات در بند ۲-۳ زندان شماره ۱ قصر دوره شاه و سلطنت همدیگر را می نامیدیم، ترا در همان ایرج عزیز - دوست دیرینه همبندم- خطاب قرار دهم . آن ایرج پرشور همیشه با نشاط و خندانی که اطرافیانش را انرژی مثبت می داد. مگر آنکه اکنون خود دیگر نخواهی به چنین خطابیه‌ای رضایت دهی و اصرار بورزی تا جای آن، آقای ایرج فرزادخطاب قرار بگیری! در چنین صورتی، مطمئن باش که طبعاً و علیرغم دلخواسته‌ خودم، به گونه‌ای رفتار خواهم کرد که تو می خواهی. پس فعلاً تا چیز تازه‌ای در این زمینه از تو نشنوم، اجازه می خواهم برای من همان ایرج عزیز بمانی نه که بدل شوی به آقای ایرج فرزاد شوی.
من از گذشته دورمان ترا به شور و نشاط بیاد دارم و از برآمد رسانه‌ای‌ نزدیکت، هوش و فراستی که در نوشته‌هایت دیده می شود. می خواهم روی این یکی تکیه کنم و از تو رفیق شفیق بپرسم چطور دل و عقلت رضا داد تا حکم‌هایی این چنین سنگین صادر کنی که همه کامنت ترا در برگرفته است؟
پوشیده نمی دارم که نگاه مطلقاً نوع عقیدتی تو ایرج به هستی بیرون از خودمان، کم فاصله نیست با نگاه کنونی من که خود نیز متوجهش هستی و متاثر و متاسف از آن، همین را هم در نوشته‌ات آدرس داده‌ای. باور کن اما که این مطلقاً مانع از آن نیست تا منکر هوشمندی تو عزیز شوم. هم از اینرو، بس در شگف شدم آنجایی که دیدم تو بهره مند از هوشمندی، بر آن شده‌ای که تحلیل و ترسیم من از صحنه کنونی و تلاش هایم برای نشان دادن تمایل و نقشه ولی فقیه حاکم به باز تولید ولایت فردی را، طرفداری اینجانب از ولایت شورایی فهم کنی و بر اساس چنین فرض نا بجایی، این جانب را در جایگاهی راست تر از آقای حجاریان و محافظه کارتر از مرحوم رفسنجانی بنوازی؟! راستی، از خود می پرسی که چه چیزی عایدت می شود "یولداش" اگر که بتوانی مرا به چنین موضع نا ممکنی برانی؟ چیزی که هرگز هم بدان موفق نخواهی شد؟!
ایرج عزیز، راستش هر چه فکر می کنم که تو چطور توانسته‌ای از این نوشته من به چنین احکامی برسی،بیشتر و بیشتر به این نتیجه می رسم که چیز دیگری نباید در میان باشد مگر ابراز خشم ایدئولوژیک صرف!
این را هم بعید می دانم که تو نوشته‌های این دوست دیرینه‌ات و دستکم در همین سایت مفید و ارزشمند "اخبار روز " را تعقیب نکرده‌ و مبتنی بر میزان هوش و عقلت، مخالفت و مبارزه مستمر قلمی او با هر نوع ولایت فقه و فقیه و هر نوع از حکومت دینی و ایدئولوژیک را از نگاه تیز خودت از قلم انداخته باشی. بر پایه چنین فرضی هم است که مشخصاً و دوستانه از تو می خواهم تا اگر قصد گشودن باب بحث بر سر انتخاب‌های امروزین چپ را داری، در همانجایی بمانی و باشی و از همان جایی سخن بگویی که حقیقت است و واقعیت دارد، نه که از جایگاه‌های آلودگی به پیش ذهنی‌‌ها و پیش داوری‌ها.
دوست دیرینه من، بدان که فقط در مواجهه‌ای این چنین با واقعیت‌هاست که می توان تعالی بحث را امید داشت و نیز دقیقاً همانی را که نیاز مبرم گفتمان سازی دمکراتیسم است برای ایران فردا. بپذیریم که استقرار دمکراسی در کشورمان، مقدم بر سوار کردن برنامه اجتماعی تعاون محور سوسیالیستی است بر آن و اذعان بداریم که تنها و تنها بر بستر آن و تکامل آنست که می توان انتخاب سوسیالیستی دمکراسی را محقق دید.
ایرج گرامی در پایان اما، بسیار پیش از این نوشته تو و بسی بیش از آنچه که تو عزیز در دمیدن آن بر شیپور اصرار داری، اعلام می دارم که حق کاملاً با تست آنجایی که من یکی را "تغییر" کرده‌ می نامی! تنها با این یادآوری اما، که تغییر من نوعی، تغییر فقط در چگونگی رسیدن است به همان هدف آرمانی انسانی دیرین و نه هیچ چیز دیگری. آرمان کهن انسانی کماکان برجاست؛ راه اما فقط و فقط درس آموزی است از نقد و فهم راه طی شده!
دستت را چون سابق به گرمی می فشارم.
۷۷۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۵       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : آقای معمار،رسیدن بخیر.
عنوان نموده اید که جامعه و آگاهی انسانها نیز تغییر کرده است،ولی تغییرات مورد نظرتان را مستند نکرده اید؛بنابراین قبول زحمت کنید و این تغییرات ذهنی را با ذکر مثال عینی بفرمائید.
پیامد.
از ۶ آبان* که بحث «فقدان «استراتژی» در رویکرد همیشه تحریمی ها»ناتمام ماند،حدودا سه ماه گذشته است و من هنوز منتظرم که پاسخ شما را بدانم.

*لینک بحث مورد نظر.آقای معمار،از حکم کلی دادن پرهیز کنید.
http://akhbar-rooz.com/ideas.jsp?essayId=۷۶۱۴۰
۷۷۹۹۱ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : آقای فرزاد جامعه و آگاهی انسانها نیز تغییر کرده است
آقای ایرج فرزاد شما خود را چنین توصیف میکنید : « ... من که طرفدار انقلاب هستم، من که یک مخالف سرسخت حاکمیت اسلام سیاسی در ایران هستم، من که، گوش خشونت گریزان و مسالمت جویان کٙرّ، برای "بزیر کشیدن" و ساقط کردن رژیم اسلام سیاسی در ایران مبارزه میکنم و بر این باورم که جامعه ایران اسلامی نیست ... » . شما طرفدار کدام انقلاب هستید؟ انقلاب کمونیستی یا بورژا دمکراتیک یا سوسیالیستی ؟ ادعای انقلابی را فیدل کاسترو هم داشت خامنه ای هم دارد رجوی هم داشت لاجوردی هم داشت. اگر انقلاب مد نظر شما مضمونی هم دارد مایلم بدانم کدام نیروها و بستر اجتماعی مهیا را دارید . اگر منظور شما از انقلابی بودن فقط ساقط کردن رژیم کنونی است که نوشتید باید بگویم که فاکتهای تاریخی از دهه هفتاد به این سو نشانگر این است که صرف براندازی با آینده ناکجاآباد به یقین خریدار قابل توجهی در جامعه ندارد . اگر ادعا دارید که جامعه حق انتخاب دیگری جز این ندارد که من نیز بدان معتقد هستم آنگاه سوال اینجاست کدام حزب یا احزاب یا الیت شناسنامه دار و زمینی امروز قادر است اعتماد بخش قابل توجهی از جامعه را برای ساقط کردن مدنظر شما ٬ بدست آورد ؟. در مورد اصطلاح رایج « اسلام سیاسی » که وارد ادبیات سیاسی شده است صرفأ به این بسنده میکنم که هر انسان معتقد دینی و غیردینی صادق و یک رو لزومأ قادر نیست افکارش را در خانه بگذارد و بدون سر در اجتماع حضور یابد . اگر منظورتان از اسلام سیاسی جدا بودن نهاد دین از نهاد حکومتی است که من نیز بدان معتقدم یادآوری میکنم که غالب مراجع و الیت های دینی بدان باورمندند و خواستار استقلال حوزی هستند. اما همچنان به حق تعیین سرنوشت توسط خود ( البته با سر و فکر و افکار و باور خود ) باورمندند و در جهت کسب کرسی های قانونگذار مبارزه سیاسی میکنند و به حق انتخاب شدن و انتخاب کردن باور دارند .
۷۷۹٨۴ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۵       

    از : بی نام

عنوان : آقای حصاری از حصارتان بیرون بیایید تا حداقل جملات را آنطور که رو کاغذ آمده بخوانید
در مقاله آمده است
با وجود مواضع شبیه به مواضع آقای کریمی، که متاسفانه و یا خوشبختانه، در طیفی که خود را اپوزیسیون مینامد، کم طرفدار ندارد،
۷۷۹٨٣ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۵       

    از : سیامک

عنوان : من هم رویایی دارم
جناب آقای حصاری
جنابعالی از زمره افرادی هستید که مستمرا و متناوبا پیگیر مطالب این سایت هستید و خود را موظف به گذاشتن کامنت در ذیل مطالب "مورد دار" آن میدانید.
اینکه سوسیالیسمها مردود شده اند و بقیه آزمایشگاهشان تمام نشده و الخ و اینکه لطف فرموده مجاز دانسته اید "دیگران رویا ببینند" و مابقی قضایا ، صدور چنین تولید محتوای نرمی از کسانی که "موظف" به کامنت نویسی در این سایت هستند کاملا قابل پیشبینی است.
این که لطف عالی چنان وسعت گرفته که با خواهش چیزی میخواهید اما کم نظیر است آنجا که میفرمایید "خواهشا ً ما را به این رویا دعوت نکنید و بدتر از آن نگوئید که فوج فوج مردم بر سر و سینه زنان دارند می آیند."
بسیار خوب شما را به هیچ رویایی دعوت نمیکنیم در دنیای بی رویای خود خوش باشید اما متاسفم بگویم که فوج فوج مردم نه بر سر و سینه زنان (که رسم آشنای افیونگران توده هاست) که در طلب زندگی دارند می آیند.
۷۷۹٨۲ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۵       

    از : حصاری

عنوان : خوابت آشفته مباد
آقای فرزاد اگر مواضع شبیه به مواضع آقای کریمی بقول شما خوشبختانه کم طرفدار دارد، چرا شما به خودتان زحمت داده اید و ردیه ای بر نوشته (مواضع) ایشان نوشته اید؟ در ضمن این فتوای کم طرفداری و پر طرفداری را بر اساس کدام نظر سنجی معتبری شما ارائه داده اید. البته من نمیدانم شما از کدام سوسیالیسم شسته و رفته و رک و راستی صحبت می کنید چون همانطور که مستظهر هستید سوسیالیسمهای مختلفی تا کنون امتحان داده اند و متأسفانه مردود شده اند الباقی نیز هنوز مراحل آزمایشگاهی را می گذرانند. اگر مایلید رویا ببینید خود دانید اما خواهشا ً ما را به این رویا دعوت نکنید و بدتر از آن نگوئید که فوج فوج مردم بر سر و سینه زنان دارند می آیند.
۷۷۹٨۱ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست