سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تاملی در مسله ملی: چرا فارسها تجزیه طلب نمی شوند! - قهرمان قنبری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : سخنی با هموطن تاکستانی ! آن نوش نوشانی، گاهی کند: تخیل را آنچنانی!؟
پدرجان صورت مسئله ای را پاک نشده بلکه گفته شده
صورت مسئله کودکانه ای نسازید که بعداً مجبور شوید بگردید دنبال پرتقال فروش!

اینکه مردم در سرزمین ایران پی گیر روند تحولخواهی خود برای تحقق خواسته های آزادی خواهی و دمکراسی خواهی و عدالت اجتماعی بوده و هستند،
برهمگان آشکار و عیان است؛
اما اینکه امثال شما در پی ساختن صورت مسئله ی دیگری هستید مورد پرسش است!
بلی باید گفت:
در طول تاریخ اندک پلید اندیشانی در پی این بوده اند و خواهند بود که تاکی بنام ایران نباشد؛
اما بعداً متوجه شدند و خواهند شد:
نه بابا چنین نخواهد شد؛ چون این تاک ریشه خاص خودش را دارد!
اینکه بخواهید با ترساند باج خواهی کنید و روند مبارزاتی را به سمت دیگری ببرید پرسش برانگیز است
باید گفت این از روش های مافیایی است که مقبول نیست و زشت است!
٨۲۵۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : "نیست در لوح دلم جز الف قامت یار" ؟
.سرکار و یا جناب س. آذر,
شما به همین مختصر که بخش عمده مساله را تبعیض دانستم آزرده خاطر شدید وای اگر سخن بسیار میگفتم؛ یعنی اینقدر هم تحمل شنیدن نظر دیگر را ندارید. فقط جهت کنجکاوی و آموختن, آیا عوامل مهمتری از تبعیض و تفرقه انداز و حکومت کن را در نظر دارید که ناگفته مانده است؟ و یا "نیست در لوح دلم جز الف قامت یار".
٨۲۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹۶       

    از : س. آذر

عنوان : روزی که, نه از تاک نشان ماند, نه از تاک نشان!...
آقایان و خانمها «ایرانی», «پیروز», فیروز, کوروش, کمبوجیه, یزدگرد و ...!...
صورت مسئله را پاک کنید!...
خودتان را به کوچه ی علی چپ بزنید!...
"تجاهل العارفین" را ادامه دهید؛ این حق شماست!...
هر قدر "قنبری" ها به هزار زبان بگویند "نر است"؛ شما بفرمائید, "بدوش"!...
" انشالله گربه است"!...
تا روزی که...
" نه از تاک نشان ماند, نه از تاک نشان".
٨۲۵۲۲ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : "ترسم آزرده شوی ورنه سخن بسیار است".
جناب قنبری تجاهل العارف فرموده و با بکار بردن برهان خلف و اغماض آفتاب آمد دلیل آفتاب و حذف قسمتی از آفتاب میپرسند که مثلا چرا انسان پا در هوا راه نمیرود. خب طبیعت انسان این ست که پا در زمین راه برود. میپرسند چرا فردی و یا گروهی ویا قومی و یا ملتی جدائی خواه است؟ آیا کسی آقا بالا سر میخواهد؟ مگر آنکه زمزمه محبتی در بین باشد؟ و در جواب چهارم, خود زیرکانه و یا سهوا پاسخ صحیح را میدهند که بخش عمده آفتاب واضح, تبعض است و قسمت های دیگر را مغفول میگذارند.

آیا عرب های هم زبان و هم مذهب و هم مسلک, ملت های مختلف اند که کشورهای مختلف تشکیل داده اند؟ و آیا این تفرقه به نفع آنهاست؟ آیا اگر اینها کشور واحدی از اقیانوس اطلس تا اقیانوس هند تشکیل میدادند, با این ثروت خدا داد کسی میتوانست به آنها نگاه چپ بکند؟ نه نمی توانست. اینجاست که آن قسمت نادیده ظاهر میشود که "دست خارجی" باشد که از ضعف آقا بالا سری ما استفاده کرده و بیست و اندی "ملت" عرب باید چشم به دست و فرمان ارباب داشته باشد. "ترسم آزرده شوی ورنه سخن [و مثال] بسیار است".
٨۲۵۰۷ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : باید روی گوری سینه زد که در آن کالبدی بی جان باشد
بعضی سفرنامه نویسی ها، سفرنامه نویسی ناصرالدین شاهی را به یاد می آورد؛ که در پایانش، باید با ادبیات ناصرالدین شاهی عکس العمل نشان داد؛که آن قبله عالم می گفت:
ماکه خودمان قبله عالمیم هیچی نفهمیدیم که چه فرموده ایم وای بحال رعیت هایمان!
سفرنامه آقای قنبری پایانش همان حکایت گفته ناصرالدین شاهی است؛ البته در اینجابه شکل تعدیل شده اش، تا حدودی می توان فهمید هدف از نوشتار چیست.
ایشان، درتلاشی در پی توجیه گری تفکری است که خودش و گروهی دیگر همانند خودش در پی آن تفکر بوده اند اما ممکن است به این برسند که آن تفکر یک نمایش کمدی بیشتر نمی تواند بیآفریند.
اینکه ایشان تلاش داشته یک مشابهت سازی بین جامعه ایران و ترکیه- در برخورد با اقوام (بدون پر رنگ کردن نسل کشی هایی که سیاست مداران ترکی انجام داده اند) -
بعمل بیآورد؛ که باید گفت: این روش و این ادعا ایشان از آن روش های ... !بگذریم.
اگربه جامعه ترکیه کاری نداشته باشیم بخواهیم در مورد سرزمین خودمان ایران بگویم و بگوی ایم و به بعضی مسائل بپردازیم، برای این پرداختن،
زمان را از دوره قاجار آنهم اندکی قبل از مشروطه شروع می کنیم:
می دانیم در آن دوران در اروپا یک تفکر ملی گرایی هویت ساز و یا پررنگ کننده هویت های موجود ملی کشوری شروع شده بود و عملی گردیده بود با توجه به تحولات کشورمان بخشی از جامعه روشنفکری آن زمان ایران، که اکثریتی از آنان از مناطق آذری زبان ( یا بقول بعضی ها ترک زبان)بوده اند با توجه به ریشه کهن این سرزمین ،برای پیش برد امور به شکل مدرنش، هویت موجود ملی ایرانی را - آنهم هویت ملی ایرانی که بخش وسیعی از منطقه را دربر می گرفت و در منطقه ریشه داشته و دارد- پررنگ کردند.
که همراه این هویت ملی ایرانی، زبانی که هویت بخش ملی ایرانی بوده وهست به نام زبان پارسی، محوریت هویت بخشی قرار گرفت؛
که یک انتخاب هوشمندانه از طرف تمام ایرانیان بوده وهست؛ در این اقدام هوشمندانه، گروهی از ایرانیان که ساکن بخشی از ایران که به منطقه آذری زبان معروف است نقش اصلی را در پررنگ کردن هویت زبانی ملی ایرانیان و گذشته کهن داشته اند که درود بر آنان بادا!
باید به هموطنمان آقای قنبری گفت:
اینکه امثال شما، بجای اینکه، روند مبارزاتی مردمان تحولخواه ایرانی را با هویت ملی ایرانی پررنگ کنید تا با همراهی هم استبداد را برکنیم و آزادی و دمکراسی را برقرار کنیم، هنوز که هنوز است روی مسئله قومی فلان وفلان و کینه پراکنی نسبت به زبان پارسی آنهم به بهانه چیزی به نام قوم پارس،عمل می کنی و می کنید خودش پرسش برانگیز است.
مطلب طولانی شد، به آن ادعایت که فارس چرا چنین نمی کند و ... ؟ و در پاسخ میگویی چون خودشان حاکم بودند! باید گفت
این ربط به تغییر روند اجتماعی مرکزیت ایران دارد که از حالت قومگرایی و رعیتی به حالت شهروند تغییر می یافت و می یابد نه به فارس و غیر فارس بودند.
جالبست در دوره ای که ترک زبانان قجری حکومت داشتند و کشور توسط روسیه و انگلیس به سه قسمت تقسیم و قسمت مرکزی را می خواهستند پرشینش کنند و آنرا کشور مستقلی کنند اما نتوانستند پس این ادعای هدفمند شما می تواند بی اساس و پوچ باشد.
هموطن گرامی آقای قنبری عزیز
باید روی گوری سینه زد که لااقل جسدی در آن باشد!
٨۲۵۰۵ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۶       

    از : سالار افشانی نقده

عنوان : حرف حساب
مقاله ای موجز و منطقی. امید که گوش شنوایی باشد.
٨۲۵۰٣ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست